ترزا می، نخستوزیر بریتانیا، انتخابات زودهنگام برگزار کرد تا در جایگاه قویتری وارد مذاکرات برکزیت شود و مخالفانِ درونحزبیِ کوربین هم منتظرِ حذف او بعد از انتخابات بودند، اما نتیجهی این انتخابات ترزا می را رفتنی و کوربین را به عنوان رهبر حزب کارگر ماندنی کرد.
جرمی کوربین، میرحسین و سندرزِ سیاست بریتانیا، فراتر از انتظار مخالفان و حتی همحزبیهایش ظاهر شد و برای اولین بار بعد از ۱۹۹۷ تعداد کرسیهای حزب کارگر را افزایش داد، علیرغم اینکه در دو سال گذشته با مخالفت، دستکمگیری و کارشکنیهای چهرههای کلیدی حزبِ خودش و رسانههای جریان اصلی (به ویژه بیبیسی) و حتی چپگرا (از جمله گاردین) مواجه بود؛ و علیرغم اینکه بارها گفت تحت هیچ شرایطی حاضر به استفاده از سلاح هستهای نیست (حتی در پاسخ به حملهی هستهای)، به نهاد سلطنت در بریتانیا باور ندارد و منتقد تجاوزگریهای اسرائیل و تحریم ایران است. خودش را رنگ نکرد و از اصول چنددههایاش عقب ننشست، ولی برنامهها، صداقت، انسجام، پاکدستی و عدالتجوییاش و قدرت و مهارتش در «کمپینِ مثبت و ایجابی» و بسیج اجتماعی و جذب و درگیرکردنِ جوانان کارساز شد، اعتماد و امید شهروندان را افزایش داد و بعد از یک دهه افول و شکست رهبران حزب کارگر توفیقی فراتر از انتظار را نصیب این حزب کرد.
احتمالا حزب محافظهکار در ائتلاف با حزب راستگرای «یونیونیستدموکراتیکِ» ایرلند دولت را تشکیل خواهد داد، اما ناکامی حزب محافظهکار در کسب اکثریت پارلمان و توفیق حزب کارگر در پس گرفتن بیش از ۳۰ کرسی از احزاب محافظهکار، اسانپی و لیبرالدموکرات، به نفع ایران است و به تعدیلِ برکزیت، برنامههای اقتصادی و سیاست خارجی دولت اقلیت و ائتلافیِ محافظهکار و فاصلهگیری بیشترش از دولت ترامپ کمک میکند، جایگاه کوربین به عنوان رهبر حزب کارگر را تثبیت و حامیان سبک سیاستورزیاش را بیشتر میکند و فشارها را برای استعفای ترزا می و جایگزینیاش (به احتمال بیشتر توسط بوریس جانسون که در قبال ایران هم سیاستهای بهتری دارد) افزایش میدهد. افزایش کرسیهای نمایندگان چپگرا و شکسته شدن هیمنهی حزب محافظهکار در پارلمان یک گام بلند به پیش برای عدالتجویان و نیروهای پیشرو در بریتانیا و اروپا بود.
در سال ۲۰۰۵ که جرمی کوربین رهبر ائتلاف ضد جنگ در بریتانیا بود و من هم به عنوان نمایندهی انجمنهای اسلامی دانشجویان ایرانی در بریتانیا در کنار نمایندهی بیست تشکل مدنی دیگر در جلسات هماهنگی ائتلاف شرکت میکردم، هیچکدام از شرکتکنندگان در جلساتِ هماهنگی ائتلاف تصور نمیکردند که رئيسِ پیر، عدالتجو، دوستداشتنی، معترض، حاشینهنشین، سادهزیست و کهنهپوش، «در دسترس»، فروتن و شریفِ این جلسات، ده سال بعد رهبرِ موفق حزب کارگر بریتانیا شود. کوربین بدون حمایت رسانههای بزرگ، سیاستمداران حرفهای، سرمایهداران و نهادهای قدرتمند بریتانیا و صرفا به اتکا به بسیجِ جوانان و نیروهای پیشرو و برنامههای پیشنهادیاش، توانست سیاستمدارانِ بانفوذ هر دو حزب اصلی بریتانیا را به عقب براند. کوربین در ۳۴ سال گذشته با پیروزی در ۹ انتخابات متوالی نمایندهی ایزلینگتونِ لندن در پارلمان شده و به خاطر خدمترسانی صادقانه و موثرش به شهروندان محلهاش هر بار رای بیشتری از دفعهی قبل آورده است. «سیاستورزیِ شریف» و مردممحور و معطوف به بهبود زندگیِ آسیبپذیرترین شهروندان، ستاره و الگوی کامیاب جدیدی پیدا کرده است.