ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Sat, 27.01.2018, 11:20
فرصت از‌دست‌رفته ایران در داووس

علیرضا سلطانی/ شرق

علیرضا سلطانی/کارشناس اقتصاد سیاسی

چهل‌وهشتمین اجلاس سالانه مجمع جهانی اقتصاد با همه‌ حواشی سیاسی و اقتصادی آن روز جمعه در دهکده جهانی داووس سوئیس به کار خود پایان داد. اگرچه اجلاس امسال داووس تا حد زیادی تحت‌تأثیر بارش سنگین برف و حضور ترامپ حاشیه‌ساز قرار داشت اما این دو پدیده طبیعی و سیاسی نتوانستند روند کاری و نهادینه‌شده اجلاس را از مسیر اصلی خارج کنند. مدیران بنگاه‌های اقتصادی، فعالان و صاحب‌نظران اقتصادی در حاشیه مهم‌تر از متن اجلاس، بی‌توجه به مانور سیاست‌مداران و فعالان سیاسی در نشست‌های رسمی، مذاکرات و رایزنی‌های روتین و مهم خود را انجام دادند و به احتمال زیاد اجلاس را با دست‌ پر ترک کردند.

اجلاس امسال نیز با همه حواشی و دستاوردهای آن برای اقتصاد جهانی به پایان رسید اما یک سؤال در اذهان ایرانیان بی‌پاسخ باقی ماند؛ اینکه جایگاه ایران در این اجلاس کجا بود و اصولا چرا ایران در این نشست مهم بین‌المللی سال حضور نداشت و چرا این غیبت برای چندمین سال پیاپی ادامه پیدا کرد؟ غیبتی که در دولت‌های نهم و دهم با توجه به رویکرد سیاست خارجی آن چندان تعجب‌آور نبود اما تداوم و تکرار آن در دولت‌های یازدهم و دوازدهم با تعجب و نگرانی همراه است.

اجلاس سالانه مجمع جهانی اقتصاد، سال‌هاست به محلی برای رایزنی و تعامل سیاست‌مداران و فعالان اقتصادی به‌صورت توأمان برای بررسی معضلات و چالش‌های سیاسی روز و همچنین مذاکرات اقتصادی، تجاری و سرمایه‌گذاری میان مقامات رسمی، مدیران شرکت‌ها و بنگاه‌های اقتصادی تبدیل شده است. در خلال این اجلاس چهار‌روزه زمینه همکاری و انعقاد ده‌ها قرارداد اقتصادی به ارزش ده‌ها  میلیارد دلار فراهم می‌شود. همکاری‌هایی که ممکن است زمینه آن در شرایط عادی فراهم نشود.

در کل گفت‌وگو و عده سیاسیون و اقتصادیون در این اجلاس چهارروزه، فرصتی برای طرح بسیاری از مباحث و چالش‌های سیاسی و اقتصادی در فضایی غیررسمی و به دور از پروتکل‌ها و چارچوب‌های رسمی و دست‌و‌پاگیر است؛ فرصتی که شاید امکان طرح و گفت‌وگو درباره آن در فضای رسمی وجود ندارد.  شاید عنوان شود که مصالحی وجود داشت که بر اساس آن دولت و نهادهای تصمیم‌گیر مصلحت را در این دیدند که به‌صورت رسمی در این اجلاس حضور نداشته باشند.

در این صورت این سؤال مطرح می‌شود که چرا باید شرایط حاکم بر مناسبات بین‌المللی ایران به گونه‌ای پیش برود که مصلحت در حضورنداشتن در یکی از مهم‌ترین و بزرگ‌ترین رویدادهای بین‌المللی سال باشد. به‌راستی دستگاه سیاست خارجی ایران چه اقداماتی را در سال‌های اخیر برای بهبود مناسبات بین‌المللی و فراهم‌کردن زمینه حضور در نشست‌ها و رویدادهای مهمی مانند مجمع جهانی اقتصاد انجام داده است؟ 

رویدادی که در نیمه دوم دهه ٧٠ و نیمه اول دهه ٨٠، ایران در بالاترین سطح یعنی مقام ریاست‌جمهوری، در آن حضوری فعال و مؤثر داشت اما از نیمه دهه ٨٠ تاکنون با بی‌تفاوتی و بی‌توجهی روبه‌رو بوده و حضور ایران در این رویداد مهم، حداقلی و ضعیف است. سؤال تأمل‌برانگیز دیگری که در این زمینه مطرح می‌شود، این است که آیا مصلحتی بالاتر از این در شرایط کنونی وجود دارد که ایران با حضور مؤثر و فعال در مجامع بین‌المللی زمینه رفع محدودیت‌ها و محصوریت‌های رسمی و غیررسمی را از سر اقتصاد ایران فراهم کند؟  آیا حضور مؤثر و فعال ایران در اجلاس اخیر داووس نمی‌توانست اولین تجربه ساختار جدید وزارت امورخارجه باشد که اخیرا با هدف تقویت رویکرد اقتصادی در مناسبات خارجی ایجاد شده است؟

اگر بپذیریم که امروزه کارکرد دیپلماسی عمومی در مقایسه با دیپلماسی رسمی و سنتی بیشتر و مؤثرتر است و در شرایط حاضر راه مقابله با فشارهای سیاسی خارجی علیه ایران از مسیر دیپلماسی عمومی می‌گذرد، نشست‌هایی از نوع داووس چه جایگاهی در دیپلماسی عمومی و راهبردهای سیاست خارجی ایران دارد؟ در اجلاس داووس نه‌تنها دستگاه دیپلماسی باوجود اعلام قبلی در این اجلاس حضور نیافت بلکه نشانی از حضور نمایندگان، مدیران، فعالان اقتصادی و تجاری دولتی و خصوصی نیز دیده نشد.

ایران می‌توانست با حضوری فعال در این اجلاس، آن‌هم در بالاترین سطح سیاسی همراه با جمعی از مدیران شرکت‌ها و فعالان اقتصادی کشور، به‌صورت هماهنگ در فضای رسمی و حاشیه‌ای اجلاس همه تلاش خود را برای تغییر نگرش‌ها نسبت به ایران، معرفی ظرفیت‌های اقتصادی کشور و جلب اعتماد سیاست‌مداران و مدیران بنگاه‌های اقتصادی انجام دهد.

غیبت ایران در این اجلاس علاوه بر اینکه موجب از‌دست‌رفتن فرصت برای رفع محدودیت‌های اقتصادی و تجاری همکاری با اقتصاد جهانی شد، در‌عین‌حال فضا را برای رقبا و مخالفان ایران در دو جبهه سیاسی و اقتصادی فراهم کرد. رقبای منطقه‌ای ایران به‌ویژه با استفاده از نبود ایران همه تلاش خود را برای تخریب ایران و برجام به کار بردند. ایران با حضور مؤثر خود نه‌تنها می‌توانست این فضای ضدایرانی را بشکند بلکه در رویکردی ابتکاری، در جهت تلطیف فضای عمومی نسبت به ایران حرکت کند.