علم فراموشی
شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۶
یکی روسری بر چوب میزند، یکی میگوید حق ما حضور در استادیوم است، دیگری از اشغال پستهای مدیریتی توسط مدیران بازنشسته شکایت دارد و... یکی هم در نهایت چمدان میبندد تا امیدش را در خاک دیگری جستوجو کند. این گلایههای نسل جوانی است که با تمام شور و هیجان خود، وارد انتخابات شد و با انتخاب آنچه بزرگان اصلاحطلب پیشنهاد کرده بودند، تلاش کرد تا مطالباتش را از راه صندوق رأی پیش ببرد، اما دیری نپایید که آن شور و هیجان جای خود را تا اندازهای به یأس و ناامیدی داده که به مطالباتش توجهی نشده و به گفته محمدمهدی تندگویان، معاون ساماندهی امور جوانان وزارت ورزش و جوانان: «این هشدار جدی است. به دلیل اینکه ما هیچکدام از وعدههایی که به جوانان دادیم را عملیاتی نکردیم». او همچنین با اشاره به اصرار برخی مدیران در بهکارگیری نیروهای بازنشسته حتی با دورزدن از قوانین از سوی این مدیران سخن گفته و اشاره میکند: «این مدیران حتی دنبال راهکارهای فرار قانونی هم میگردند که بتوانند قانون را دور زده و از نیروهای بازنشسته استفاده کنند». تندگویان بعد هم به دولت توصیه میکند: «دستکم یکبار در دولت تکلیف بازنشستهها را روشن کنیم».
به نظر میرسد که طی چندماهی که از انتخابات گذشته، فضایی از یأس و ناامیدی بر جوانان و بهطور ویژه جوانان اصلاحطلب حاکم شده است. فکر میکنید دلیل این اتفاق چیست و برای رفع آن چه باید کرد؟
من در حوزه جوانان به این اندازه ناامیدی نمیبینم که بخواهم بگویم همه ناامید شدهاند. من فکر میکنم که جوانان در حال تغییر مسیر هستند. یعنی به این جمعبندی رسیدهاند که باید خودشان روی پای خود ایستاده و تحولی را ایجاد کنند که در شرایطی که در کشور به وجود آمده، خود به دنبال راهکار باشند. بخشی از این جمعیت هم البته ممکن است سرخورده شده باشند. دلیل اصلی ایجاد این وضعیت هم مشخص است. چون شرایط اقتصادی کشور نابسامان است و همین موضوع بر امنیت شغلی افراد تأثیر میگذارد. بنابراین همین موضوع بیشترین آسیب را به امید جوانان وارد کرده و ممکن است موجب سرخوردگی آنها شده باشد. البته از طرفی ادامه این وضع باعث شده تا در مشاغل خصوصی نظیر مباحث استارتآپی، تجارت الکترونیک، تغییر رویکردهای اقتصادی که در کشور در حال شکلگیری است رشد قابلتوجهی داشته باشند. البته در حوزههایی که خود جوانان امکانات داشته، سرمایه داشته و از حمایت دولت هم بهره بردهاند. در این حوزهها جوانهایی که وارد شدهاند، خیلی موفق ظاهر شدهاند. اما خب دولت باید حمایت بیشتری از آنها کرده و تسهیلات در اختیار آنها قرار دهد. دولت طی این سالها وعدهووعیدهای زیادی در این زمینه داده که بسیاری از آنها محقق نشده است. در دولت هم، وقتی ما بحث بهکارگیری نیروی جوان را مطرح میکنیم، بحث ما فقط این نیست که سازمان استخدامی کشور اعلام کند که چه تعداد نیروی جوان را جذب کرده است. بحث انتصابات جوانان در جایگاههای مناسب، شایستهسالاری در دولت و نهادهای عمومی مثل شهرداری و سایر موارد، ازجمله مطالباتی است که به نظر میآید محقق نشده است.
علاوه بر بحث ورود جوانان به حلقههای مدیریتی، مطالبات جوانان است که براساس طرح آنها در انتخابات، جمعیت جوان پای صندوقهای رأی آمدند. اما به نظر میرسد که نهادهای انتخابی در تحقق این مطالبات هم موفق نبودهاند. از سویی جمعیتها و احزاب بهویژه اصلاحطلبانی که مشوق این حضور بودند هم بعد از انتخابات حمایت لازم را از این جمعیت جوان به عمل نیاوردهاند و حاصل این رویکرد بهعنوان مصداق، دختری است که میگوید از اصلاحطلبان بریده و اعتراض خود را با روسری بر چوبزدن نشان میدهد.
