جمعه ۲۰ فروردین ۱۳۹۵
واکنشهای متفاوت کشورهای مختلف به یک موضوع واحد بعضاً میتواند تفاوتهای عمیق سیاسی که میان آنها وجود دارد را بهتر از هر مطالعه و تحقیق دیگری نشان دهد. هفته گذشته، داستان نقل و انتقالات مالیِ خلاف، موسوم به «پاناما» دنیا را شگفتزده کرد. ازجمله پای ولادیمیر پوتین رهبر روسیه و دیوید کامرون نخستوزیر انگلستان در این اسناد به میان آمده. با این تفاوت که مورد روسیه خیلی جدیتر است و پای شماری از نزدیکان پوتین و نقل و انتقالات مالی خیلی اساسی و جدی وسط است.
مورد کامرون اما در مقایسه با روسها بیشتر به شوخی شباهت پیدا میکند. مرحوم پدر ایشان سالها قبل اقدامی میکنند که میلیونها نفر دیگر هم درهمان کشور انجام میدهند. سرمایهگذاری و خرید سهام در شرکتهایی که در بیرون از خاک انگلستان فعالیت دارند و در نتیجه مکلف به پرداخت مالیات نیستند. پدر آقای کامرون هم سالها قبل مقادیری سهام در شرکتهایی در «پاناما» خریداری میکند و در نتیجه مالیاتی به دولت فخیمه از بابت سود سهامش نمیپردازد. بعد از فوتش هم بالطبع آن سهام و داراییها به فرزندانش از جمله دیوید جوان میرسد که حالیّه، نخستوزیرِ شیرِ پیرِ استعمار است.
خبر افشاء درآمد بدون مالیات خانواده کامرون در اسناد پاناما همچون زلزلهای ساختار سیاسی بریتانیا را به لرزه درآورده. فهرست طولانی از منتقدین و مخالفین دولت صف بستهاند و از زوایای مختلف که عمدتاً برگرفته از اخلاقیات میباشند، رئیسِ دولت را به باد انتقادات جدی گرفتهاند. نخستوزیر هم پاسخ میدهد که آن سهام سالها قبل توسط پدرش خریداری شده بوده و در اساس هم نفسِ آن اقدام خلاف قانون نبوده؛ اما منتقدین استدلال میکنند که رئیس دولتی که یکی از اهدافش مبارزه با این دست درآمدها و جلوگیری از فرار صاحبان آنها از پرداخت مالیات میباشد، تأسفآوراست که خودش از آن باده مینوشیده.
بههرحال «سونامی پاناما» همچنان دارد و دیوید کامرون قرار شده که در جلسه علنی مجلس روز سهشنبه حاضر شده و در برابر خط آتش مخالفین به سؤالات و انتقادات آنان پاسخ دهد. به قول دوستان ایرانیمان، «جزیره ورشکستهی روباهِ مکارِ استعمارگر» درنتیجه داستان پاناما به لرزه درآمده.
اما در خصوص کشورِ برادرِ بزرگوارمان، روسیهی بزرگِ آزادیخواه، علیرغم آنکه ابعاد افشاگریهای «پاناما» بسیار جدیتر و تکاندهنده تراست و پای نقل و انتقالات بزرگ مالیِ شماری از نزدیکان آقای پوتین را به میان میکشد، آب هم از آب تکان نخورده. مسئولین کشور پوزخندی بیشتر به آن افشاگریها نزدهاند و تنها اتفاقی که نیفتاده پرسش از جناب پوتین پیرامون آن افشاگریهاست. صداوسیمای روسیه به همراه سایر رسانههای حکومتی و رهبران آن کشور، آن اسناد را یکی دیگر از توطئههای غربیها و صهیونیستها علیه ملت بزرگ و انقلابی روسیه خواندند. خود جناب پوتین «پاناما» را تلاشی از سوی دشمنان روسیه و در رأس آنها آمریکا دانست که میخواهند روسیه را از درون با بحران مواجه نمایند؛ میخواهند تا مردم بزرگ روسیه در خصوص رهبرانشان دچار تردید شوند و... همان داستانهای همیشگی.
یکی دو نتیجه اخلاقی از داستان پاناما میتوان گرفت. نخست آنکه چقدر دستگاههای اطلاعاتی انگلستان پیاده و ناتوان هستند و برعکس دستگاههای امنیتی روسیه که انصافاً «اِندِ»(Ende) فعالیتهای جاسوسی، ضدجاسوسی و امنیتی میباشند، نتوانستند توطئه و «برنامه»بودن داستان ساختگی و جعلی پاناما را تشخیص دهند و آن را جدی و واقعی تصور کردند؛ درنتیجه مثل عقبافتادهها نشستهاند دارند بحث میکنند که آیا اقدام پیرمرد(پدر دیوید کامرون) و در مرتبه بعدی خود کامرون ازنظر اخلاقی (و نه لزوماً قانونی) درست بوده یا نبوده؟ نتیجه مهم دیگری که از «داستان پاناما» میتوان گرفت آن است که روسیه و رهبران آن پیروزمندانه و با موفقیت، کشورشان را منظما به جلو خواهند برد و در مقابل شیرِ پیرِ استعمار به روند درجا زدن و افول تاریخیاش ادامه خواهد داد.