منبع: کانال راهبرد
جمعه ۲۱ مهر ۱۳۹۶ / ۱۳ اکتبر ۲۰۱۷
سخنرانی امشب دونالد ترامپ، رییسجمهور ایالات متحده آمریکا، بار دیگر نشان داد فرصتی که ایران در عصر اوباما در اختیار داشت و به شکلی ناقص و حداقلی از آن سود برد؛ چه میزان استثنایی و مغتنم بوده است.
ترامپ در سخنرانی امشب خود همانقدر موضعی تهاجمی علیه ایران گرفت که به مهمترین میراث اوباما در عرصه سیاست خارجی، یعنی توافق هستهای با ایران، حمله کرد.
سخنرانی ترامپ نشان داد که برجام برای پایایی و تداوم سست بوده؛ اما این سستی نه به دلیل نادرستی پا نهادن ایران به عرصه یافتن چارچوبی مورد توافق با قدرت های جهان و یا اعتماد به آمریکا، که به دلیل تردید و تعلل در برداشتن گام های بعدی و تثبیت و تحکیم «استراتژی برجام» بوده است.
برجام چه در عرصه داخلی و چه سیاست خارجی ایران یک نقطه آغاز و راهی برای گشایش و تنفس بود؛ اما روشن است که صرف تنفس نمیتواند به پویایی و تحرک بیانجامد.
برجام برای تثبیت و ارتقای خود، در داخل و هم در خارج نیازمند برداشتن گامهایی جدی و اعتمادآفرین بوده و هست که نشان دهد ایران قرار است کشوری جویای تعامل، توسعه و بهبود شرایط خود در داخل و خارج باشد.
متاسفانه مجموعه روندهایی که در داخل کشور پس از برجام طی شد؛ چنین نبود. گفتمان پیش برنده، اعتمادآفرین و ابتکاری روحانی و حامیان برجام به تدریج به گفتمانی راکد، توجیه گر وضع موجود و انفعالی در برابر گفتمان رقیب تبدیل شد و عملا برجام از یک استراتژی به تاکتیکی برای فرار از شرایط دوران تحریم فروکاست.
در سیاست داخلی نیز، این انفعال به شکلی شدیدتر و عیان تر خود را نشان داد و روحانی با راهبرد اشتباهی که دکتر صادق زیباکلام به درستی آن را “قبض و بسط سیاسی رییسجمهور” خواند؛ خود را در نقطهای نشاند که هم اعتماد بدنه حامی و هم اعتماد جریان رقیب را تاحد زیادی از دست داد.
در این شرایط، طبعا خیلی زود دستاوردهای مقطعی و موردی برجام در حوزه های اقتصادی و بین المللی ضربه خورد و بار دیگر، سرمایهگذاران و سیاستمداران جهانی در قبال ایران دچار تردید و تزلزل شدند.
روند کند ورود سرمایه به کشور و فروکاستن سرمایهگذاری مستقیم به خطوط اعتباری، نشانه های آشکاری از تداوم بیاعتمادی بینالمللی به ایران است.
ظهور چهرهای چون دونالد ترامپ در این میان، گل برجام منفعل و متزلزل روحانی را به سبزه آراست. حال، برجام به جای اوبامای خردمند و روادار با پدیده ای روبه روست که توافق پاریس، نفتا و حتی عضویت در یونسکو را برنمی تابد؛ چه رسد به توافقی با ایران که در آن، هیچ سودی نمی یابد.
روشن است طرح این مساله به معنای تایید مواضع ترامپ نیست. اما درعین حال، روشن است رویکرد انفعالی و متزلزل برجامیان در ایران و سپردن سرنوشت آیینه شکننده برجام به جریان رقیب، چه اندازه نابخردانه و خوشبینانه بوده است.
متاسفانه روحانی بویژه در دولت دوم خود نشان داده بیش از آنکه سیاستمداری راهبردی و بااراده نشان دهد؛ چهرهای عصبی و “صفر و صدی” از خود بروز داده که حاصل آن، از دست دادن زمام امور در سیاست داخلی و خارجی است.
در این موقعیت شکننده، همچنان برجام بعنوان مهمترین دستاورد روحانی-اوباما تنها تکیه گاه باقیمانده است. درک این مساله در شرایط کنونی، بسیار حساس و خطیر است.
برخورد احساسی در قبال مواضع تند و تهاجمی ترامپ و همراه شدن برجامیان با گفتمانهای شعاری و آمریکاستیزانهای که میان اوباما و ترامپ تفاوتی قایل نیست و صفبندیهای درونی آمریکا و حتی غرب را به رسمیت نمیشناسد؛ به معنای به مسلخ بردن برجام به مثابه تنها امکان پیش رو و بستن راه تنفس است.
در مقابل، ترامپ در نگاهی صلحطلب و توسعهگرا، میتواند حتی یک فرصت باشد. فرصتی که در آن، آمریکا را کشوری دید با نیروهای متنوع که امروز با حضور ترامپ متنوع تر و چندپاره تر هم شده است.
برجامیان امروز فرصت دارند تا در شرایطی که لابیهای ضدایران فعالتر از همیشه برای بر باد دادن میراث اوباما دست به هم میسایند؛ بیتردید و تزلزل وارد عمل شوند و از ضرورت گفتگو، لابی، رایزنی و مذاکره با جریانهای مخالف ترامپ درون آمریکا و جناح های درون کنگره بگویند و با همراهی دیگر نیروهای موثر در توافق هستهای، عزم ایران برای ارتقای برجام از «یک تاکتیک» به «یک استراتژی» را در سطح جهانی نشان دهند.
مسئولیت امروز برجامیان، یک مسئولیت اخلاقی و درعین حال، فرصتی سیاسی است تا خود را از زیر سایه شعارها و گفتمان هایی که حاصلی جز انفعال و انحطاط نخواهد داشت؛ به درآرند و واقعا نشان دهند خواستار «صلح در جهان و دموکراسی در ایران» هستند.