بحث احزاب و مدل نگرش سیاسی جوانان بحث متفاوتی است. من در حوزه اشتغال مدنظرم این است که اساس را بر شایستهسالاری قرار دهم. یعنی اگر جوانی لیاقت داشته باشد، باید بتواند در جایگاه شایسته حضور پیدا کند. من خودم در ایام جوانی هم فعالیت سیاسی و حزبی داشتهام. مشکل ما زیرساخت تحزب در ایران است. ما اصلا چیزی بهعنوان فعالیت حزبی و هدفمند در کشور نداریم. متأسفانه فقط در مقاطع انتخاباتی از احزاب و وابستگان آنها استفاده میشود و بعد از آن هم حزب فراموش میشود و هم تشکیلات حزبی. تشکیلات حزبی در کشور ما بهویژه تشکیلات اصلاحطلب در کشور ما پایگاه ندارند. یعنی سهم آنها در بدنه اجرائی کشور و نهادهای مختلف معلوم نیست. مگر اینکه در این چند سال اخیر به واسطه رأی مردم توانسته باشند که پایگاهی را برای خود در بدنه اجرائی به دست آورده باشند. وگرنه جایگاه رسمی کشوری، مثل تریبونهای رسمی و رسانهای در اختیار آنها نیست.
ما سالهاست این مشکل را داریم و در نهایت در پسِ هر انتخاباتی از آنهایی که اندیشه حزبی دارند، استفاده میکنیم و بعد نمیتوانیم پاسخگو باشیم؛ چون اصلا ساختار حزبی در کشور نداریم که جایگاه احزاب در فعالیتهای اجرائی مشخص شده باشد. این مشکل همانطور که گفتم، برای احزاب اصلاحطلب به طریق اولی مطرح است. وقتی رهبر یک حزب از فعالیت اجتماعی منع میشود، مشخص است که برای بدنه آن حزب یا دیگر احزاب چه سرنوشتی حاکم خواهد شد. بخشی از مشکل این است؛ یعنی تا اندازهای در فعالیتهای حزبی محدودیت داریم که نتوانستیم پاسخگوی بخش جوانان احزاب باشیم. البته بخشی هم سوءتدبیر مدیریتی است. ما با اعمال برخی از سیاستهای مدیریتی مثلا در مدیریت شهری میتوانستیم خیلی بهتر ظاهر شویم و جوانان احزاب را جذب کنیم. البته بحث من این است که اگر قرار است جوان حزبی هم جذب بشود، باز هم باید ملاکهای شایستهسالاری را در نظر گرفت. اما باید از این نیروها در دولت و بدنه مدیریت شهری استفاده کنیم؛ بنابراین اگر بخشی از موضوع سوءتدبیر مدیریتی است. بخشی از تحزبگرا نبودن در ساختار کشور و البته برخی برخوردهای امنیتی است که با فعالیتهای احزاب صورت میگیرد و این باعث شده تا احزاب هم دچار مشکلاتی نظیر آنچه توضیح دادم، بشوند.
ما معمولا زیاد صحبت میکنیم و میگوییم باید فلان اتفاق بیفتد و باید چه و چه صورت بگیرد؛ اما معمولا هیچ اتفاقی رخ نمیدهد...
ببینید، همت انجام این کار باید باشد. من وقتی این سمت را عهدهدار شدم، اولین کاری که کردم، این بود که هم نیروی جوان آوردم و هم جوان حزبی را انتخاب کردم و به او سمت مدیرکلی هم دادم. این سبک را هم همچنان ادامه میدهم. حتی در استانها هم در تغییر و تحولاتی که انجام میشود، همه این رویکردها را در نظر میگیرم؛ یعنی هم از نیروی جوان استفاده میکنم و هم سعی کردهام سهمیه بانوان در پستها را در نظر بگیرم و تاجاییکه میشود، بتوانم از کسانی که قبلا پایگاه اجتماعی داشتهاند و فعالیت کردهاند، استفاده کنم. اگر این روحیه در همه مسئولان باشد؛ یعنی به صورت عملیاتی به این موضوع ورود کنند، بالاخره این اتفاق میافتد و این تغییر شکل میگیرد؛ یعنی هرکدام از ما در هر سمتی که هستیم، یکی، دو تا از سمتهای وابسته خود را میتوانیم به نیروهای جوان و شایسته واگذار کنیم و این موضوع سختی نیست.
