منبع: کانال تلگرام نویسنده
ترامپ دشمن رسانههاست و رسانهها هم دشمن او. مرد مو طلایی کاخ سفید هیچ فرصتی را برای حمله به رسانههای «جریان اصلی» و متهم کردن آنان به انتشار «اخبار جعلی» از دست نمیدهد و در مقابل، رسانهها نیز انگشت در سوراخ جهان کردهاند و در جستجوی یافتن گزکی در رفتار و سخنان اویند تا رسوایش کنند.
این البته به خودشان مربوط است! اما مشکلی که در این میان میتواند برای ما پدید آورد؛ پنهان ماندن برنامههای ترامپ در پشت گرد و غبار ناشی از این نزاع رسانه ای است.
گفتم برنامههای ترامپ؟ ببخشید اشتباه کردم! برخی از هموطنان ضد امپریالیستِ مقیم ایالات متحده بر من سخت تاختهاند که با فرضِ “برنامه” برای ترامپ در واقع به شعور آنها توهین کرده ام. آنها پرسیده اند؛ مگر ترامپِ بدکارۀ زن بارۀ دیوانۀ نادان و داماد بد ترکیب و احمق او که به جای تیمارستان سر از کاخ سفید در آورده اند؛ اصولاً نصیبی از عقل بردهاند که برنامه هم داشته باشند!
حق با این عزیزان است. اگر به من بود؛ ترامپ و دامادش را به ایالتهایی میفرستادم که هنوز حکم اعدام در آنها جاری است تا از طریق نشستن بر روی صندلی الکتریکی، جهان از لوث وجود منحوس شان پاک شود. نه تنها آنها بلکه ژنرال مک مستر و ژنرال ماتیس و ژنرال کلی و تیلرسون را هم به همین سرنوشت دچار میکردم تا افسار خود را به دست داماد احمق و پدر زن احمق ترش ندهند.
نه، چیزی به اسم برنامۀ ترامپ در کار نیست؛ ولی خب! ترامپ هم مانند دیوانۀ معروف اثر شیرین گوگول که تیمارستان را کاخ پادشاهی اسپانیا میپنداشت؛ دچار اوهامی در بارۀ خاورمیانه شده است و چه بسا به زودی این اوهام را بر زبان شلختۀ خود هم جاری کند و پیگیر اجرای آن هم بشود.
آنچه از لابلای رسانهها و اشارات مقامهای آمریکایی و اسرائیلی و عرب میتوان دریافت این است که ترامپ فرمولی در کلۀ پوک خود برای پایان دادن به مناقشۀ بین اسرائیل و اعراب تدارک دیده که بر اساس آن، حدود ده درصد کرانۀ باختری رود اردن - مساحتی که هفتاد درصد شهرکهای یهودی نشین در آنجا متمرکز شده اند- به اسرائیل ضمیمه میشود و در مقابل آن، اسرائیل سرزمینی به همین وسعت و شاید هم بیشتر، از صحرای نقب را به مصر واگذار میکند. مصر هم به نوبۀ خود در ازای دریافت این سرزمین، 750 کیلومتر مربع از صحرای سینا در حاشیۀ دریای مدیترانه را در اختیار فلسطینیها میگذارد تا نوار غزۀ ۲۶۰ کیلومتر مربعی، به عنوان متراکم ترین نقطۀ جمعیتی جهان امکان گسترش و تنفس پیدا کند و نقش بیشتری در رونق اقتصادی کشور فلسطینی بر عهده گیرد.
در مورد مسائل بغرنج دیگر از جمله بیت المقدس شرقی، مسألۀ آوارگان، درۀ اردن و بی نهایت موضوعات امنیتی، هنوز نمیتوان دریافت که آیا ترامپ تصمیم روشنی گرفته و یا اینکه میخواهد سرنوشت آنها را به مذاکره ای طولانی بین دو طرف مناقشه گره بزند.
چنانچه ترامپ فرمولی برای فیصله دادن به این موارد بغرنج در سر داشته باشد؛ قاعدتاً فرمول او نمیتواند مرضی الطرفین باشد چرا که با توجه به فاصلۀ دیدگاه دو طرف، چنین فرمولی وجود ندارد. بنابراین، فرمول احتمالی میتواند نامرضی الطرفین باشد که از نگاه تیم ترامپ این خود نوعی توازن است.
حال چگونه میتوان دو طرف مناقشه را به پذیرش فرمولی نامرضی الطرفین راضی کرد؟ طبعاً در اینجا باید “تهدید” مشترکی را تعریف کرد که وجه المصالحۀ دو طرف قرار گیرد. متأسفانه وجهالمصالحه در این میان به نظر میرسد ایران باشد.
بنابراین آیا ایران باید در این باره مراقب باشد؟ من به عنوان بیگانهای که خدا میداند از کدام گوشۀ دنیا به این سرزمین پرتاب شده است؛ قصد دخالت در امور داخلی ایران را ندارم! در واقع اگر پس از این همه تجربه، هنوز نیاموخته باشم که هر گونه درخواست، پیشنهاد، توصیه، نصحیت، اندرز و حتی التماس میتواند منجر به وضعیتی شود که به قول حسین شریعتمداری در جای مخصوصی شیر نسکافهام قطع شود؛ لابد از ترامپ سفیه و کوشنر اکبیری هم نادانترم!
به هر حال قطع شیر نسکافه بد دردی است و خداوند به روی کسی حتی حاج حسین آقا هم نیاورد!
های! مخاطبی که نیشت را تا بنا گوش باز کردهای! با شما هستم. خیال کردی که این مطلب را برای خنده نوشتهام؟ نه! اتفاقاً این را برای گریه نوشتهام.