۱۳۹۵/۰۳/۱۰
نوسانات بازار جهانی نفت بار دیگر شگفتی آفرید و بهای این کالا در نوع برنت آن که نیمه ژانویه گذشته به زیر بشکهای سی دلار سقوط کرده بود، در حال حاضر با یک افزایش هشتاد در صدی در مرز پنجاه دلار نوسان میکند و به بالاترین سطح در شش ماه گذشته رسیده است.
در حالی که سازمان کشورهای صادر کننده نفت (اوپک) پنجشنبه همین هفته (دوم ژوئن) صد و شصت و نهمین نشست وزیران خود را در وین برگزار خواهد کرد، پرسش درباره چشم انداز های بازار جهانی نفت در کوتاه مدت و میان مدت بار دیگر خبر ساز شده است..
گمانه زنیهای محافل کارشناسی بین المللی درباره بهای نفت هم اکنون پیرامون دو سناریوی اصلی دور میزند. سناریوی نخست بر پایه تداوم افزایش کنونی بهای نفت بنا شده، حال آنکه سناریوی دوم این افزایش را کوتاه مدت ارزیابی کرده و آنرا به عوامل مقطعی و ناپایدار نسبت میدهد.
سناریوی پایان رکود
بر پایه این سناریو، دادههای بنیادی بازار جهانی نفت، که مهمترین آن عرضه و تقاضا است، در حال دگرگونی است و افزایش بهای این کالا از ماه ژانویه تا کنون (بیست دلار برای هر بشکه طی مدت چهار ماه) از همین دگرگونی منشأ گرفته است.
فراموش نکنیم که سقوط چشمگیر بهای نفت از نیمه سال ۲۰۱۴ به بعد حاصل افزایش قابل ملاحظه عرضه نسبت به تقاضا بود. اوجگیری تولید نفت غیر متعارف (شیل) در آمریکا، تولید انبوه روسیه و عربستان سعودی، افزایش تولید نفت در عراق و چشم انداز بالا رفتن دوباره صادرات نفتی ایران، همه و همه بازیگران صحنه جهانی انرژی را به این نتیجه رساندند که نفت در بازار در سطحی بسیار بالاتر از نیاز تولید میشود، به ویژه از آنرو که کاهش نرخ رشد اقتصادی از جمله در چین نیز تقاضای این کالا را کاهش میداد.
آیا عدم تعادل میان عرضه و تقاضای نفت رو به پایان میرود؟ بخشی از محافل کارشناسی بین المللی به این پرسش پاسخ مثبت میدهد، از جمله بانک آمریکایی «گلدمن ساکس» که در حوزه مسائل نفتی جهان از نفوذ فراوان برخوردار است. کارشناسان این نهاد مالی میگویند که تا ماه آوریل گذشته مازاد عرضه بر تقاضا به حدود یک میلیون و چهار صد هزار بشکه در روز میرسید، اما این مازاد در ماه مه از میان رفته و حتی، بر پایه ارزیابی همین نهاد، بازار جهانی نفت به کسری عرضه رسیده است.
این پرسش مطرح میشود که چرا با وجود افزایش تولید و صادرات نفت ایران (که به سطح دوران پیش از تحریمهای اخیر نزدیک شده)، و نیز بالا رفتن تولید نفت عراق، عرضه این کالا به بازار جهانی جواب تقاضا را نمیدهد؟
هواداران «سناریوی پایان رکود» در پاسخ این پرسش بر دو عامل عمده تاکید میکنند. عامل نخست کاهش تولید نفت غیر متعارف (شیل) در آمریکا است.
در واقع با توجه به سقوط چشمگیر قیمت نفت طی دو سال گذشته، فعالیت تولید کنندگان آمریکایی در این عرصه تا اندازهای کاهش یافته، هر چند مقاومت آنها در برابر سقوط نفت بیشتر از آن بود که پیش بینی میشد.
عامل دوم بازگشت تعادل به بازار نفت، از دیدگاه هواداران همان سناریو، افزایش نسبی تقاضای این کالا و به ویژه چشم انداز افزایش باز هم بیشتر آن با توجه به پیش بینیهای خوشبینانه شماری از نهادهای معتبر بین المللی است. آزانس بین المللی انرژی پیش بینی میکند که تا پایان سال جاری میلادی، تقاضای نفت در جهان حدود یک میلیون و دویست هزار بشکه در روز افزایش مییابد. نهادهای دیگری چون دپارتمان انرژی آمریکا و سازمان کشورهای صادر کننده نفت (اوپک) نیز از چشم انداز افزایش تقاضای نفت خبر میدهند.
