ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Fri, 24.02.2017, 23:03
‎اجزا و لایه‌های جریان اصلاحات در آستانه انتخابات ۹۶

حمیدرضا جلایی‌پور

طرح بحث
‎ عده‌ای از کاربران محترم تلگرامی از موجودیت جریان اصلاحات در ایران کنونی در آستانه انتخابات ۱۳۹۶ پرسیدند که در نوشتار زیر به این سوال پاسخ خواهم داد.

منظور من از جریان اصلاحات

‎البته اصلاحات معانی و مصادیق متعددی دارد. در اینجا منظورم جریان تاریخی اصلاحات سیاسی و اجتماعی‌ای نیست که در جهان مدرن دویست سال و در جامعه ایران صد و پنجاه سال (از زمان امیر کبیر) سابقه دارد. اینجا وقتی به جریان اصلاحات در ایران اشاره می‌کنم منظورم صرفا یک جریان بیست‌ساله‌ی اصلاحات از رخداد «دوم خرداد ۱۳۷۶» تا مراسم عظیم تشییع جنازه‌هاشمی رفسنجانی یا «حماسه اکبر» در ۲۱ دی ماه ۱۳۹۵ است. اصلاحات در دو دهه اخیر جریانی سیاسی- اجتماعی است که می‌کوشد ساختار سیاسی و جامعه مدنی ایران را با التزام به روش‌های مسالمت‌آمیز، قانونی، تدریجی و همراه با مذاکره، مصالحه و تکیه بر حمایت اجتماعی (خصوصاً پایگاه رأی) توسعه دهد. به بیان دیگر هدف اصلی جریان اصلاحات، تقویت سازوکارهای دموکراسی و توسعه سیاسی در ایران است.

‎منظورم از اصلاحات در این متن جریان فکری و دینی احیاگران و اصلاح‌گران دینی یا نو‌اندیشان و یا روشنفکری دینی هم نیست. یکی از زیر بناهای فکری جریان اصلاحات سیاسی همین نواندیشی دینی است، ولی حتی پایه‌های فرهنگی اصلاحات هم قابل فروکاهش به نواندیشی دینی نیست، چرا که اصلاحات از لحاظ فکری از فلسفه‌های سیاسی آزادی‌خواهانه و عدالت‌خواهانه و روشنفکری مدرن هم تغذیه می‌کند. برای مثال عده زیادی از نخبگان اصلاح‌طلب در فلسفه‌ی سیاسی تحت تاثیر آراء جان رالز قرار دارند.

‎این جریان اصلاحات سیاسی در بستر دوران بعد از جنگ و سازندگی بالیدن گرفت و پس از انتخابات کم‌نظیر دوم خرداد و پیروزی خاتمی به تدریج لایه‌های جریان اصلاحات در رویایی با مصاف‌های گوناگون بیست ساله شکل گرفت.

اجزای اصلی

‎هم اکنون جریان اصلاحات سیاسی در ایران دو بخش سازمان‌یافته و بخش پویشی (جنبشی) دارد.

لایه‌های ده‌گانه بخش سازمان یافته اصلاحات

‎۱. لایه رهبری اصلاحات که خاتمی است (در شرایط فعلی خاتمی از حمایت معنوی همه‌جانبه شخصیت‌های برجسته و محصور موسوی، کروبی و زهرا رهنورد نیز برخوردار است).
‎۲. لایه شخصیت‌های تاثیرگذار و هزینه‌داده اصلاحات (چهره‌هایی همچون آذر منصوری، بهزاد نبوی، حجاریان، محمد رضا خاتمی، عبدالله نوری، تاجزاده، میردامادی، صفایی فراهانی، امین‌زاده، رمضان‌زاده، شکوری، کرباسچی، مرعشی و دیگران)
‎۳. لایه‌ی نمایندگان شاخص اصلاح‌طلبان در مجلس و سطوح عالی مدیریت دولتی (چهره‌هایی همچون نجفی، عارف و جهانگیری).
‎۴. لایه‌ی نخبگان سیاسی، دانشگاهی، بروکراتیک، تکنوکراتیک و هنرمندان که جمعیت پرتعدادی هم هستند و نام بردن از آنها در این یادداشت کوتاه ناممکن است، اما برای آشنایی با آن‌ها می‌توان به نامه‌هایی که مثلاً در حمایت از زندانی‌های سیاسی می‌نویسند رجوع کرد.
‎۵. لایه احزاب سیاسی اصلاح‌طلب: مجمع، اتحاد، کارگزاران، مجاهدین انقلاب، نیروهای ملی مذهبی، نهضت آزادی و دیگر گروه‌های ۱۸ گانه.
‎۶. لایه‌ی تاثیرگذاران در شبکه‌های اجتماعی و فضای آنلاین (و کمپینرهای سیاسی و انتخاباتی)
‎۷. لایه وسیع روزنامه‌نگاران اصلاح‌طلب (صدها نفر).
‎۸. لایه تشکل‌های دانشجویی (مثل بخش قابل توجهی از انجمن‌های اسلامی دانشگاه‌های کشور).
‎۹. لایه تشکل‌های مدنی یا سمن‌ها (مثل موسسه رحمان)
‎۱۰. لایه بدنه‌ی اجتماعی و پایگاه رأی ( بین ده تا بیست میلیون رأی، که این میزان به شرایط بستگی دارد).

