شادی صادر کنندگان «طلای سیاه» دیری نپایید و بهای هر بشکه نفت خام دریای برنت که در فاصله ماههای ژانویه تا ژوئن سال جاری با یک افزایش هشتاد در صدی به بالای ۵۲ دلار رسیده بود، بامداد جمعه بیست ونهم ژوییه زیر ۴۲ دلار نوسان میکرد. این سقوط بیست در صدی، انهم طی حدود پنجاه روز، بار دیگر نوسانات نفت را خبر ساز کرده است.
آیا جهش اخیر قیمتها در بازار جهانی نفت رویدادی ناپایدار بوده و حرکت سراشیبی بهای این کالا طی ماههای آینده ادامه خواهد یافت؟
عوامل تاثیر گذار بر کاهش دوباره بهای نفت را، بدون قایل شدن اولویت برای این یا آن عامل، می توان چنین بر شمرد:
یک) در نیمه نخست سال جاری میلادی، دو رویداد در آفریقای غربی و آمریکای شمالی موجب کاهش عرضه نفت شدند و بهای این کالا را تقویت کردند. در نیجریه شورشیان محلی با خرابکاریهای پی در پی در تاسیاست نفتی شرکتهای غربی مستقر در این کشور، تولید این عضو «اوپک» را چند صد هزار بشکه در روز کاهش دادند. در کانادا نیز آتش سوزیهای مهیب در ایالت آتلانتا به تولید نفت این کشور آسیب رساندند. بازگشت نسبی تولید نفت این دو کشور به وضعیت عادی طبعا عرضه را بالا برده و این خود یکی از دلایل کاهش بهای نفت است.
دو) افزایش دوباره تولید نفت غیر متعارف (شیل) در آمریکا نیز خطر بالا رفتن دوباره عرضه را مطرح کرده و به کاهش بهای نفت دامن زده است. توضیح این که در پی سقوط بهای نفت در سال گذشته میلادی، شماری از تولید کنندگان نفت «شیل» در آمریکا از صحنه خارج شدند، ولی با افزایش دوباره بهای این کالا در نیمه نخست سال جاری بار دیگر فعالیت خود را از سر گرفته اند و تولید نفت آمریکا را به بالای هشت میلیون و پانصد هزار بشکه در روز رسانده اند.
یک بار دیگر ثابت شد که تولید کنندگان نفت «شیل» به شدت بر بازار جهانی نفت سنگینی میکنند، زیرا با سقوط بهای این کالا به زیر بشکهای چهل دلار پلاتفورمهای خود را متوقف میکنند و با رونق دوباره، فعالیتشان را از سر میگیرند. با پیشرفت تکنولوژی و افزایش بهره وری، این احتمال وجود دارد که تولید نفت «شیل» در آمریکا حتی با قیمتی در محدوده هر بشکه سی دلار با صرفه باشد. در این شرایط چشم انداز افزایش تولید نفت در آمریکا یک تهدید دایمی برای کشورهای عضو «اوپک» است که بخش بسیار مهمی از قدرت تاثیر گذاری خود را بر بازار جهانی نفت از دست داده اند.
سه) افزایش ذخایر استراتژیک نفت در آمریکا، در سطحی بالا تر از آنچه پیش بینی میشد، یکی دیگر از عوامل سرعت بخشیدن به کاهش بهای نفت طی روزهای گذشته است. سخن بر سر مقدار نفت و فراوردههای نفتی است که آمریکا (همانند دیگر مصرف کنندگان بزرگ نفت که در آژانس بین المللی انرژی عضویت دارند) برای مقابله با وضعیت استثنایی در انبارهای خود ذخیره میکنند.
با تکیه بر این ذخایر، یک کشور بزرگ مصرف کننده انرژی می تواند در صورت قطع واردات نفت یا رویدادهای مشابه، از دامنه مانور بیشتری برای تامین امنیت خود در عرصه انرژی برخوردار باشد. بالا بودن سطح ذخایر استراتژیک نفت آمریکا به این معنا است که دستکم در کوتاه مدت نیاز به بازسازی این ذخایر نیست. نخستین نتیجه حاصل از این ارزیابی، پایین آمدن تقاضا است که طبعا زمینه مساعد تری را برای کاهش بهای نفت فراهم میآورد.
