سایت امتداد
حدود صد نفر از جوانان (که در آستانه میانسالگی هستند) اصلاحطلب تحولخواه، که کثیری از آنها دو دهه از جوانی خود را صرف کارزارهای اصلاحطلبی کردهاند و هزینه دادهاند- از فعالیت در جنبش دانشجویی، تا مبارزات سیاسی و مقاومت سرفرازانه در زندانها، تا فعالیت رسانهای و مدنی و سازماندهی ستادهای انتخاباتی. این اصلاحطلبان تحولخواه از یک طرف نگران وضع کشورند و از طرف دیگر نگران سازماندهی جریان و جبهه سیاسی اصلاحات به رهبری خاتمی هستند. آنها میگویند شورای مشورتی و شورایعالی سیاستگذاری اصلاحات از سال ۱۳۹۱ تا انتخابات ۱۳۹۶ با توجه به شرایط جامعهسیاسی ایران موفق عمل کرده است اما این مکانیزمها در شرایط فعلی کارآمد و دموکراتیک نیست.
آنها دو پیشنهاد دارند. اول اینکه کسانی که در شوراهای تصمیمگیری اصلاحطلبان قرار میگیرند خود باید منتخب بدنه اصلاحات و از پایین شکل بگیرند. دوم اینکه و در ربط با پیشنهاد اول شوراهای تصمیم گیری «مشروعیت خود را از مشارکت تمامی فعالان ملی و منطقهای واقعا اصلاحطلب کسب کند تا در شرایط خطیر از امکان ایستادگی های لازم برخوردار باشند» تا با این کار از غلبه نیروهای صرفا بوروکرات اصلاحطلب در پیشبرد اصلاحات جلوگیری شود. این اصلاحطلبان تحولخواه معتقدند حضور اصلاحطلبان بوروکرات در پستهای حکومتی برای تقویت بهبودخواهی در جامعه (برای توسعه اقتصادی، اصلاح اداری، مهار آسیبهای اجتماعی و فعالکردن چتر حمایتی از فقرا) مفید است اما چون هدف جریان اصلاحات سیاسی در ایران تقویت دموکراسی و توسعهسیاسی است (و بهبودخواهی مستمر بدون تقویت توسعه سیاسی ممکن نیست) لذا ضعف حضور اصلاحطلبان دموکراسیخواه در سطوح اصلی تصمیمگیری اصلاحطلبان باعث ضعف جریان اصلاحطلبی شده و اقشار موثر جامعه آنها را دیگر نماینده خود نخواهند دانست. همانطور که ملاحظه کردید این دو پیشنهاد اصلاحطلبان جوان و تحول خواه پیشنهادات راهگشایی برای جبههسیاسی اصلاحات است.
یک توصیه
به نظر من کار جمعی و پیشنهاد اصلاحطلبانتحولخواه در نامه صد نفره کار شایستهای است. در اینجا من ضمن تایید کار آنها دوست دارم نکتهای را به عرض این نیروهای تحول خواه برسانم. و آن هم این است که این دوستان خوب است ظرفیت فکری و استراتژیک خود را در رویارویی با مسائل کشور بیشتر تجهیز کنند و مواظب باشند بیجهت «جو» خود این دوستان تحولخواه را نگیرد. همه میدانیم ظهور نیرویهای جدید ویژگی دائمی و طبیعی تحولات سیاسی اجتماعی هر جامعهای است. ولی نیرویهای جدید باید هشیار باشند که قبل از اینکه «ببارند سیل جاری» نکنند.
بد نیست یادی از همین تجربه اصلاحطلبی در دو دهه اخیر بکنیم. در دور دوم ریاست جمهوری مرحوم هاشمی، در میان نخبگان و فعالان سیاسی انتقاد زیاد بود. بعد عدهای به تدریج بدون اینکه بیایند برای شخصیتهایی مانند میرحسین موسوی یا هاشمیرفسنجانی تعیین تکلیف کنند یا نهضت آزادی یا ملیمذهبیها را به کمکاری محکوم کنند، ابتدا در محیطهای تحلیلی و رسانهای کار جدی کردند. خصوصا اول «خودشان را به لحاظ فکری و کارشناسی ساختند» و بعد در مجلس پنجم و سپس در دوم خرداد ۱۳۷۶ بدون اینکه در موقعیتهای بالایی باشند عملا برای حضور نیروهای اصلاحجوتر «ایجاد وضعیت» کردند و سه سال بعد به تدریج «جریان نوین اصلاحات» [چیزی در امتداد ولی متفاوت از تجربه نسلهای اصلاحطلب پیشین در دهههای سی و چهل ] شکل گرفت. به یاد داشته باشیم مثلا حرکت تحلیلنویسی وسیع «غیر دولتی» حرکتی بود که یک دهه قبل از سال ۱۳۷۶ در عرصه عمومی جوشیده بود. و اصلاحطلبان بدون نام در آن زمان از همه ظرفیتهای فکری و کارشناسی کشور به نفع حل مسائل کشور استفاده میکردند (که الان هم باید چنین کرد). بنابراین هر نیروی تحول خواهی اول نباید سیل جاری کند بلکه اول باید محتوای «کار فکری، استراتژیک و عملی جدید خود را (متفاوت از پیشینان) ایجاد کند (و اصلن ظهور این جریان جدید شعاری یا مهندسی و طراحی شده از قبل نیست بلکه مثل رشد گل در بوستان است) بعد به تدریج وضعیت جدید ایجاد می شود و سیل هم میآید.
