کمتر میشود دو نامزد مقام ریاستجمهوری به اندازه دونالد ترامپ و هیلاری کلینتون منفور باشند. هرچند به ترامپ بیشتر حمله میشود، اما جنس بعضی حملهها به کلینتون از نفرتی خبر میدهد که گاه برای ناظر بیرونی قابل درک نیست.
مثلا امیلی لانگورث. امیلی ۲۵ ساله است و اهل ایالت جورجیا. او در خانهای بزرگ شده که پدر و پدربزرگش مدام بحث سیاسی میکردهاند - و البته هر دو شدیدا محافظهکار بودهاند.
امیلی تا سه سال پیش بهعنوان متخصص تعمیر سلاح در ارتش آمریکا کار میکرد. بنابراین در مورد سیاستمداران با احتیاط حرف میزد. اما از زمانی که کارش را عوض کرد، دیگر دلیلی نمیبیند جلوی زبانش را بگیرد، به خصوص اگر موضوع صحبت هیلاری کلینتون باشد.
او معتقد است هیلاری «یک زن دروغگوی فریبکار خودشیفته است که لیاقتش فقط حبس ابد است.»
تا حالا چند ویدئو ضبط کرده که در آنها با الفاظ رکیک هیلاری کلینتون را خطاب قرار میدهد. ویدئوهایش رو فیسبوک و یوتیوب صدها هزار بیننده داشته.
در یکی از این فیلمهای کوتاه به «طرفداران دوآتشه فمینیست نازی» کلینتون میتازد و میگوید «حالم به هم میخورد» هر بار «آن صدای گوشخراش دردآور که اسمش را گذاشتهاید ذکاوت مثل یک اسهال کلینتونی از دهانت بیرون میآید».
بعضی هواداران ترامپ در میتینگهای انتخاباتیاش هرگاه اسم هیلاری کلینتون میآید، شعار میدهند «بیاندازیدش زندان»
امیلی لانگورث سخنگوی گروهی است که تیشرت و چیزهای دیگر با شعار «هیلاری باید زندانی شود» میفروشد. حرفشان این است که کلینتون به خاطر یک ماجرای معامله ملک در دهه ۹۰، همینطور حمله به کنسولگری آمریکا در لیبی و استفاده از ایمیل سرورهای خصوصی در دورانی که وزیر خارجه بود، مستحق زندان است.
کم نیستند آمریکاییهایی که اعتقاد دارند این چند ماجرا چهره کلینتون را لکهدار کرده. حتی در بعضی نظرسنجیها بیش از ۵۰ درصد پاسخدهندگان گفتهاند از او خوششان نمیآید. با این حال اکثر منتقدان از ادبیات امیلی لانگورث دوری میکنند - ادبیاتی که باعث شده فیسبوک مکررا به خاطر رعایت نکردن «معیارهای جمعی» حساب کاربریاش را ببندد.
اما واقعا چرا این کار را میکند؟
خودش میگوید: «جایی که جنجال باشد... گفتگو هم راه میافتد. متاسفانه جامعه ما همین است... برای اینکه کسبوکارت رونق بگیرد و آرمانت ترویج شود، باید دعوا راه بیاندازی. شاید به نظر بعضی این شیوه نسنجیده و غیرقابلقبول باشد. برای ما نیست.»
امیلی لانگورث بخشی از یک جریان افراطی کوچک در حاشیههای حزب جمهوریخواه است. همینها هستند که در گردهماییهای ترامپ داد میزنند «(هیلاری را) بیاندازید زندان» و به کلینتون میگویند «بنده شیطان».
البته دونالد ترامپ هم کم منفور نیست - بعضی میگویند اختلال شخصیتی دارد، بعضی حتی به آدولف هیتلر تشبیهش میکنند.
جنیفر مرسیکا که روی تاریخ ادبیات سیاسی آمریکا تحقیق کرده، میگوید: «به هر دو نامزد به خاطر ظاهرشان حمله میشود، به هر دو به خاطر شخصیتشان و تصمیمهای قبلیشان حمله میشود. تنها وجه تفاوتشان این است که به کلینتون بابت زن بودنش هم حمله میکنند، اما به ترامپ نه. شاید چون اولین بار است که زنی نامزد ریاستجمهوری میشود، مردم هنوز ابزار لازم برای نقد ندارند، جز همین دشنامهای جنسی و زنستیزانه.»
