بررسی پیامدهای ازدواج زودهنگام دختران؛ ورود به چرخه آسیبهای بیشتر
هنوز هم یکی از اصلیترین موضوعاتی که به آن توجه میشود اما هیچ کس توان مقابله با آن را ندارد ازدواج دختران در سنین پایین است. این موضوع زمانی شوکآور میشود که نگاهی به آمارهای سال گذشته بیندازیم. در سال ۹۶ از ۷۸ هزار و ۹۷۲ ازدواج ثبتشده سهم دختران زیر ۱۵ سال ۱۴۸۱ مورد بوده که این آمار تنها مختص تهران است و آمار بیشتری از این دست ازدواجها در شهرستانها و مناطق محروم به دست میآید.
بنابر گفتههای مدیر رصد و آمار شورای فرهنگی و اجتماعی زنان و خانواده با استناد به آمارهای موجود تعداد دخترانی که در شهرستانهای مختلف و در سن پایین ازدواج میکنند، بین دو تا سه نفر است و در کل کشور حدود ۴۳ هزار دختر زیر ۱۵ سال ازدواج کردهاند.
در جامعه ما موضوع ازدواج کودکان یک مساله فقهی، فرهنگی و اقتصادی است. در مورد ابعاد فقهی این موضوع به کمک علما و فقها نیاز داریم. در مورد ابعاد فرهنگی موضوع باید نهادهای فرهنگی تلاش کنند که این موضوع قبح پیدا کند و تجاوز به حریم این کودکان از نظر فرهنگی یک عمل قبیح محسوب شود. همچنین مهاجران و حاشیهنشینان هم در بالا رفتن آمار ازدواج کودکان نقش موثری دارند.
طبق آمارهایی که به دست آوردهایم بسیاری از این ازدواجها در خانوادههایی است که پدر ایرانی ندارند یا خانواده از وضعیت بدسرپرستی رنج میبرد. اغلب این دست ازدواجها در مناطق حاشیهنشین اتفاق میافتند و این نشان میدهد که مشکلات اقتصادی و اجتماعی باعث بروز این پدیده میشوند. به همین دلیل هم باید با دیدی کلان به مشکلات اقتصادی و اجتماعی که زیر پوست تهران و شهرهای دیگر وجود دارد نگاه شود.
مشکلاتی که ازدواج زودهنگام پیش میآورد
لازم به ذکر است در این موضوعات همواره با چند چالش در رابطه با ازدواج دختران در سن پایین مواجه میشویم. پیشتر اما در همین رابطه برخی کارشناسان به «جهانصنعت» از معضلاتی که زندگی این کودکان را درگیر میکند، گفتند. دکتر المیرا لایق، روانپزشک عنوان کرد: یکی از این چالشها موضوعات روانی ناشی از این اتفاق برای کودکان است. ازدواج به عنوان مهمترین رخداد زندگی نیازمند بلوغ جسمی، جنسی، روانی و عاطفی است. قطعا سن در رسیدن به این توانمندیها نقش مهمی ایفا خواهد کرد. مهمترین اثر روانی ازدواج کودکان از دست دادن لذت و تجارب کودکی و نوجوانی است و از آنجا که مبنای اکثریت این سبک ازدواجها جبر و اراده سرپرست است منجر به محرومیت تحصیلی و القای حس حقارت در کودک شده و نهایتا تاثیر آن در ساختار ضعیف اعتماد به نفس کودکان خود را نشان میدهد. شروع رابطه جنسی در سنی که فرد درک درستی از آن ندارد میتواند منجر به اختلالات روانپزشکی از اختلال استرس پس از سانحه تا افسردگی و اضطراب شود. همچنین شروع بارداری در سن پایین جدا از عوارض جسمانی، به فاجعهای ختم خواهد شد که در آن شاهد مادرانی ناتوان و بیکفایت خواهیم بود. از طرفی دیگر مطالعات و شواهد موجود نشان میدهد که ریشه بسیاری از معضلات زنان به ازدواج آنها در سنین کودکی بازمیگردد. از جمله این معضلات میتوان به رشد بیرویه جمعیت بدون اوراق هویتی در مناطق حاشیه، ثبت نشدن ازدواجها و شیوع پدیده کودک – بیوه و... اشاره کرد.
