روسیه رفقای خود را تا سرحد ممکن به ضعف و زوال می کشاند و آنگاه آنها را به بهای اخس میفروشد ( قبلا اشغال میکرد).
این شیوه تاریخی روسها و شناسه رفتاری آنهاست، در سوریه نیز با ایران به این سیاق عمل خواهند کرد.
روسها در مقابل دریافت امتیازاتی از آمریکا و اسرائیل اهداف ایرانی را به اسرائیل معرفی میکنند و بیآنکه ظاهرا مسئولیتی در مقابل ایران بپذیرند کار حذف ایران از سوریه را به خود اسرائیل واگذار میکنند.
با این شیوه پوتین خود را به ایران بیطرف نشان میدهد و به وسیله اسرائیل یک رقیب خود را از سوریه حذف میکند.
روسیه از این پس نقش دیدبانی و هدایت آتش اسرائیل را علیه ایران ایفا خواهد کرد.
اگر ولایتی میتوانست درک کند که تعهد روسیه به اسرائیل استراتژیک است و یک کشور نمیتواند همزمان متحد استراتژیک دو رقیب باشد، هرگز بیش از این راه حل را در مسکو جستجو نمیکرد و راه بازنگری در اعتماد به خرس روسیه را در پیش میگرفت.
آقای ولایتی تور دامی پوتین محکمتر از تقلای شماست!
در آئین رزم و اصول سربازی بهترین زمان برای فرار از بند و اسارت دشمن اولین روزهای آن است، زیرا نیروی جسمی و روحی اسرا به سرعت تحلیل میرود و راه های فرار و نجات به موازات آن بسته میشوند.
صیدها نیز وقتی به دام صیاد میافتند هر چه زور بزنند به زیان آنهاست، آنها پیشاپیش باید عقل خود را به کار اندازند تا به تور پهن شده گرفتار نشوند.
مثل ایران امروز و روسیه همان اسیر یا صیدی است که دیر زمانی در تور پوتین افتاده است. از طرفی فشارهای جهانی علیه ایران در مسیر تشدید قرار دارند، این وضعیت مطلوب روسیه و به ضرر ایران است، از طرف دیگر صنایع نظامی ایران و نیروگاه استراژیک بوشهر منحصرا به روسیه وابسته شدهاند، پس پوتین به استحکام دام ضد ایرانی خود اطمینان دارد.
در سوریه نیز ایران فقط هزینه کرده است، این روسیه است که سرمایه گذاری کرده است. ایران چیزی برای درو کردن در سوریه نکاشته است فقط می تواند روی ارادت شخصی بشار اسد حساب کند و بس!
اکنون این پوتین است که با دست باز مهره ایران را به بازی وارد می کند همانگونه که با متهدان پیشین روسیه صدام ، قذافی و..... چنین کرد!