بسیاری از فحشهایی که به هیلاری کلینتون میدهند، به کجرویهای جنسی همسرش در دهههای ۸۰ و ۹۰ میلادی برمیگردد.
پارسال ترامپ توییت یک کاربر را ریتوییت کرده بود که نوشته بود: «کلینتون که نمیتواند شوهرش خودش را راضی کند، چرا فکر میکند میتواند آمریکا را راضی کند.» البته ترامپ کمی بعد توییت را پاک کرد.
بعضی منتقدان هیلاری میگویند او بعد از رسواییهای جنسی بیل سعی کرده زنانی را که با همسرش رابطه داشتند خفه کند یا شخصیتشان را خراب کند.
بعضی حتی تا آنجا پیش رفتهاند که میگویند هیلاری کلینتون همسرش را تشویق میکرده با زنان دیگر همبستر شود. مثلا دینش د سوزا، از نویسندگان محافظهکار آمریکا، در فیلم مستند «آمریکای هیلاری» - که امسال پرفروشترین فیلم مستند آمریکا بوده - میگوید: «تمام اینها نقشه خودش بود. از اعتیادش (به سکس) استفاده کرد که به خودش وابستهاش کند.»
میشل گلدبرگ، نویسنده و ستوننویس آمریکایی، معتقد است اینگونه حملهها نشانگر عزمی است که میخواهد هیلاری کلینتون را «شریک جرم» همسرش معرفی کند. میگوید: «این حملهها در ذهن مردم جا میاندازد که هیلاری آنقدر شیفته قدرت است که احساسات عادی انسانی مثل عشق و وفاداری و حسادت نمیشناسد.»
در سه-چهار دههای که کلینتونها در انظار بودهاند، سیاست آمریکا روزبهروز دوقطبیتر شده - که یک دلیلش گسترش صداهای تندرو در برنامههای رادیویی و اینترنت است.
بعضیها، از جمله د سوزا، با انتخاب باراک اوباما - بهعنوان اولین رئیسجمهور سیاه و یکی از لیبرالترینهای تاریخ معاصر - نیز مشکل داشتند.
د سوزا، که بعضی رسانهها اسمش را گذاشتهاند «مزاحم محافظهکار درجه یک آمریکا»، در یکی از کتابهایش میگوید اوباما میخواهد آمریکا را به «گناه استعمار» مجازات و «کوچک» کند. یا در فیلم آخرش، با اشاره به اینکه کلینتونها از موفقیت سیاسیشان بهره مالی هم بردهاند، میگوید کلینتون گانگستری است که میخواهد «آمریکا را بچاپد».
البته خود ترامپ هم در این ماجرا بینقش نبوده. او هم به پخش تئوری توطئه علیه اوباما و کلینتون و برانگیختن احساسات خصمانه نسبت به این دو دامن زده.
ترامپ از همان ابتدا که اعلام کرد میخواهد نامزد جمهوریخواهان بشود، ادعای مردود «محل تولد» اوباما را تکرار کرد - اینکه او در خاک آمریکا به دنیا نیامده و نمیتواند رئیسجمهور شود - هرچند ماه پیش این ادعا را پس گرفت.
او پیشتر ادعا کرده بود اوباما مسلمان است. و اینکه انتخابات ماه نوامبر به نفع کلینتون «دستکاری» شده. در مناظره دوم هم کلینتون را یک بار دیگر «شیطان» خطاب کرد.
الکساندر زایتچیک که کتابی به نام «جنون طلایی» در مورد دونالد ترامپ نوشته، میگوید نامزدی ترامپ باعث شده مردمی که معتقدند سیاست در شکل فعلیاش به جایی نمیرسد، تئوریهای توطئه را بپذیرند. او معتقد است ترامپ «چیزهایی میگوید که پیش از این هیچکس در حزب جمهوریخواه نمیگفت.»