چهار) شکست تلاش «اوپک» و به ویژه عربستان سعودی در «فریز» تولید نفت اعضای این سازمان در سطح ماه ژانویه ۲۰۱۶ نیز اجازه نمیدهد که بازگشت به رونق در بازار جهانی این کالا جنبه پایدار داشته باشد. حتی مشارکت تولید کنندگان غیر عضو «اوپک» (به ویژه روسیه) در این تلاش به جایی نرسید. در ماه آوریل گذشته هیجده کشور عضو و غیر عضو «اوپک» برای دستیابی به «فریز» تولید نفت در قطر جمع شدند، ولی گرد همایی آنها به شکست انجامید. نتایج این ناکامی با چند ماه فاصله آشکار میشود.
پنج) بازگشت ایران به بازار جهانی نفت در پی اغاز فرآیند لغو تدریجی تحریمها با آهنگی بسیار سریع تر از آنچه پیش بینی میشد، تحقق یافته است.
بر پایه تازهترین دادههای منتشر شده از سوی رسانههای بین المللی، صادرات ایران به چهار کشور عمده آسیایی (چین، هند، ژاپن و کره جنوبی) در ماه ژوئن گذشته نسبت به زمان مشابه سال گذشته، چهل و هفت در صد افزایش یافته است. همان دادهها نشان میدهند که ایران صادرات نفتی خود به هلند، فرانسه و یونان را نیز بیشتر کرده است. در مجموع به نظر میرسد که ایران در باز پس گرفتن سهم خود در بازار جهانی نفت موفق بوده است.
این که صادرات نفتی ایران به بالاترین رقم در سه سال و نیم گذشته رسیده است، مهمترین دسـتاورد «برجام» برای جمهوری اسلامی است. ولی این بازگشت طبعا به کاهش قیمتها دامن میزند، به ویژه از آنرو که در شرایط کنونی، با توجه به وضعیت به شدت تنش آلود در خاور میانه و درگیریهای آشکار و پنهان میان ایران و عربستان سعودی، امکان این که ریاض و تهران بتوانند بر سر تثبیت بازار نفت به توافق برسند، بسیار ضعیف است. در واقع «جنگ نفت» یکی از ابعاد مهم کشمکشهای اوجگیرنده میان دو قدرت حوزه خلیج فارس است.
شش) علاوه بر همه این عوامل، اوضاع اقتصاد جهانی نیز در وضعیت چندان مناسبی نیست و به ویژه در پی انجام همه پرسی بیست و سوم ژوئن در بریتانیا و پیروزی هواداران خروج این کشور از اتحادیه اروپا (برگزیت)، تردیدها و ناامیدیها رو به افزایش میرود. صندوق بین المللی پول درباره پس لرزههای این همه پرسی ابراز نگرانی کرده و آنرا برای رشد اقتصادی در جهان و به ویژه در بریتانیا و اتحادیه اروپا زیانبخش میداند. این چشم انداز طبعا بر بازار جهانی انرژی نیز تاثیر میگذارد. سرنوشت نفت با رشد اقتصادی در جهان گره خورده و نبود چشم انداز رشد طبعا بهای این کالا را پایین میآورد.
با توجه به همه این عوامل، بهای نفت چگونه تحول خواهد یافت؟ در پاسخ به این پرسش به روال همیشگی باید تکرار کرد که پیش بینی بهای «طلای سیاه» به دلیل وابستگی این کالا به مجموعهای از متغیرهای اقتصادی، تکنولوزیک و ژئوپولیتیک، بسیار دشوار است. می توان بر پایه دادههای کنونی سناریو هایی را برای اینده تنظیم کرد، با این احتمال که هیچیک از آنها تحقق نپذیرد و وضعیتی به وجود آید که پیش بینی نشده بود.
آیا خطر بازگشت بهای نفت به محدوده هر بشکه سی دلار را می توان جدی گرفت؟ در میان ارزیابیهای تازه درباره چشم اندازهای بازار این کالا، بدبینانه تر از همه از سوی کارشناسان «مورگان استانلی» انجام گرفته است. این بانک مقتدر آمریکایی با تکیه بر شماری از متغیرها از جمله تقاضا، عرضه، موجودی فرآوردههای نفتی و عوامل وابسته به اقتصاد کلان، پیش بینی کرده است که بهای نفت می تواند بار دیگر به هر بشکه سی و پنج دلار کاهش یابد.
به نظر میرسد که بسیاری دیگر از خبرگان مسایل نفتی هنوز در این بدبینی شریک نیستند.