دکتر مصطفی وفاییاقدم، رادیولوژیست هم با اشاره به مشکلات فیزیکی که برای دختران به واسطه ازدواج رخ میدهد گفت: یکی از خطرات جدی برای جنینهای مادرانی که زیر ۱۹ سال سن دارند وزن پایین و رشد ناکافی جنین در داخل رحم است. این جنینها معمولا با وزن پایین به دنیا میآیند و یا به علت زایمان زودرس ثانویه به سن مادر فرصت کافی برای رشد ندارند. زایمان زودرس، وزن کم و عدم رشد کافی در داخل رحم، جنین را در معرض خطراتی چون عفونت، کاهش سطح اکسیژن خون به جنین و حتی زایمان جنین مرده قرار میدهد. جنینهایی از این دست اگر زنده هم به دنیا بیایند بیشتر اوقات نیاز به بستریهای طولانیمدت در بخش ویژه نوزادان دارند.
دکتر لاله صادقی، متخصص زنان و زایمان هم در این رابطه خاطرنشان کرد: سن بارداری زیر ۱۹ سال به عنوان حاملگی پرخطر دستهبندی میشود. برای حاملگی سنین ۱۵ تا ۱۹ سال اصطلاح بارداری نوجوانی به کار میرود. نکته مهم این است که نوجوانان باردار در مقایسه با زنان بالای ۲۰ سال بیشتر در معرض خطر بالای کمخونی، زایمان زودرس و یا مسمومیت بارداری قرار میگیرند. مادران باردار در بازه سنی ۱۵ تا ۱۹ سال بهطور جدی در معرض خطر مرگ مادر نیز قرار دارند. در این سنین احتمال سقط جنین به صورت قابلتوجهی بالاست.
آمار ازدواج کودکان از موارد ثبت شده بیشتر است
یکی از فعالان حقوق زنان در رابطه با دلایلی که خانوادهها و دختران را مجبور به ازدواج در سن کم میکند به «جهانصنعت» میگوید: مشکلی که ما در اکثر موارد با آن مواجه هستیم این است که آمار ازدواج دختران بسیار بیشتر از چیزی است که اعلام میشود چون بسیاری از دخترانی که مجبور به ازدواج میشوند هیچ برگه هویتی ندارند و همین امر باعث میشود ازدواج آنها در هیچ کجا ثبت نشود. طبق تحقیقات میدانی جمعیت امام علی در بیش از ۱۰ شهر کشور متوجه شدیم عمدهترین دلیل تن دادن دختران به این نوع ازدواجها فقر است. برای مثال در برخی مناطق محروم سیستانوبلوچستان خانوادهها مجبورند بین مردن از گرسنگی و شوهر دادن دختر به کسی که میتواند خوراک او را تامین کند یکی را امتحان کنند. در بسیاری از شهرهای ایران نان به اندازه کافی وجود ندارد و فقر بیداد میکند، همین دلیل محکمی است تا دختری ۱۳ ساله زن چندم یک پیرمرد شود. موضوع دیگری که باعث این ازدواجها میشود بعد فرهنگی آن است، مثلا در بین برخی خانوادههای افغان این فرهنگ جا افتاده که یک نانخور کمتر باشد یا اینکه دختر به شکل یک کالا مبادله میشود. یعنی هر فردی که پول بیشتری بدهد میتواند دختر را به عقد خود در بیاورد و در بیشتر موارد مبالغ کلان و قابل توجهی هم برای خریداری دختران پرداخت میشود. مورد بعدی اعتیاد یا بدهکاری پدر است که مشخص است دختر برای چه تن به ازدواج میدهد. مسالهای که این مورد را برای ما پررنگ میکند این است که چطور با این پدیده مقابله کنیم؟ خیلی از این زنان و مادران نیازمند حمایت هستند، اگر حامی داشته باشند و جلوی فروش فرزند خود در ازای مواد مخدر مرد را میگیرند و تن به ازدواج خود یا فرزندشان نمیدهند. در میان «غربتها» این مساله صدق میکند، زنان شناسنامه ندارند و ما نمیتوانیم کمک یا پیگیری در مورد آنها داشته باشیم.