بخش دوم جریان اصلاحات: وجه پویشی و جنبشی

‎عده زیادی از مردم که در ایران به اصلاحات علاقه‌مند هستند در تشکل‌های اصلاح‌طلبی سازماندهی نشده‌اند، اما به دلیل علاقه و گرایششان به اصلاح‌طلبی، در فرصت‌های ممکن به دعوت اصلاح‌طلبان پاسخ می‌دهند. اینگونه است که شاهد شکل‌گیری یک پویش (و یا جنبش) اصلاحی می‌شویم که معمولاً این جنبش‌ها در فرصت‌های انتخاباتی مشاهده می‌شوند. مثل تجمع‌های پیشاانتخاباتی و پساانتخاباتی در سال ۸۸ یا «حماسه‌ی اکبر» (گردهم‌آیی بزرگ مردم در تشییع آیت الله‌هاشمی) در ۲۱ دی ۱۳۹۵. نوعی مردم‌گرایی دموکراتیک در این حرکت‌های پویشی قابل ردگیری است.

‎در مجموع، این جریان اصلاحات فقط «دولت‌محور» یا «جامعه‌محور» یا «فرهنگ‌محور» نیست و بسته به شرایط تاکید بر یکی از این ابعاد پررنگ‌تر می‌شود، ولی معمولاً بهار اصلاحات در دوره‌های انتخاباتی است، مثل همه‌ی عرصه‌های سیاسی سایر کشورهای جهان.

‎قبلاً جریان «اصلاحات دولت‌محور» توانسته بود در دوره اصلاحات، دولت، مجلس و شوراها را به دست آورد. اما همچنان دولت پنهان با اتکا به امکانات عمومی در برابر جریان اصلاحات مقاومت می‌کند. شرح چالش‌های جریان اصلاحات و دولت پنهان بخش عمده تاریخ سیاسی دو دهه اخیر ایران را تشکیل می‌دهد.

‎جریان اصلاحات در سال ۸۴ با پیروزی احمدی‌نژاد شکست سختی را متحمل شد. اما با تکیه بر بعد «اصلاحات جامعه‌محور» و با ایستادگی مدنی توانست به حیات خود ادامه دهد و در ایجاد رخداد تعیین‌کننده‌ی انتخابات ۱۳۹۲ و ۱۳۹۴ و کمک به حصول برجام و کاهش بحران‌های ملی نقش موثر ایفا کند. جریان اصلاحات در شکل‌گیری «حماسه‌ی اکبر» در تشییع آیت الله‌هاشمی در ۲۱ دی ماه هم نقش موثری داشت. دعوت محمد خاتمی از مردم و انعکاس آن و فضاسازی اصلاح‌طلبان در استقبال مردم و فضای تجمع و نحوه‌ی پوشش آن کارساز بود. هم‌اکنون جریان اصلاحات مهمترین نیروی سیاسی و اجتماعی در انتخابات ۱۳۹۶ است و در برابر رقبایی چون «دولت پنهان» و «هواداران جریان الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی» و بخشی از اصول گرایان قرار دارد.

‎[البته جریان اصلاحات در انتخابات ۸۸ شرکت کرد. کاندیدایش هم میر حسین موسوی بود. یک خبرگزاری تندرو در روز رای گیری در حالی که هنوز درب‌های حوزه انتخاباتی بسته نشده بود در ساعت ده و ربع میزان رای آقای احمدی نژاد را بیست و چهار میلیون اعلام کرد! و دست همه ارکان و نیروهای جامعه سیاسی را گذاشت در پوست گردو. روز‌های بعد قبل از اینکه مردم ناراحت بشوند و به اعتراض به خیابان بیایند، جمع کثیری از اصلاح طلبان و دانشجویان را دستگیر کردند (و به دنبالش یک دادگاه آنچنانی گذاشتند!) بعد احمدی نژاد به جمعیت میلیونی معترض گفت: این‌ها خس و خشاک‌اند. در سایه این سروصداها بابک زنجانی‌ها هم ثروت مردم را کیسه می‌کردند، و از تریبون‌های رسمی تاکید می‌شد قطعنامه‌های شوری امنیت سازمان ملل علیه ایران کاغذ پاره است! در ضمن اصلاح طلبان در انتخابات مجلس در سال ۸۶ و۹۰ بخاطر روند پایین مشارکت مردم فعال نبودند.]

