چهارشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۶
لحظهای که مجسمه بودا در سال ١٣٧٩ بهوسیله طالبان به توپ بسته شد و فرو ریخت، بهعنوان نمادی از فروپاشی فرهنگی کشور افغانستان تلقی شد. مجسمه بودا را که آمیزه شگفتانگیزی از هنر پیکرتراشی یونانی، مهندسی پارسی و جهانبینی شرقی بود، میشد به تجسم میراث گفتوگو، تبادل فرهنگی و همزیستی و آشتی تشبیه کرد. مجسمهای که از تندباد مغول و تاختوتاز یغماگران آسیای مرکزی جان سالم به در برده بود، در برابر حجم ارتجاع و تاریکی طالبان تاب نیاورد. با فروریختن بودا، سرزمین افغانستان نیز در زیر اینهمه بار نادانی زانو زد؛ سرزمینی که در حداقل دو هزاره گذشته گاهواره تمدن و دانش و معرفت بوده است و هنوز نام بسیاری از بزرگان، اندیشمندان و شاعران پارسی یادآور شهرهای فرهنگخیز افغانستان است. میراث ارزشمند بزرگانی مانند زرتشت، مولانا جلالالدین بلخی، سناییغزنوی، ناصرخسرو قبادیانی بلخی، خواجه عبدالله انصاریهروی، عنصری بلخی، دقیقی بلخی و... نیز نتوانست بودای بامیان را شفاعت کند و افغانستان را از فرولغزیدن به پرتگاه ارتجاع نجات دهد. شاید بههمیندلیل یونسکو، ویرانکردن آن میراث جهانی را «دهشتافکنی فرهنگی» نامید. بودای بامیان بهعنوان میراث فرهنگی جهانی ثبت شده بود و ویرانی آن به معانی پارهکردن برگی از کتاب تاریخ فرهنگ بشر بود و تمام جهان را گلهمند و وامدار خود کرد. آیا نباید از ویرانی آثار میراث جهانی نگران بود و ترسید؟ ارزش قنات حسنآباد یزد اگر از بودای بامیان بالاتر نیست، یقینا کمتر هم نیست. این قنات حداقل در هشت قرن گذشته آب را از دامنههای شیرکوه بیرون میآورده و آن را در کانالی ٤٠ کیلومتری به شهر یزد منتقل کرده است. حفاری هزارو ٤٠٠ حلقه چاه و ٤٠ کیلومتر راهروی زیرزمینی به دانش مهندسی بسیار پیشرفتهای نیاز داشته است که در واقع بخشی از میراث ناملموس این قنات را تشکیل میدهد. شناسایی دقیق رفتار آبزیرزمینی و ایجاد کانالهای فرعی بر اساس ویژگیهای سفره آب، برای دستیابی حداکثر به آب زیرزمینی، امروزه هر مهندسی را غرق شگفتی و تحسین میکند. درحالحاضر قنات حسنآباد را با آبدهی حدود ٩٠ لیتر در ثانیه میتوان پرآبترین قنات یزد دانست که هنوز در برابر سیلی خشکسالی پایداری میکند. بر اساس آزمایشهای انجامشده ازسوی شرکت سهامی آب منطقهای یزد، کیفیت آب این قنات را میتوان در میان بالاترین کیفیتها طبقهبندی کرد و کیفیت آن حتی از بسیاری از آبهای آشامیدنی بطریشده بهتر است. در کنار ارزش مهندسی و اقتصادی قنات حسنآباد، باید به ارزش فرهنگی و اجتماعی این قنات اشاره کرد که در سدههای گذشته، بستری برای همزیستی و همگرایی میان مناطق مختلف و گروههای اجتماعی گوناگون بوده است.
ارزشهای فرهنگی و اجتماعی این قنات آنقدر والا و درخشان هستند که حتی مهندسی شگفتانگیز و ارزش اقتصادی این آب در وانفسای خشکسالی را هم از فروغ میاندازند. این قنات از منطقه مدوار در شهرستان مهریز سرچشمه میگیرد و سپس محله ساداتی مهریز را آبیاری میکند. یکپنجم از آب قنات، سهم کشاورزان مهریزی است. چهارپنجم باقیمانده به سمت روستای دهنو جریان مییابد و نیمی از آن نصیب روستاییان دهنو میشود و نیم دیگر دوباره در زیر زمین جریان پیدا کرده و از روستای حسنآباد در حومه شهر یزد سر درمیآورد. یعنی این قنات مانند رشته تسبیح، سه منطقه را در فاصله ٤٠ کیلومتر با یکدیگر پیوند میزند. نظام بهرهبرداری بومی و مدیریت دقیق برای استفاده از آب این قنات، منافع این سه منطقه را به یکدیگر گره میزند و نوعی همزیستی و همگرایی پایدار میان این مناطق در طول چهل کیلومتر پدید میآورد. این همزیستی و همگرایی حتی در سختترین خشکسالیها نیز دوام و استمرار مییابد و منجر به تولید و تراکم سرمایه اجتماعی در منطقه میشود. از این قنات هم مسلمانان و هم زرتشتیان سهم داشتهاند و در مدیریت آن نیز در حدود دو هزار سهامدار بدون توجه به باورهای دینی سهم و نقش برابر ایفا میکردهاند. برخی سهامداران