ولی این تغییر و تحولات به صورت کلی مشهود نیست. حتی برخی از انتصابهای نیروهای جوان هم با نسبتهای خویشاوندی انجام شده یا از جریان سیاسی متفاوتی انتخاب شدهاند. فکر میکنید اگر این روند ادامه پیدا کند، ازدسترفتن پایگاه اجتماعی و نیروی جوان در سالهای آینده چه آیندهای را برای جریان اصلاحطلبی رقم خواهد زد؟
من اتفاقا نگرانی بیشتری دارم. اصلاحطلبی بخشی از نیروهایی است که جامعه را تشکیل میدهد؛ اما این اتفاقی که شما اشاره کردید، برای کل جامعه در حال وقوع است. وقتی شما اعتراضهای دیماه را بررسی میکنید و میبینید که عمده جمعیت معترضان را جوانان تشکیل دادند، نشان میدهد جاهایی دچار آسیب شده است. این هشدار جدی است. به دلیل اینکه ما هیچکدام از وعدههایی را که به جوانان دادیم، عملیاتی نکردیم و به هیچکدام از مقاصدی که قول داده بودیم، نرسیدیم. در نتیجه کل جامعه دچار مشکل شده که احزاب اصلاحطلب هم از این قاعده مستثنا نیستند. دراینصورت اگر میزان این مشارکتها کاهش پیدا کند، ما عملا نسبت به فعالیتهای اجتماعی در آینده دچار مشکلات اساسی میشویم. من امیدوارم با تحولاتی که صورت گرفته، بقیه مدیران و مسئولان هم به این سمت حرکت کنند و این اتفاق بیفتد. چون ما در این حوزه یعنی حوزه جوانان واقعا مشکلات زیادی داریم. مثلا کارگردانی نامه میدهد که من ناامیدم و مثالهایی از این دست زیاد است. اگر این پالسها جدی گرفته نشود، کل کشور دچار آسیب میشود.
با توجه به مراوداتی که با وزیر و احتمالا رئیسجمهور دارید، آیا اصلا عزمی را میبینید که این شرایط تغییر کند؟ آن هم با توجه به وضعیتی که در دیماه شاهد آن بودیم.
وزیر در این دوره به صورت جدی در این حوزه ورود کرده است. تقریبا میتوانم بگویم همانقدری که در حوزه ورزش ورود کرده، برای حوزه جوانان هم وقت گذاشته است. رصد فعالیتهایی که در سطح کشور انجام دادیم، بهویژه در سطح تشکلهای مردمنهاد، نشان میدهد که تحولی در این حوزه شکل گرفته است؛ اما اینکه این تحول تا چه میزان در همه دولت اتفاق افتاده باشد، باید بگویم چنین تحولی رخ نداده است. من بهعنوان مدافع حوزه جوانان میگویم که خیلی از وزرا و مدیران وارد این حوزه نشده و عملکرد خوبی هم نداشتهاند؛ یعنی هنوز اصرار دارند که یک نیروی بازنشسته را دوباره با دلایل نامربوط وارد سیستم کنند. سمت و جایگاهی که به راحتی میتواند در اختیار یک جوان قرار بگیرد؛ اما این مدیران حتی دنبال راهکارهایی برای فرار از قانون هم میگردند که بتوانند قانون را دور زده و از نیروهای بازنشسته استفاده کنند. نیاز است که با این مدیران برخورد اساسی شکل بگیرد. من یک بار در همایشی به آقای جهانگیری هم گفتم که اگر نمیتوانیم برای جوانان کار درستی انجام دهیم، دستکم یک بار در دولت تکلیف بازنشستهها را روشن کنیم. همین که تکلیف این گروه روشن شود و از سمتها و پستها کنار بروند، فضا برای جذب نیروی جوان فراهم میشود. این کار را دولت به راحتی میتواند
انجام دهد.