شیوه‌ی رشد نیروها در جریان اصلاحات

‎فعالیت در جریان اصلاحات موضوعی اجباری و بوروکراتیک حکومتی و از بالا به پایین نیست. بلکه مشارکتی داوطلبانه در میان علاقه‌مندان به دموکراسی است. سلسله مراتب در لایه‌های جریان اصلاحات مبتنی بر روابط حامی و نوچه و رئيس و مرئوس نیست. آن‌که زحمت بیشتری بکشد، وقت بیشتری بگذارد، هزینه‌ی بیشتری بدهد و شایستگی و پختگی بیشتری نشان دهد رشد می‌کند و آن‌که از جریان عقب بایستد و کناره‌گیری و عافیت‌جویی کند به حاشیه می‌رود.

‎به همین دلیل مصطفی تاجزاده‌ای که سال‌هاست هیچ سمت رسمی نداشته و بیشترین هزینه‌ها را هم داده، در عین حال از بانفوذترین و مورد احترام‌ترین چهره‌های اصلاح‌طلب است - به خاطر حسن عملکرد، مقاومت، تلاش‌ها و مهارت‌هایش در روشنگری و بسیج سیاسی. افزایش نفوذ افراد این جریان (که نه‌تنها رانتی ندارد، وابستگی به آن هزینه هم دارد) اغلب وابسته به سرمایه‌های اخلاقی و انسانی است که در جریان چالش‌های سیاسی و اجتماعی کسب می‌کنند، شایستگی‌هایی که از خود نشان می‌دهند و هزینه‌هایی که در این مسیر برای منافع مردم می‌دهند. به تعبیر دیگر رشد افراد در این جریان به میزان قابل توجهی دموکراتیک است. البته در انتخاباتی که رد صلاحیت شایستگان اصلاح‌طلب گسترده می‌شود، شاید زمینه برای حضور چهره‌های کم سابقه فراهم شود، اما حتی کسب نفوذ این نمایندگان هم وابسته به حسن عملکرد داوطلبانه‌شان است (مثلا توجه کنید به اقبال جامعه به سخنان شجاعانه محمود صادقی در مجلس دهم). به این معنا در جریان اصلاحات نمی‌توانند کسی را به اجبار به ایثارگری در راه اصلاحات و خیر همگانی وادار نمی‌کنند و هرکس به اندازه توانش وارد شود مأجور است. در ضمن این دولت است که باید در برابر شهروندان پاسخگو باشند، ولی اصلاح‌طلبان به کسی به خاطر فعالیت داوطلبانه‌ و پرهزینه‌ای که در جامعه می‌کنند بدهکار نیستند.

‎روشن است که جریان اصلاحات هم جریانی متشکل از بخشی از فعالان همین جامعه است و از آسمان به زمین نیفتاده و متناسب با سطح توسعه‌یافتگی سیاسی این جامعه و در مقایسه با سایر نیروهای سیاسی باید آن را ارزیابی کرد. هم خطاهای متعدد داشته و هم خدمات بزرگی انجام داده است و به نظرم در مجموع کارنامه‌ی شرافتمندانه‌ای داشته است و در شرایط حاضر مهم‌ترین سرمایه‌ی سیاسی این جامعه و پرچمدار دموکراسی‌خواهی، توسعه‌گرایی و عدالت‌خواهی در ایران است. اصلاح‌طلبان شرط حیات و بالیدن خود را شنیدن و پذیرش انتقاد می‌دانند و ضمن پایبندی به پرنسیب‌ها و اهداف‌شان، برای تحقق بخش بیشتری از آرمان‌هایشان از همکاری فعال و ائتلافی با اعتدال‌گرایان، اصول‌گرایان میانه‌رو و تحول‌خواهانِ قانون‌گرا نیز استقبال می‌کنند و می‌دانند بدون ائتلاف توان کمتری برای بسط دموکراسی در ایران خواهند داشت (درباره‌ی سایر دستاوردها و نقاط ضعف و قوت اصلاح‌طلبان به تفصیل در نوشتاری دیگر و نیز کتاب «جامعه شناسی جنبشهای اجتماعی با تاکید بر جنبش اصلاحات» نوشته‌ام).