روزم سوم آبان، سالروز فوت عباسمیرزای قاجار است. عباسمیرزا در تاریخ معاصر ایران، جایگاهی ویژه دارد و میتوان او را بنیانگذار اصلاحات دولتی در ایران دانست. بسیاری از برنامهها و اندیشههای امیرکبیر، ادامۀ اقدامات او است؛ اگرچه هیچ یک به فرجام نیست و هر دو به سرنوشتی تلخ مبتلا شدند.
عباس میرزا پسر و ولیعهد فتحعلی شاه قاجار، در سال ۱۱۶۸ در آمل به دنیا آمد. مطالعه و اهتمام به آموختن زبانهای شرقی، بیشترین سرگرمی او در دوران کودکی و نوجوانی بود. در مدتی که حکومت آذربایجان را بر عهده داشت، دربارۀ کشورهای همسایه و حکومتهای آن زمان، مانند خلافت عثمانی مطالعه کرد. از مهمترین رویدادها در دوران ولایتعهدی او جنگهای ایران و روس است که قصهای پرغصه دارد. در آغاز جنگ، پیروزی از آن قشون ایران به فرماندهی عباسمیرزا بود، ولی نیروهای روسی به اتکای توپخانه مجهز، نیروهای ایرانی را به عقب راندند و کار به عهدنامۀ گلستان کشید. بر اساس این پیماننامه، ایران بسیاری از ایالات خود، مانند قرهباغ، گنجه، شروان و باکو را از دست داد. عباس میرزا خود را برای جنگی دیگر آماده کرد تا شهرهای ایران را بازستاند؛ اما این بار نیز سرنوشتی تلختر گریبان ایران را گرفت. دربارۀ این جنگها و علل و پیامدهای آن باید جداگانه سخن گفت. میسزد که روزهای انعقاد قرارداد گلستان و ترکمنچای، جایی در تقویم رسمی کشور داشته باشند تا هر سال ایرانیان دربارۀ این مقطع از تاریخ خود بیندیشند و از آن درس بگیرند.
یکی از مهمترین پیامدهای این جنگها، بیداری ایرانیان از خواب قاجاری و غرور افشاری و غفلتهای صفوی است. نهضت مشروطه، از برکات همین بیداری است؛ اگرچه آن نیز به سرانجام نرسید. عباسمیرزا خود پیشگام این بیداری شد. کارنامۀ او در سالهای پس از جنگ، گواه است که شاهزادۀ قاجاری دریافته بود که ممالک محروسه از درون پوسیده است و باید کاری کرد. بخشی از خدمات و ابتکارات او بدین شرح است:
ـ سامان دادن به کارهای دیوانی در ولایت آذربایجان؛
ـ اصلاح قانون مالیات و عواید دولتی؛
ـ ساختوساز گسترده و خیابانکشی در شهرهای تبریز، اردبیل، خوی، مراغه و…
ـ برقراری امنیت نسبی در شهرها و راههای آذربایجان؛
ـ اهتمام به تأسیس اماکن عمومی، مانند گردشگاهها؛
ـ اعزام دانشجو به اروپا برای آشنایی با علوم جدید؛
(کسانی که از طرف عباسمیرزا برای تحصیل به اروپا رفتند، نخستین جوانان ایرانیاند که در خارج از کشور تحصیل کردند)
ـ اصلاحات در ارتش؛ از پوشیدن لباسهای متحدالشکل و چکمه تا سازماندهی و گروهبندی سربازان؛
ـ دعوت از اروپاییان برای مسافرت به ایران و آشنایی با فرهنگ و تاریخ این سرزمین؛
(به میرزا صالح شیرازی دستور داد که مقالهای دربارۀ ایران در روزنامههای لندن منتشر کند تا فرنگیها میل و رغبت بیشتری برای آمدن به ایران داشته باشند)
عباسمیرزا از کودکی ضعیف و بیمار بود؛ اما اشتغال به جنگ و امور ولایت، او را از درمان غافل کرد و سرانجام در ۴۴ سالگی درگذشت. قائممقام فراهانی در نامهای به همسرش(خواهر عباس میرزا) مینویسد:
«… یقین بدانید که در این واقعه هایله که خاک بر سر من و ایران شد، تلف خواهم گردید. دریغ و درد که آسمان نخواست ایران نظام گیرد و دولت و دین انتظام پذیرد. در این اعصار و اعوام کسی مثل ولیعهد جنتمکان یاد ندارد؛ عدل محض بود، محض عدل بود. حق خدمت خوب میدانست و قدر نوکر خوب میشناخت. به خدمت جزیی نعمت کلی میداد، ایتام را پدر بود و ارامل را پسر. اهل آذربایجان در مدت سی سال، پرورده احسان او بودند. اهل خراسان را در این مدت سه سال، چنان بنده عدل و انعام و غلام فضل و اکرام خود فرمودند که صد برابر مطیعتر از اهل آن سامان شده بودند. این غلام پیر به چه زبان بگوید و به چه بیان بنویسد؟ خدا نخواست که جهان در عهد جهانداری او زنده و نازنده شود.