باید متفاوت اندیشد و از تحلیلهای قالبی دور از واقع، پرهیز نمود. پذیرش تلخی یک حقیقت، بهتر از دلخوشی به یک دروغ است. بحرانها و تحولات منطقه خاورمیانه، نشان میدهد که این جغرافیا با تغییرات ژئوپلتیکی مواجه خواهد شد که تاثیراتی عمیق بر همه کشورهای منطقه خواهد داشت.
با وجود تخریبهای ناشی از ظهور داعش، کردها مهم ترین برندگان ظهور داعش بودهاند.
کردها قبل از هر هویتی، کردند. فرقی نمیکند کرد عراقی، ایرانی، ترک یا سوری باشند، تعیین ۲۵ سپتامبر (۴.۷.۹۶) برای همه پرسی استقلال کردستان عراق، خبری مسرت بخش برای اکثریت کردها بود. بخش مهمی از هویت، نگاه و ارزیابی انسانها نسبت به خویش، پیرامون و جهان، وابسته به مکان زیستی آنان بوده و از آن گریزی نیست. انتخاب اینکه کرد باشی یا ترک، شیعه باشی یا سنی، بیش از هر چیزی، حاصل اجبارهای ناشی از جغرافیاست. پس باید از تعصب کور دور شده و با پذیرش هویتهای متفاوت به تعاملی رسید که متضمن همزیستی مسالمت آمیز برای همه هویتها و اندیشهها گردد. نفی و تلاش برای تغییر هویتها، بسترساز چالش و بحران است. نگاه ایستاده در اربیل، دیاربکر، کوبانی یا مهاباد با نگاه حاکم بر بغداد، آنکارا، دمشق و تهران یکی نبوده و نخواهد بود. همه پرسی استقلال کردستان عراق اگر به تعویق هم بیفتد، در عزم کردها برای تحقق دولت کردی، تغییری رخ نخواهد داد.
کردها این بزرگترین قومیت بدون دولت در خاورمیانه، نزدیک به یک قرن است که برای داشتن دولت مبارزه مینمایند. ضعف و بحران ناشی از خلاء حضور دولتهای منطقه در جغرافیای کردها، همیشه فرصتی برای کردها فراهم کرده تا با استفاده از این فرصت برای تحقق نوستالژی دولت کردی تلاش کنند. قیام کردهای ترکیه در اوایل تاسیس جمهوریت و تداوم آن تا امروز، تاسیس جمهوری مهاباد در فضای جنگ دوم جهانی و درگیری در مناطق کردی پس از انقلاب در ایران، تشکیل دولت فدرالی کرد پس از تحولات در عراق و امروز ظهور قدرتمند کردهای سوری در معادلات منطقه در پی تزلزل دمشق، همگی نشان دهنده اراده مشترک کردها، در استفاده از فرصتها برای رسیدن به استقلال بوده و میباشد. واگرایی و همگرایی ملی نمودهای خود را در بحران نشان میدهند. در جغرافیای کردها، همه دولتهای منطقه، با درجاتی متفاوت، مقبولیت چندانی نداشتهاند. باید میان حضور حاکمیتی دولتها در مناطق کردنشین، با حضور و مقبولیت اجتماعی تفاوت قائل شده و نتایج حاصله از این نوع دو حضور را درک راهبردی کرد. حضور ایران، ترکیه، عراق و سوریه در جغرافیا و مناطق کردی بیش از آنکه حاصل مقبولیت و حتی از منظری مشروعیت اجتماعی باشد، مدیون حضور نظامی و سیاستهای امنیتی بوده است.
منطقه آبستن ظهور دولت کردی است. دیر و زود دارد، اما این آرمان کردها به بار خواهد نشست. کردها دیگر کمتر در کمند بازیهای منطقهای و جهانی گرفتار شده و با بلوغ و تقسیم کاری که بدان دست یافتهاند، سرانجام صاحب دولت مستقل خواهند شد.
برخی در ایران همچنان دلخوش به رؤیایی هستند که اعتقاد دارد هر کجا کرد است، آنجا مرز ایران میباشد. این نگاه، کردهای ماد را از تبار ایرانی دانسته و سنخیتی میان کردها با عربها و ترکها، در قیاس با ایران قائل نبوده و اعتقاد دارد ظهور دولت کردی برای ایران فرصت است. نگاهی که در ایران ظهور دولت کردی را فرصت تلقی مینماید، در کنار عدم توجه به ملاحظات بین المللی، نسبت به دعوای میراث داری ایرانیت و تفاوت مذهبی کردها با ایران غفلت مینماید. کردها فقط خود را میراث دار جغرافیای ماد و سمبلهای ملی آن میدانند. از نگاه کردها پراکندگی و تقسیم آنان در حاکمیت کشورهای مختلف، یک اجبار و حاصل توطئهها و توافقات جهانی و منطقهای میباشد که باید به آن پایان داد. نگاه متفاوت کردها به تهران، آنکارا، بغداد و دمشق فارغ از احساسات تأثیر گرفته از تعلقات مذهبی و فرهنگی، بسترساز هدفهای دور و نزدیک کردها در جهت تحقق نقشه راه مدنظر آنان میباشد.
