نقدی بر رویکرد زنگنه و مخالفانش به بهانه ماجرای دانشگاه صنعت نفت
محمد جواد روح، دبیر ارشد تحریریه «انرژی امروز»
ایرج میرزا، شاعر طنزپرداز و گاه هزلپرداز ایرانی، میفرمود: «در جنگ میان گربه و موش/ بر باد رود دکان بقال!»
این شعر، یک روایت تصویری هم دارد. کارتون معروف تام و جری که مهمترین حاصل تعقیب و گریز بیانتهای آنان، شکستن اسباب و اثاثیه منزل صاحبخانه بود. صاحبخانهای که به هر دلیل، از بازی تا گرفتن موش، گربهای آورده بود؛ اما تا پا از خانه بیرون میگذاشت، بازی پرهزینه و پرسروصدای دو طرف آغاز میشد و وقتی بازمیگشت؛ خانهای در آستانه ویرانی تحویل میگرفت.
هزینهسازی گربه و موش برای دکان بقال یا تام و جری برای منزل آن کارتون نوستالژیک همه اعصار، در حد شکستن چند تخممرغ یا تیر و تخته بود. اما تصور کنید وقتی جنگ گربه و موش یا تعقیب و گریزهایی از جنس تام و جری، در عرصه صنعت مهمی چون نفت حادث شود و یا قماری بر سر سرنوشت نخبگان و تحصیلکردگان این حوزه شکل گیرد. حاصل موش و گربه بازی در این صنعت و بر سر چنین افرادی، نه شکستن تخم مرغ دکان بقال است و نه شکستن شیشه و گلدان منزل محل سکونت تام و جری!
با این حال، مدتهاست این بازیها را در صنعت نفت شاهدیم. یک سوی ماجرا وزارت نفت با رهبری چهره قدرتمندی چون بیژن زنگنه قرار دارد که کمتر انسان منصفی در توان، لیاقت و تجربه او برای قرارگیری در این پست تردید دارد. زنگنه اما علیرغم این ویژگیهای انکارناپذیر، برخی خصایص شخصی هم دارد که به مرور زمان و با افزایش سن و نیز فشارهای بیرونی رو به تشدید گذاشته است. تندخویی، لجبازی، تصمیمگیریهای متناقض و طراحی سناریوهای حاشیهساز و چندلایه از جمله اینهاست.
در مقابل، مخالفانی قرار دارند که برای پیگیری و دستیابی به خواستها و مطالبات خود هیچ حد و مرزی نمیشناسند. جریانهای فعال و قدرتمند نفتی در جنوب کشور که هرچه میگذرد؛ بازوهای خود را در ارکان مختلف نهادهای سیاسی، پارلمان، رسانهها و حتی دانشگاهها فعالتر و پیچیدهتر میکنند و در مقابل هر گامی که وزارت نفت و زنگنه میخواهند بردارند، بهانهای میتراشند و سازی کوک میکنند.
این دیالکتیک وزارت نفت با مخالفان اگر در حالت انتقادی و مبتنی بر منطق و استدلال بود؛ میتوانست همچون هر تز و آنتیتز دیگر، سنتزی حاصل دهد که در بیانی هگلی، متناسب با روح تاریخ باشد. جدال وزارت نفت و مخالفان آن، اما نه از جنس دیالکتیک هگل که در قالب کارتون تام و جری است.
مخالفان زنگنه هر روز به بهانهای همچون موش کارتونی، رخ مینمایند و با زباندرازی و تهمت و یا سناریوسازی و حیلت، وزیر کهنسال و مجموعه تیم تابع و همراه او را عصبانی میکنند تا زنگنه و یارانش هم، چون گربه لجبازانه در پی آنها افتند و با سیل بیانیه و تکذیب و مصاحبههای تند، نشان دهند اهل عقب نشستن و میدان به مخالفان باندباز سپردن نیستند.
شکی نیست در این مجادله، نقش و سهم تیم زیادهخواه و مخالفخوان بسیار بیشتر از زنگنه و یاران اوست. اما این را هم باید گفت که تیم رهبری وزارت نفت هم، در ورود به این بازی موش و گربه و بزرگنمایی مخالفان خود در مجلس، فضای مجازی و رسانهها و یا بیتدبیریهایی که خواسته و ناخواسته یک اختلاف و یا حادثه را به یک بحران تبدیل میکند؛ خالی از ایراد نیستند.
اینکه هر نقدی به وزارت نفت را در چارچوب سناریوی دلواپسان تصور کنیم؛ رویکرد درستی نیست. مثلا درباره توان و حتی تخصص برخی معاونان وزیر نفت ابهامات و ایرادهای جدی وجود دارد. کسانی که در زمان تقسیم غنایم و گرفتن عکسهای یادگاری حاضرند، اما در هنگام بحران معلوم نیست چرا صدایی از آنها برنمیخیزد و نهتنها پاسخگوی رسانهها و منتقدان نیستند؛ بلکه خود را پشت وزن و اعتبار و «برند» زنگنه پنهان میکنند و عملا از این وزن و اعتبار و برند میکاهند.
ماجرای دانشگاه صنعت نفت و حواشی آن، تازهترین نمونه از این ماجراست. ماجرایی که تیم وزارت نفت عملا میخواهد به منتفی شدن آزمون و فرار از تبعات استخدامهای چندهزار نفری بیانجامد و طرف مقابل، با تشکیل لشکری از دانشجویان بومی، آینده جوانان نخبه دانشگاهی و آینده صنعت نفت کشور را بازیچه سهمخواهیها و مخالفخوانیهای خود کرده است.
ظاهرا برای مخالفان مهم تنها این است که همه دانشجویان دانشگاه صنعت نفت استخدام شوند؛ حتی اگر حداقل شرایط را نداشته باشند و حتی اگر با استخدام آنان، کشور از حضور نیروهایی نخبه و توانمندتر از دانشگاههایی معتبرتر محروم شود. برای وزارت نفت هم ظاهرا پوستاندازی و تغییر نسل، جز با اجبار و فشار بیرونی مسالهای حیاتی تلقی نمیشود و چنانکه زنگنه خود امروز گفته؛ دنبال بهانهای است تا «کل آزمون» (و در واقع، استخدام نیروهای جوان) را منتفی کند.
بازی ادامه دارد و ظاهرا تنها مساله مهم، ادامه بازی است. یکی خودش را در قالب موش مینماید و آن دیگر را گربهآسا به دنبال خود میدواند. نه موش از چنگ انداختن بر کل پنیر و برهم زدن کل نظم و نظام خانه دست میکشد و نه گربه، خشم خود فرومیکاهد و تعقیب او را پایان میدهد. مهم هم نیست در این میان، خانه صنعت نفت بر باد رود و یا منابع و فرصتهای کشور در اختیار افرادی مدعی اما ناتوان و ناکارآمد قرار گیرد.
گویی لیوان و گلدان خانه شکسته یا تخممرغی در دکان بقال!