این چکیده نظریه کسانی است که در وضعیت کنونی از بازگشت تعادل میان عرضه وتقاضا به بازار جهانی نفت سخن میگویند. با این همه هواداران این نظریه بر این باور نیستند که بهای نفت طی یکی دو سال آینده بار دیگر همانند گذشته نزدیک، به بالای صد دلار باز خواهد گشت. آنها در خوشبینی خود تا این مرز پیش نمیروند، ولی در همان حال با اطمینان نسبی میگویند که سقوط بهای نفت تا سطح هر بشکه بیست دلار و حتی پایینتر، که چند ماه پیش امکان پذیر به نظر میرسید، دیگر منتفی شده است.
سناریوی افزایش ناپایدار
بر خلاف هواداران «سناریوی پایان رکود»، بخش دیگری از محافل کارشناسی اوجگیری بهای نفت را به یک سلسله عوامل مقطعی و ناپایدار نسبت میدهند. از دیدگاه آنها در دادههای بنیادی بازار از جمله تقاضا تغییری اساسی به وجود نیآمده است، زیرا پیش بینیهای گوناگون درباره چشم انداز های اقتصادی دستکم در کوتاه مدت از پایین ماندن نرخ رشد در مقیاس جهانی خبر میدهند، عاملی که نیاز به انرژی را نیز طبعاً پایین میآورد.
و اما در زمینه عرضه نیز، از دیدگاه «هواداران افزایش ناپایدار» قیمت نفت، تغییری بنیادی دیده نمیشود، جز رویدادهایی مقطعی که به دلایل ناشی از شرایط سیاسی و طبیعی تولید این کالا را به صورت موقتی پایین آوردهاند.
ونزوئلا، دارنده مهمترین ذخایر نفتی جهان، بیش از بیش در گرداب یک بحران سیاسی و اقتصادی فرود میرود و این خطر وجود دارد که تولید و صادراتش متوقف شود. در لیبی، با توجه به تداوم بحران سیاسی، تولید به پایینترین سطح رسیده است. در نیجریه، گسترش حملات شورشیان به تاسیسات زیر بنایی، تولید را به گونهای محسوس کاهش داده است. آتش سوزی گسترده در آلبرتای کانادا نیز به تولید نفت در این کشور به شدت آسیب رسانده است. طی هفتههای اخیر، تولید روزانه نفت در کانادا به دلیل همین آتش سوزی حدود یک میلیون و دویست هزار بشکه در روز کاهش یافته است.
مجموعه این عوامل، از دیدگاه هواداران «افزایش ناپایدار» قیمت نفت، در حال حاضر رونقی نسبی را به بازار این کالا بازگردانده، ولی این رونقی است ناپایدار و مقطعی و گرایش به کاهش زیر تأثیر عوامل بنیادی به ویژه عرضه و تقاضا (که در تأثیر گذاری بر قیمتها نقش اول را دارند) بار دیگر از سر گرفته خواهد شد.
در بحبوحه کشمکش میان دو سناریوی «پایان رکود» و «رشد ناپایدار»، وزیران سازمان «اوپک» پنجشنبه دوم ژوئن در وین تشکیل جلسه میدهند. آیا از این نشست نتایج ملموسی به دست خواهد آمد؟ ایا وزیران «اوپک» به منظور تحکیم افزایش قیمت نفت سقف تولید خود را پایین خواهند آورد؟
تصمیم به کاهش سقف تولید از سوی «اوپک» در شرایط کنونی بسیار بعید به نظر میرسد، به ویژه از آن رو که بحران در روابط تهران و ریاض به اوج تازهای رسیده و به نظر نمیرسد ایران حاضر بشود در استراتژی خود مبنی بر افزایش تولید و صادراتش تغییری بدهد. عربستان سعودی هم بارها اعلام کرده است که در صورت عدم همراهی تهران، حاضر نخواهد شد در سیاست نفتی کنونی خود مبنی بر تولید و صادرات انبوه، تغییری به وجود بیاورد.
در این شرایط شکست نشست وزیران «اوپک» در وین محتملترین سناریوی ممکن است. این نکته را هم باید اضافه کرد که سازمان «اوپک» به دلایل گوناگون از جمله بحرانهای درونیاش، توانایی تأثیر گذاری خود را بر تحولات بازار جهانی نفت از دست داده است. آشکارا میبینیم که فعالیتهای «اوپک» به جای تقویت قیمت نفت، به عاملی در راستای تضعیفان بدل شده است. شکست محتمل نشست وزیران «اوپک» در وین نیز میتواند بیش از هر زمان دیگری از نفس افتادن «اوپک» را به نمایش بگذارد.