کردها بیگانگان قانون اساسی کشورهایی هستند که در آن زندگی مینمایند. قانون اساسی ترک محور در ترکیه، عرب محور در عراق و سوریه (البته عراق تا حدود زیادی اصلاح شده است) و قانون اساسی شیعی محور ایران، هر یک به تنهایی، دلیلی بزرگ برای واگرایی کردها میباشد. هویت ترکیه در قانون اساسی این کشور با محوریت ترک تعریف شده و در قانون اساسی ایران نیز هویت شیعی کشور نقش محوری دارد. لذا نباید دلخوش به همگرایی بیشتر کردها با ایران داشت. قانون اساسی سوریها بد تر از همه، اتباعی به نام کرد را اصلاً به رسمیت نمیشناسد.
کردها در شیبی آرام، منطقه و نظام بین الملل را آماده پذیرش دولت کردی کردهاند. واکنشهای دیپلماتیک و اظهار نظرها را چندان جدی نباید گرفت. نه ترکیه و نه ایران و حتی نه بغداد نسبت به تعیین تاریخ همه پرسی کردهای عراقی واکنش تند نشان ندادهاند. خط قرمز ترکیه گام برداشتن کردهای عراقی به سوی استقلال بوده و آن را دلیلی برای جنگ عنوان مینمودند. اما امروز آنکارا با اربیل نرد عشق انداخته و برای به آغوش کشیدن آن پس از استقلال آمادگی دارد.
آمریکا به عنوان اصلی ترین بازیگر منطقه، مهم ترین عامل ظهور دولت کردی در عراق و بعدها در سوریه خواهد بود. استقلال کردهای عراقی برای همه کشورهای منطقه میتواند متضمن فرصت و تهدید باشد. چگونگی مواجه با ظهور دولت کردی در عراق به عنوان عامل فرصت و تهدید نیز خود جای تعمق دارد. راهبردها و سیاستهای آمریکا در ارتباط با کردها، مهم ترین عامل تهدید، فرصت و یا ترکیبی از این دو نوع سیاست، برای کشورهای منطقه خواهد بود.
داشتن استان، هواپیما و اتوبانی به نام کردستان دیگر نباید محل دلخوشی برای پیوستگی بیشتر اکراد با ایران باشد. منطقه تغییر کرده و بیشتر تغییر خواهد کرد. باید این تغییرات و تأثیرات آن را درک کرده و قبل از آنکه تغییرمان بدهند، خود تغییر کرده و ساختارها را بازبینی و تغییرات را مدیریت نماییم. توجه داشته باشیم کردهایی که در ترکیه بیشترین سرکوب را متحمل شدهاند و همچنان در حال سرکوبند، امروز حضور پررنگی با هویت کردی در پارلمان این کشور دارند. اگر تحولات سوریه رخ نداده بود، امروز بسیاری از مطالبات کردها در ترکیه پاسخ داده شده بود. علیرغم تمامی مشکلات، ترکیه تا چندی دیگر صلح با کردهای خود را مجددا آغاز کرده و ظهور اقلیم کرد سوری را نیز خواهد پذیرفت. سئوالی که مطرح بوده و در سیاستگذاری باید به آن توجه گردد این است که در میان کشورهای منطقه، کردها کدام کشور را برای روابط راهبردی انتخاب خواهند کرد؟ بنظر میرسد کردهای عراقی در فردای استقلال و کردهای سوری در تحولات آینده با مدنظر قرار دادن مجموعه معادلات بین المللی، گرایشات نظام سرمایه داری، موضوع راهبردی انرژی و آب، علایق مذهبی و نظام سیاسی کشورها (سکولار یا غیرسکولار)، از میان کشورهای منطقه، ترکیه را انتخاب کنند.
ظهور و استقلال کردها در عراق میتواند به ظهور دومینویی منجر شود که با آن سایکس - پیکوی جدید در خاورمیانه رقم بخورد. تغییرات ژئوپلتیک در خاورمیانه چون جدایی چک و اسلواکی نبوده و همچون بوسنی خونین و پر هزینه خواهد بود.
نکته آنکه در حالی که اروپا منشای ناسیونالیسم با عبور از ملی گرایی در پی گسترش چتر اتحادیه اروپاست، در خاورمیانه جنگهای برخاسته از تعلقات مذهبی- قومی، آیندهای تاریک برای این نقطه از جهان ترسیم میکند. شاید عبور خاورمیانه از تجربه تلخ جنگهای مذهبی و ملی، بتواند بسترساز امیدی برای فرداهای اتحاد باشد. کاش میشد در خاورمیانه بدون جنگها و با عدول از تعصب و احساسات مذهبی - قومی، به عقلانیتی رسید که راهنمای نزدیکی و منافع متقابل همه کشورها در قالب اتحادیه، بدون این پرداخت هزینهها شد.