سهم خود از قنات را وقف کردهاند تا درآمد حاصل از آن به امور عامالمنفعه اختصاص پیدا کند. ساختن آبانبار و کمک به نیازمندان از طریق درآمد حاصل از سهام وقفی این قنات و به دست خیرین مسلمان یا زرتشتی انجام میشده است. قنات حسنآباد مرزهای قلمروی و جغرافیایی را درمینوردد، تفاوتهای فرهنگی و مذهبی را کمرنگ میکند و عدالت اجتماعی و برابری را توسعه میدهد. یعنی تقریبا همه چیزهایی که جهان امروز به آن میبالد، از قرنها پیش در قنات حسنآباد متبلور بوده است؛ تأمین پایدار آب، همکاری و تعاون، تفکر فراقلمروی، مسامحه دینی، عدالت اجتماعی و برابری. اما اکنون کسانی هستند که این قنات را به این روز انداختهاند و همه ارزشهای آن را قربانی سودجوییهای فردی و ضلالت ذهنی خود میکنند. قنات حسنآباد در سال ١٣٩٥ به ثبت فهرست میراث جهانی درآمد؛ درست مانند بودای بامیان. یعنی این قنات هم برگی است از تاریخ تکامل فرهنگی بشر؛ بشری که در رویارویی با طبیعت بیابان، شیوه سازگاری در پیش میگیرد و بهجای فشار بر منابع طبیعی، نیازهای خود را هماهنگ میکند. این همان درسی است که میشود از قنات حسنآباد آموخت و از بنبست زیستمحیطی که در آن گرفتار شدهایم، رهایی پیدا کرد. اما چه بر سر قنات حسنآباد آمده است؟ در تاریخ ٢٦ بهمن ١٣٩٦ همراه با جمعی از استادان دانشگاه تهران از جمله دکتر ابراهیم مقیمی، رئیس دانشکده جغرافیا و دکتر محمدرضا رضوانی، از مظهر قنات حسنآباد در مهریز بازدید کردیم و جز آه حسرت و افسوس چیزی در ما برنینگیخت. در گذشته آب این قنات پس از مظهر بلافاصله به درون تنوره آسیاب میریخته و پس از چرخاندن سنگ آسیاب بهصورت زیرزمینی به محله ساداتی مهریز میرسیده است. اما اکنون، آسیاب قدیمی ویران شده و در عوض آب قنات در جوی روباز به سمت باغ پهلوانپور هدایت میشود. آب قنات با آن کیفیت و کمیت مثالزدنی بلافاصله پس از اینکه در مظهر قنات آفتابی میشود، با انواع مواد شوینده، نفتی و سمی آلوده میشود. در کنار جوی روباز، دهها و گاهی صدها خودرو را میبینیم که مشغول شستوشوی خودرو، فرش، پتو و... هستند و در طول فقط ٥٠ متر از مظهر قنات، آبی که مانند اشک چشم است، به فاضلاب خاکستری خطرناک تبدیل میشود. آیا اینگونه باید شکر چنین نعمتی را در قلب تفتیده بیابان به جای آورد؟ به گفته نماینده قنات حسنآباد، شکایت به قوه قضائیه برای جلوگیری از آلودگی آب هم راه به جایی نبرده و صدای دادخواهی مالکان قنات هنوز شنیده نشده است. نهتنها کیفیت آب این قنات را خراب کردهاند، بلکه کمیت آب نیز جان سالم به در نبرده است. حتی برخی از سازمانهای دولتی در مهریز به خود اجازه میدهند آب قنات را برای آبیاری فضای سبز و ... بهصورت غیرقانونی برداشت کنند. قناتی که قطرهقطره آن محاسبه میشود و نزدیک به دو هزار مالک خصوصی در سه نقطه روستایی دارد. برخی دیگر از سازمانها در طول قنات مبادرت به ساختوساز و احداث واحدهای مسکونی کردهاند. فقط در یک مورد، پنج حلقه چاه قنات را در زیر واحدهای مسکونی مدفون کردهاند. از طرفی، همه قسمتهای راهروی قنات بهصورت سالانه به لایروبی نیاز دارد. حال اگر مالکان قنات بخواهند این قسمت از قنات را لایروبی کنند، دیگر چاهی وجود ندارد تا از طریق آنها به راهروی قنات دسترسی پیدا کنند؛ یعنی انسداد تدریجی قنات و در نهایت نابودی آن رقم خورده است. در همین واحدهای مسکونی، چاههای فاضلاب درست در فاصله یک متری قنات حفر شدهاند و میتوانند تهدید مضاعفی برای پایداری قنات باشند. در منطقه حسنآباد، زمینخواران اراضی حریم قنات را قطعهبندی و تقسیم کردهاند و درصدد فروش و ساختوساز این اراضی هستند. این قنات در طول ٨٠٠ سال گذشته مایه همکاری و همزیستی مردم بوده است و اگر دخالت ما نبود، همین نقش سنتی را همچنان ادامه میداد. چگونه میشود این قنات را نجات داد؟ آیا میشود دست به دامان سازمانهایی شد که خود دارند از نمد ویرانی این قنات کلاهی میدوزند؟ تخریب این میراث فرهنگی جهانی زنگ کدام خطر را دارد به صدا درمیآورد؟