در روزهای اخیر نزاع رسانهای به نسبت تندی، بین اعضای هیئت صلح دولت ترامپ با مقامهای بلندپایۀ دولت خودگردان فلسطین بالا گرفته است.
مقامهای فلسطینی بخصوص صائب عریقات و نبیل ابوردینه و شخص محمود عباس (ابومازن) دولت آمریکا را متهم میکنند که در پی تحمیل فرمولی تحت عنوان صلح است که عملاً سلطۀ اسرائیل بر کرانۀ باختری را تحکیم میبخشد و آرمان فلسطینیان برای تشکیل دولتی مستقل با پایتختی بیت المقدسشرقی را نادیده میگیرد.
در مقابل، گرینبلات و جرد کوشنر نیز پاسخشان به مقامهای فلسطینی این است که آنها به چه دلیل موجهی در مورد طرح صلحی که اطلاعی از مختصات آن ندارند؛ پیشداوری میکنند و ذهن مردم خود را پیشاپیش علیه آن میشورانند؟
واقعیت این است که هیئت آمریکایی در مخفی نگه داشتن مفاد طرح خود تاکنون بسیار موفق عمل کرده به طوری که کمترین اطلاع موثقی از جزئیات و حتی کلیات آن، به بیرون از دایرۀ محدود خودشان درز نکرده است. البته بعضاً برخی رسانهها در این باره گزارشهایی را منتشر کردهاند؛ اما همۀ این گزارشها بلادرنگ از طرف هیئت آمریکایی تکذیب شده است.
ظاهراً کوشنر و گرینبلات در گفتگوهای خود با رهبران کشورهای منطقه نیز تا کنون نکتۀ مشخصی از طرح صلح خود فاش نکردهاند و سناریوهای احتمالی متفاوت را با آنان در میان گذاشتهاند. گفته میشود که در کاخ سفید نیز شمار افرادی که از موضوع با خبرند؛ انگشت شمار است و اعضای هیئت برای رد و بدل کردن نقطه نظرات خود حتی از ایمیل هم استفاد نمیکنند تا مبادا مفاد آن لو رود!
با این حساب، دولت خودگردان بر چه مبنایی طرح صلح دولت ترامپ را پیشاپیش رد میکند؟ مقامهای دولت ابومازن بر این باورند؛ رئیس جمهوری که سفارت خود را از تلآویو به بیتالمقدس منتقل کرده و کمکهای مالی خود به آنروا را کاهش داده است؛ نمیتواند نیت خیری برای فلسطینیها در سر داشته باشد.
در مقابل، دولت آمریکا انتقال سفارت را به معنای داوری در بارۀ مرزهای نهایی شهر بیتالمقدس به شمار نمیآورد و کاهش کمک به آنروا را نیز به ناکارآمدی آن نسبت میدهد.
به نظر من، ابومازن از همان شبی که ترامپ تصمیم خود را برای انتقال سفارت به بیتالمقدس به اطلاع او رساند؛ نسبت به شیوۀ برخورد دولت آمریکا با بحران فلسطین ظنین شد. ظاهراً ابومازن عادت کرده بود که رؤسای جمهور آمریکا به سخناش گوش دهند و نظراتاش را در نظر بگیرند. اما آن شب متوجه شده است که با رئیس جمهوری در کاخ سفید روبروست که وقتی تصمیمی میگیرد؛ ملاحظهای در کارش نیست و اصطلاحاً کلانتر جدیدی بر شهر حاکم شده است!
به هر حال، پیشداوری دولت ابومازن در بارۀ طرح صلح ترامپ سبب شده است که هیئت آمریکایی تمایل او به صلح با اسرائیل را مورد تردید قرار دهد و همین موضوع به نوبۀ خود زمینه ساز این تصور در بین رهبران دولت خودگردان شده است که دولت آمریکا برای سرنگونی آنها نقشهای در سر دارد.
از نگاه من، اگر ماجرا به همین ترتیب پیش رود؛ ابومازن در صحنۀ رسانهای و افکار عمومی بازنده خواهد شد؛ چرا که او یا واقعاً اطلاعات موثقی از طرح ترامپ در دست دارد که در آن صورت لازم است آنها را به طور مشخص و علنی افشا کند و یا ندارد که در آن حالت، به جای پیشداوری بهتر است در انتظار پردهبرداری از طرح بماند.
طبعاً اگر طرح صلح ترامپ نامتوازن باشد و حقوق مشخص فلسطینیها برای تشکیل کشوری مستقل به پایتختی قدس شرقی را نادیده بگیرد؛ ابومازن الزامی به پذیرش آن نخواهد داشت همانطور که او و ابوعمار؛ پیشنهاد صلح اهود باراک را رد کردند گر چه بعدها ظاهراً پشیمان شدند.
شاید ابومازن میپندارد که در صورت نهایی شدن طرح صلح آمریکا، ترامپ آن را به دو طرف تحمیل خواهد کرد و از همین رو، میکوشد تا طرح به مرحلۀ رسمی و نهایی نرسد. طبعاً اگر عباس توان مقابله با تحمیل احتمالی آمریکا در مرحلۀ بعد از رسمی و علنی شدن طرح را نداشته باشد؛ به طریق اولی در این مرحله هم توان بازداشتن ترامپ از نهایی کردن طرح خود را نخواهد داشت.