قانون در بحث حمایت از کودکان نقص دارد
طراوت مظفریان در رابطه با نقصهای قانون میگوید: بر اساس قانون دختران در ۱۳ سالگی، با اذن پدر میتوانند ازدواج کنند اما کسی به صلاحیت داشتن پدر توجه نمیکند. چطور میشود پدری معتاد یا فراری از جرم صلاحیت اذن ازدواج دختر را داشته باشد؟ دادگاه برای اینکه بفهمد دختر به بلوغ عقلی رسیده از او سوالاتی میپرسد از جمله اینکه قیمت برنج یا نان چند است و اگر دختر درست جواب دهد صلاحیت عقلی دختر برای ازدواج تایید میشود اینها مواردی است که بیش از پیش نیازمند تغییر و اصلاح است.
این کودکان به دلیل ازدواجهای زودهنگام عمدتا دچار آسیبهای زیادی میشوند. مظفریان هم بر آسیبهایی نظیر آسیبهای حقوقی، اجتماعی، روانشناسی، زیستی و پزشکی تاکید میکند. اگر از نظر آسیبهای حقوقی به این معضل نگاه کنیم در مییابیم که این دسته از زنان از هیچگونه حق و حقوقی برخوردار نیستند و به دلیل اینکه زیر ۱۸ سال هستند، به عنوان همسر و زن از حقوق خود برخوردار نیستند و حتی حق شکایت هم ندارند. از نظر اجتماعی مادرانی نمیشوند که بتوانند از کودکشان حمایت کنند چون خودشان هم حمایت نشدهاند و به جای اینکه فردی تولیدکننده باشند مصرفکننده و سربار جامعه میشوند که به کارهایی از جمله گدایی و شغلهای کاذب روی میآورند. بر اساس تحقیقاتی که انجام دادهایم درصد بالایی از این زنها میل به خودکشی دارند چون بار سنگینی روی دوششان گذاشته شده و میگویند به دلیل آماده نبودن برای ازدواج و طی نکردن کودکی دچار مشکلات روحی و روانی زیادی شدهاند. اگر مشکلات این زنان مرتفع نشود با آسیبهای بیشتری در جامعه روبهرو هستیم چراکه به اجبار وارد چرخه آسیبهای بیشتری میشوند.
این فعال مدنی در ادامه صحبتهایش به نکات مثبتی که جمعیت امام علی در این خصوص انجام داده اشاره میکند و میگوید: جلسههای زیادی با نمایندگان مجلس داشتیم و با ارتباطی که با فراکسیون زنان و اجتماعی مجلس داشتیم قرار بر این شده بعضی از قوانین را تغییر دهیم و در انتظار این هستیم که لایحه حمایتی در مجلس بررسی شود.
پدیده کودک- بیوه رو به افزایش است
یکی از معضلات ازدواج دختران در سن کم طلاقهای زیادی است که اتفاق میافتد. بعضی از این جداییها ثبت میشود اما تعداد زیادی ثبت نشده میمانند، خیلی از این جداییها به واسطه ترک کردن مرد خانه اتفاق میافتد و باعث پدیده کودک- بیوه میشود. این دختران بعد از این اتفاق با مشکلات بیشتری باید دست و پنجه نرم کنند. دیگر در خانه جایی ندارند چون پدر و مادر جدایی یا رها شدن دختران را ننگ میدانند و آنها را به خانه راه نمیدهند. یکی از موارد ما دختری بود که در ۱۳ سالگی بیوه شده بود و خانواده او را قبول نکردند. از طرفی هیچ مدرک شناسایی هم نداشت تا بتواند کار کند و مجبور شد تا از طریق گدایی روزگار بگذراند. در نهایت این کودک دوباره مجبور به ازدواج با یک مرد بالای ۴۰ سال شد و با او فرار کرد. ما دیگر هیچ اطلاعی از سرنوشت او نداریم فقط میدانیم جایی در شمال کشور زندگی میکند.