ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Tue, 11.04.2017, 8:38
کردستان و رویای نفت

بهزاد احمدی‌نیا

در ۱۸۵۰ میلادی وقتی استخارج نفت در زمین‌های پنسیلوانیا آغاز شد، تولید چاه‌های جوان به دلیل مشکلاتی که وجود داشت چندان زیاد نبود و این رویه تا اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن بیستم که راه‌آهن سراسری گسترش پیدا کرد؛ ادامه داشت.

در آلاسکا نیز از ۱۹۵۰ تا ۱۹۷۳ وضع به‌همین منوال بود؛ در این دوران میزان ذخایر شناخته شده و قابل برداشت در آلاسکا بیش از پنج میلیارد بشکه بود که تقریبا یک‌سوم ذخایر شناخته شده آمریکا را تشکیل می‌داد اما این ذخایر تا سال ۱۹۷۳ برای برداشت صرفه اقتصادی نداشتند.

هزینه‌های انتقال بدون خط لوله نفت از آلاسکا به سرزمین اصلی و نزدیک‌ترین مراکز پالایشگاهی و مصرفی موجب شده بود تا شرکت‌های بزرگ ترجیح دهند از نفت ارزان و در دست‌رس خاورمیانه و دیگر نقاط جهان استفاده کنند.

این شرکت‌ها که در تلاش‌های پیاپی نتوانسته بودند اجازه احداث خط لوله نفت را دریافت کنند، سرمایه‌گذاری برای تولید نفت را به کشورهای دیگر منتقل کرده بودند.

در ۱۹۷۳ و به‌ دنبال تحریم نفتی اعراب علیه غرب، دادگاهی در آمریکا اجازه احداث یک خط لوله ۱۳۰۰ کیلومتری برای انتقال نفت آلاسکا را صادر کرد و این خط لوله با قطر ۴۰ اینچ توانست ذخایر آلاسکا را وارد چرخه تولید نفت آمریکا کند.

هیچ میدان نفتی‌ای در جهان نتوانسته قبل از حل مساله انتقال تولیدات، بازدهی اقتصادی خود را بیابد و سرمایه‌گذاران نیز تمایلی به هزینه برای تولید نفت در مناطق غیرقابل انتقال ندارند. اقلیم کردستان عراق هم از این قاعده مستثنی نیست.

اقلیم کردستان با دراختیار داشتن بزرگترین میدان‌های نفتی عراق، در ظاهر یک منطقه ثروتمند و دارای پتانسیل خودمختاری و جدایی از سرزمین مادری‌ است؛ اما در عمل به همان اندازه که در اکتشاف و تولید نفت موفق بوده، در انتقال آن به مقصدهایی که مشتریان می‌خواهند ناموفق است.

کردستان درواقع جزیره‌ای محصور در میان خشکی‌هایی‌ست که هیچکدام علاقه‌ای به دوستی با این اقلیم ندارند و سرزمین مادری‌ هم حاضر نیست درآمد نفتش را به کردها بسپارد و دلش را به پرداخت‌های گاه و بیگاه هزینه ترانزیت خوش کند.

پیش از این، کردها برای انتقال نفتی که با کمک اکسون موبیل و دیگر غول‌های آمریکایی تولید می‌کنند، دو مسیر اصلی  در اختیار داشتند:

نخست مسیری که به بندر بصره در جنوب عراق و پالایشگاه کرکوک منتهی می‌شد و برای استفاده از آن نیازمند همکاری با دولت مرکزی عراق بودند.

دوم، خط لوله‌ای بود که به سوی مدیترانه و از میان سرزمین سوریه احداث شده بود. اکنون این دو مسیر عملا قابلیت استفاده ندارند و دو همسایه هم به دلایلی متفاوت، تجارت با کردها را نمی‌پذیرند.

نخستین امیدواری کردها در ابتدای بروز ناآرامی‌های سوریه و سپس عراق، موفقیت در دو جبهه بود:

جبهه نخست در جنوب و با تصرف شهر کرکوک با پیروزی همراه شد؛ اما همچنان ظرفیت کرکوک و میزان مصرف اقلیم آن‌قدر نبود که تولید نفت آن را ارزشمند سازد.

جبهه دوم همکاری با کردهای سوریه و در اختیار گرفتن مسیر انتقال به مدیترانه بود که می‌توانست برگ برنده کردها برای تشکیل کشور «کردستان بزرگ» باشد.

در این جبهه، حضور نظامی ترکیه، گره‌خوردن میدان نبرد با داعش و یک بام و دو هوای روس‌ها موجب شده تا امروز موفقیت لازم به‌دست نیاید.

از سوی دیگر، ترکیه و ایران نیز به دلایلی متفاوت از هم حاضر به سوآپ یا خرید نفت کردستان نیستند.

ایران باتوجه به پیوندهایی که با دولت مرکزی عراق دارد، به‌هیچوجه حاضر به همکاری با کردها نیست و تجربه همکاری‌های پنهانی در ابتدای بحران سوریه برای انتقال پشتیبانی زمینی به این کشور نیز با کردها به‌خوبی پیش نرفت.

در آن زمان هنوز ترکیه نیروی نظامی خود را وارد درگیری‌های سوریه نکرده بود و کردها با یک برآورد غلط، در کار حرکت کاروان‌های ایرانی سنگ‌اندازی کردند تا اینکه با رفتن دولت مالکی و جایگزینی دولت مرکزی در عراق، مبحث انتقال زمینی از کردستان کاملا منتفی و فرصت مغتنم کردها از دست رفت.

در همین حال، ترک‌ها که از قدرت گرفتن کردهای جنوب ترکیه به‌شدت نگران هستند و هرگونه همکاری میان کردهای ترکیه، عراق و سوریه را به زیان خود می‌بینند، خرید نفت از داعش را به خرید نفت کردستان ترجیح می‌دهند.

در چنین شرایطی اقلیم نیمه خودمختار، تا زمان یافتن راهی تازه برای انتقال نفتش، باید زیر پرچم دولت مرکزی عراق باقی بماند و نمی‌توان این منطقه را بعنوان یک تولید کننده مستقل نفت درنظر گرفت.