صحبتهای «کیوان نخعی» و «سهراب سلیمی» به مناسبت درگذشت رکنالدین خسروی از چهرههای تاثیرگذار تئاتر ایران
رکنالدین خسروی از چهرههای تاثیرگذار تئاتر ایران، ساعت ۸ شب ۲۵ دی در لندن و در ۸۴ سالگی درگذشت. او در سالهای آخر زندگیاش با بیماری آلزایمر دست و پنجه نرم میکرد. خسروی از هنرمندان مهم تئاتر در دهههای ۱۳۴۰، ۱۳۵۰ و ۱۳۶۰ به حساب میآید. اجراهای او از نمایشنامههای اکبر رادی همچون «از پشت شیشهها»( ۱۳۴۸) «لبخند با شکوه آقای گیل» (۱۳۵۲) و همچنین نمایشنامهنویسان جهانی همچون آنتوان چخوف(باغ آلبالو – ۱۳۶۶) و آثول فوگارد(سی زوئه بانسی مرده است-۱۳۵۷) از جمله اجراهای ثبت شده در حافظه تاریخ تئاتر ایران است. آخرین تجربه کارگردانی او در ایران تله تئاتر «دشمن مردم» از نمایشنامههای هنریک ایبسن بوده که در سال ۱۳۷۵ جلوی دوربین رفت. او بعد از این به انگلستان مهاجرت کرد. خسروی در سال ۱۳۱۱ در تهران متولد شد و سپس به دانشکده هنرهای دراماتیک رفت و در ادامه از کشور انگلستان دکتری تئاتر گرفت. در سال ۱۳۸۹ مراسم بزرگداشت رکنالدین خسروی کارگردان از سوی انجمن بازیگران خانه تئاتر برگزار شد. در ادامه با دو هنرمندی که سابقه همکاری با این چهره تاثیرگذار را داشتهاند گفتوگو کردهایم.
آن مرد هنرمندساز
کیوان نخعی، نمایشنامهنویس که اکنون مدیر روابطعمومی مرکز هنرهای نمایشی است و پیش از این از شاگردان خسروی در دانشگاه بوده و سابقه دستیاری را در کنار او داشته به «فرهیختگان» گفت: «رکنالدین خسروی از تاثیرگذارترین و مهمترین کارگردانان تئاتر ایران است. ایشان وقتی از انگلستان به ایران بازگشت در زمینه تدریس بسیار فعال بود.
مرحوم علی حاتمی یکی از شاگردان خوب او بود و نمایشنامه «حریر» و «ماهی گیر» حاتمی را در دانشکده اجرا کرده بود. او همیشه میگفت اول اخلاق و بعد تئاتر! اگر بازیگر خیلی خوبی هم بود و اخلاق نداشت او را کنار میگذاشت. روی نظم، ترتیب، اخلاقیات و دانش خیلی تاکید میکرد. به دانشجوها میگفت که بیایید در کلاسهای فوقالعاده شرکت کنید و بابت این کلاسها ریالی از دانشگاه نمیگرفت. آنقدر عشق به تدریس و تئاتر داشت که مثالزدنی است. من در چند اجرا دستیار او بودم. در آثاری مانند «سگ آمریکایی» یا «نقص» از نمایشنامههای یونسکو و «وراج» در کنار او بودم و آموختم. چند دفتر یادداشت از شیوه کارگردانی و حرفهایش نت برداری و به یادگار نگه داشتم. یادم هست که خیلی وقتها او فیلم اجراهای خودش را میآورد و از روی همانها به دانشجویان و بازیگران کارش نکاتی را گوشزد میکرد. یکی از همین فیلم تئاترها «اودیپ شهریار» بود که بارها به همه میگفت آن را نقد و بررسی کنید و درباره آن با هم حرف بزنید. مرحوم «جمشید لایق» و «سهراب سلیمی» خیلی با او کار میکردند.» نخعی در ادامه به شیوه هدایت بازیگر و هنرمندسازی خسروی اشاره میکند و میگوید: «اصلا دیدگاهی نداشت که فقط بزرگان تئاتر باید در یک اجرا باشند. اعتقادی نداشت که تنها حرفهایها و چهرههای تئاتر باید در آثارش باشند. به عنوان مثال دانشجوها و جوانان جویای نام را در کنار جمشید لایق قرار میداد و میگفت باید با هم بازی بکنید. روحیه هنرمندسازی شگرفی داشت. همه اعضای گروه باید نرمش میکردند و همه باید در تمرینات شرکت میکردند و با کسی تعارف نداشت.» این دستیار سابق خسروی درباره مهمترین اجراهای خسروی میگوید: «او به شیوه کارگاهی کار میکرد و هیچگاه آثارش بیات نمیشد و همیشه پیشرو بود. مثلا نمایشهای «باغ آلبالو» و «اودیپ شهریار» او خیلی دیدنی بودند و از لحاظ کارگردانی کلی حرف داشتند. بازیگر با شوق در کار او حاضر بود. عوامل کار هم هیجان داشتند و تمرین میکردند. اخلاق هم مهمترین نکته کار او بود. همیشه درباره اخلاق حرف میزد و بهشدت اخلاقی عمل میکرد.»
یک معلم تئاتر
سهراب سلیمی که در چندین اجرا با رکنالدین خسروی چه در زمینه بازیگری و چه دستیاری همکاری داشته درباره این چهره تئاتری به «فرهیختگان» گفت: «من سعادت این را داشتم که پس از بازگشت رکنالدین خسروی از فرنگ به ایران با او کار کنم. در دوران جوانی بودم و این فرصت نصیبم شد که مرا برای تئاترهایش انتخاب کند. یادم هست که مرا در یک کار همبازی زندهیاد پرویز فنیزاده کرد. او همیشه تاکید میکرد که باید مسیر دانشگاه را دنبال کنم. آنقدر شوق تحصیل در من ایجاد کرد که به دانشگاه رفتم و در همان سال اول دانشجوی نمونه شدم و در بسیاری از اجراهای تئاتری حضور داشتم. او میگفت که نباید برای مدرک به دانشگاه رفت و همین حضور در مراکز آموزشی جهان است که یک هنرمند را خواهد ساخت. به غیر از سه کار ایشان در تمام کارهای او شرکت داشتم.» این کارگردان تئاتر درباره تاثیرگذاری خسروی ادامه میدهد: «افتخار این را داشتم که در دو دورهای که در خانه تئاتر و در انجمنهای مختلف مسئولیت داشتم برای رکن الدین خسروی بزرگداشتی در سال ۱۳۸۹ برگزار کنیم. او در کنار کار اجرایی بهشدت به آموزش میپرداخت. بسیاری از دوستان تئاتری مدیون او هستند. به نظر من او یکی از بهترین معلمهای تئاتر این مرز و بوم بود. او دانشجو را متحول میکرد و امید فراوانی را در دل آنها میکاشت. بهشدت اعتقاد داشت که یک معلم مسئولیت دارد تا درونیات هنرمند جوان را بیدار کند و او را در مسیر درست قرار بدهد. او اصلا به ظاهر، قد و اندازه یک هنرمند نگاه نمیکرد. در اصل، درونیات را پرورش میداد. خود من در ۹۰ درصد مواقع چه در اجرای نمایش و چه در امر آموزش به خسروی تکیه کردم.» سلیمی خاطرنشان کرد: «او مدتها بود از بیماری آلزایمر رنج میکشید. در تماسهایی که با همسر او داشتیم بهشدت پیگیر هستیم تا پیکر او را به ایران بیاوریم تا در کنار دوستانش آرام بگیرد.»