از اینرو نکته من به این دوستان تحولخواه این است که پیشنهاد عملی شما در بالا مفید و راهگشا است ولی تا «حرف جدیدتان» را تولید نکردهاید (که به نظر من این حرفها هنوز تولید نشده در ادامه اشاره میکنم) روی تحولخواهی با سخن «سیل جاری» نکنید. الان جریان تحول خواه بیشتر با اشاره بر نارساییهای موجود جامعه، مثل همه مردم ایران میگویند ما از وضع موجود، دولت و اصلاحطلبان ناراضی هستیم. که این «شکایت آوری» کافی نیست چون همه به حد کافی شاکیاند. برای یک نیروی پیشرو اصلن اعلام نارضایتی کافی نیست. تولید متون راهگشا و پیشنهادهای عملی در ایجاد وضعیت جدید لازم است (خصوصا پیشنهاداتی که پاسخگوی معضلات گوناگون جامعهمدرن و درآغوش خطر ایران در وضع کنونی باشد).
من در شرایط فعلی شاهد این نیستم (البته شاید اشتباه کنم) که یک نیروی جدیدی توانسته باشد با تولیداتش تصویری بهتر از تصویر اصلاحطلبان کنشگر فعلی را تولید کرده باشد. راهبرد این کنشگران اصلاحطلب سالها است این است: تشویق بهبود خواهی در دولت از طریق مشارکت در انتخابات (و از بستههای نجات مختلف از سوی دولت دفاع میکنند) و ایستاد مدنی در جامعهمدنی در برابر کنترلها و مهندسیهای گوناگون دولت موازی؛ این اصلاحطلبان همچنان از رویکرد تغییر اصلاحی در برابر رویکرد انقلابی و محافظهکاری دفاع میکنند؛ این اصلاحطلبان از توسعهپایدار، همه جانبه و از حکمرانی خوب دفاع میکنند؛ این اصلاحطلبان از انسجام اصلاحطلبان در هماهنگی با خاتمی و ائتلاف نا نوشته با اعتدالگرایان و اصولگرایان میانهرو دفاع میکنند؛ این اصلاحطلبان در دفاع از تمامیت ارضی و نظام سیاسی در برابر ائتلاف شیطانی ترامپ، نتانیاهو و بنسلمان یکپارچهاند. لذا سوال این است که این جوانان تحولخواه غیر از دو پیشنهاد درست عملی در نامه فوق چه رویکرد جدید و متفاوتی از رویکردهای موجود برای برونرفت جامعه از معضلاتش پیشنهاد میکنند.
باز بطور تجربیتر سخن من این است که در شرایط فعلی به لحاظ محتوایی من هنوز کانالی از اصلاحطلبان تحولخواه را (در سطح کیفیت کانال مصطفیتاجزاده، عباس عبدی، و دیگر اصلاحجویان و یا ایرانیان منتقد میانسال) برای تاثیرگذاری نمیبینم- مگر انشالله به تدریج با تلاش بیشتر این فکرهای جدید و کارامدتر تولید شود.
باز برای تاکید بر نکته خودم یادآوری میکنم، اصلاحات ۱۳۷۶ بدون نقدها و تولیدات فکری و انتقادی در روزنامه سلام، یا در دفتر مطالعات استراتژیک، یا در دو هفتهنامه عصرما، یا در مجلههای اطلاعات سیاسی و اقتصادی، ایرانفردا و در کیان، و در نگاهنو و یا در نشر طرحنو و نشرنی و یا در مباحث مسجد اقدسیه در نقد ایدئولوژی و در کلاسهای انجمن حکمتوفلسفه و در درسهای فلسفه، جامعهشناسی سیاسی و ... بوجود نمیآید- خلاصه نباریده سیل و جریان اصلاحی بوجود نمی آمد.
الان دوستانی که به دنبال تحول خواهی دموکراتیک و درونگرا ولی موثرتر از «جریان اصلاحات سیاسی» موجود هستند، کارشان فقط با نقد مشکلات موجود و نقد اصلاحطلبان بوروکرات راه نمیافتد. ضمن اینکه توجه داشته باشیم اصلاحطلبان موجود برای این نیروی تحولخواه مانعی نیستند هر نیروی تحولخواه وطنی و مردمی با تولید کار فکری و عملی جدیدش میتواند روی نسل جدید اثر بگذارد و در جامعه ایجاد وضعیت کند. اما اگر چنین بارش مستمری رخ ندهد ممکن است بجای تقویت تحولخواهی به سوی دموکراسی عده بگویند این نامه حرفش این بود که بجای فلان بوروکرات، فلان اصلاحطلب کاندیدای ریاست جمهوری باشد یا تجربه تشکلیابیهای عجولانهای همچون «ندا» در سال ۱۳۹۲ اتفاق بیفتد- که البته نمیافتد. خلاصه نکتهام این بود هر نیروی تحولخواهی اگر صادقانه و جمعی اول به صورت کیفی ببارد دیگران تاثیر میگیرند و به آن میپیوندند.