الکس جونز در حال سخنرانی در حمایت از دونالد ترامپ در کلیولند
اما پیشتاز صف بیزاران از کلینتون یک مجری رادیو اهل تگزاس است به نام الکس جونز - که بعضیها به او لقب «تولیدکننده اول تئوری توطئه در آمریکای معاصر» دادهاند.
الکس جونز مدعی است یازده سپتامبر و انفجار بمب در مسیر ماراتن بوستون کار دولت آمریکا بوده. سه سال پیش که در یک برنامه سیاسی تلویزیون بیبیسی شرکت کرده بود، چیزهایی گفت که مجری برنامه انگشت اشارهاش را سمت شقیقهاش برد و گفت «مهمان امروز ما یک ابله است».
با این حال برنامه رادیویی الکس جونز و وبسایت شخصیاش میلیونها مخاطب در سراسر آمریکا دارد.
او در روزهای کنگره حزب دموکراتیک یک برنامه رادیویی ویژه اجرا کرد که در آن در مورد کلینتون میگفت: «عجوزه است، جادوگر است، شیطان شده. صورتش را نگاه کنید... فقط یک پوست سبز کم دارد.»
در همان برنامه یک فیلم کوتاه از هیلاری کلینتون پخش کرد و خنده او را به کفتار تشبیه کرد. فیلم را ابتدا کمدی نتورک روی اینترنت گذاشته بود، اما بعد به خاطر اعتراضها برداشته شد.
تردیدی نیست که به نظر بعضیها آن فیلم بامزه بوده. اما میشل گلدبرگ معتقد است مسخره کردن ظاهر کلینتون و خندهاش «بدویترین شکل زنستیزی است».
جالب اینجاست که حمله به کلینتون فقط کار دستراستیها نبوده. بسیاری از آنها که در چپ سیاست آمریکا جای میگیرند هم در طول رقابت داخلی حزب دموکراتیک (با برنی سندرز) با او دشمن شدند - تا جایی که یک چهره دانشگاهی مثل اندرو لوین به بیبیسی گفت ترجیح میدهد «در استفراغ شنا کند» اما به کلینتون رأی ندهد.
جنیفر مرسیکا معتقد است ادبیات سیاسی در این انتخابات به جای خطرناکی رسیده. میگوید: «وقتی زبان سیاست میشود زبان ورزش یا جنگ، ما هم خیال میکنیم هوادار تیم یا سربازیم: سوت میکشیم و هو میکنیم و گوشبهفرمانایم. وقتی سیاست به اینجا رسید، او که نظر مخالف من دارد نه گمراه که شیطان است. خطاکار نیست، دشمن است.»
پاسخ کلینتون به نقدها
حمله به کنسولگری: کلینتون میگوید مسئولیت حمله را که در آن چهار آمریکایی از جمله سفیر این کشور در لیبی کشته شدند به عهده میگیرد. هیئتی از نمایندگان کنگره چندین بار برای رسیدگی به این ماجرا جلسه تشکیل دادهاند و نتوانستهاند ثابت کنند خطایی از او سر زده.
ایمیل شخصی: نتیجه گزارش افبیآی این بود که هیچ «دادستان معقولی» بابت این ماجرا کلینتون را به دادگاه نمیکشد، اما وزیر وقت خارجه و دستیارانش در مورد اسناد طبقهبندیشده «بینهایت بیتوجه» بودهاند.
بنیاد کلینتون: ارتباط بنیاد کلینتونها با مقامهای خارجی ثروتمند و صاحبان سرمایه دستمایه حملههای ترامپ بوده، اما همانطور که کلینتونها گفتهاند، خود ترامپ هم به این بنیاد کمک مالی کرده بوده. کلینتون اتهام فساد را رد کرده و میگوید این بنیاد جان انسانهای بسیاری را نجات داده.
رسوایی جنسی: دونالد ترامپ زنانی را که به بیل کلینتون اتهام تعرض جنسی زدهاند به میدان تبلیغات انتخاباتیاش آورده - از جمله خوانیتا بروددریک را، که میگوید مورد تجاوز قرار گرفته. کلینتونها مصرند که اتهامها بیاساس است، هرچند رئیسجمهور پیشین به روابط جنسی با رضایت طرفین اعتراف کرده.