ایران فردا / شماره ۳۹ / اردیبهشت و خرداد ۱۳۹۷
معیار درستی یا نادرستی استراتژی و راهبرد، حق یا باطل بودن آن نیست بلکه موفقیت یا ناموفقیت است.
کمترکسی درباره ی حقانیت مردم ایران در دفاع ملی و دینی مقابل حمله ی عراق به مرزهای سرزمینی شک و شبهه ای دارد. اما نهایتاً پذیرش قطعنامه و پایان جنگ، نوشیدن جام زهر توصیف شد که محصول راهبرد غلط تداوم جنگ پس از فتح خرمشهر بود.
پس از پیروزی انقلاب ۵۷ در حالی که تردیدی درباره ی ماهیت سلطه طلبانه ی غرب و به ویژه امریکا وجود نداشت ،اما راهبرد ملی برای مواجهه و رویارویی با نظام نابرابر جهانی بهشدت محل اختلاف بود.
روش برخورد و مواجهه با اشغال سفارت امریکا اولین نشانه های این اختلافات راهبردی را نمایان ساخت و پس از آن نیز اختلاف نظرها درباره سیاست خارجی و روابط بین الملل در قالب مباحثی پیرامون صدور انقلاب نمود یافت.
راهبرد غالب نظام جمهوری اسلامی و حکومت و نه وزارت امور خارجه عبارت است از مواجهه و رویارویی جدی با امریکا به اتکای بازی در شکاف دوگانهی «امریکا – اروپا» از یک سو و «غرب- روسیه و چین» از سوی دیگر.
در ماجرای خروج ترامپ از برجام، با وجود ۷۲۳ میلیارد دلار حجم مبادله ی سال پیش اروپا با امریکا، اختلاف نظر امریکا و اروپا هرگز به معنای وجود زمین بازی گسترده ای برای ایران با حجم مبادلهی ۲۱ میلیارد دلار با اروپا نخواهد بود.
بازی در شکاف غرب- روسیه و چین نیز سست و متزلزل است.برای مثال معاون وزیر خارجه روسیه گفته، معتقد است نیاز به یک توافق الحاقی برجام وجود دارد که نگرانیهای غرب در مورد برنامهی موشکی ایران و نقش آن در خاورمیانه و سوریه را برطرف کند. بهنظر می رسد روسیه با اسرائیل نیز در مورد نقش و حضور ایران در سوریه به تفاهم رسیده باشند. مبادلات سال گذشته اش چین با آمریکا ۵۷۷ میلیارد دلار بوده ولی سفیر ایران در چین گفته امیدوار است در ۱۰ سال آینده مبادله ی دو کشور به ۶۰ میلیارد دلار برسد.
تداوم راهبرد نادرست مورد اشاره موجب تحمیل هزینههای گزاف بر ملت، بدون اندک دستاوردی است.
راه خروج از بن بست کنونی و نجات کشور از فروپاشی، اصلاح سیاست های کلان در هر دوسطح داخلی و خارجی است شامل:
۱) بازگشت نیروهای نظامی داخل و خارج از کشور به پادگانها و توقف تخصیص منابع به خارج از مرزهای سرزمینی و بازسازی روابط با اروپا و امریکا و کشورهای همسایه بهویژه عربستان در چارچوب منافع ملی.
۲) تمرکز بر انجام اصلاحات ساختاری درون کشور از طریق مبارزه با فساد سیستماتیک، تقویت سرمایهگذاری و تولید و کاهش رکود طولانی مدت، مبارزهی جدی با فقر و نابرابری فزاینده، بازسازی انسجام ملی و زمینهسازی برای مشارکت عموم مردم و تقویت جامعه مدنی در چارچوب یک برنامهی بازسازی مبتنی بر وفاق ملی.