نخستین سیستم نظامیافته آکادمیک موسیقیدرمانی در ایران باستان بنا شد. براساس کتیبههایی که در سال ۱۳۴۹ یافت شده است، در دانشگاه جندیشاپور اهواز دانش موسیقی و درمان با موسیقی از دپارتمانهایی بوده است که هر دانشجوی پزشکی آن زمان (هزارو۵۰۰ الی هزارو ۳۹۰ سال پیش) باید آن را میگذراند. نکته جالبی که وجود دارد این است که پرستارهایی که برای بیمارستانهای آن زمان پرورش مییافتند میبایست در نواختن چند ساز اصلی تبحر میداشتند و برایناساس موسیقی تجویزشده از پزشک را ارائه میکردهاند.
این موسیقی ارائهشده در هنگام زایمان زنان دربار ساسانی از لوازم کار یک پزشک بود. از لحاظ پیشینه، موسیقی آرامبخش در ایران باستان با ظهور دین زرتشت آغاز شد. کتاب اوستا و اشعار آهنگین گاتها الهامبخش موسیقیدانان برای تصنیف آوازها و ملودیها و همچنین تشکیل مراسم و آیینهای موسیقایی بوده است. درواقع موسیقی در تاریخ ایران باستان در خدمت تلقینات و اشارات مذهبی بوده است که اکنون در تمرینات تنآرایی انواعی از آن را شاهد هستیم.
بعد از حضور اسلام در ایران عمده فعالیتهای موسیقی نوشتاری و نظری شد و بیشتر مطالب نظری رنگوبویی از برداشت یونانیان داشت که با اعمال تغییراتی منتقل شده بودند. یونانیها موسیقی را در میان موضوعهای فلسفی مطرح و بیشتر فیلسوفان در کنار علوم دیگر در مورد موسیقی اظهارنظر میکردند. بهطور اجمال آثار نوشتاری گذشتگان در مورد تأثیر موسیقی بر روح و نفس، بیشتر بر محور طبایع و مزاج زمان و افلاک و سماع است که بزرگان حکمت، فلسفه و پزشکی ضرورتا نکاتی در این باب آوردهاند.
از مهمترین آثاری که در این زمینه وجود دارد قابوسنامه، اثر کیکاووس بن قابوس بن وشمگیر، است که به طور مفصل به اثر نواختن موسیقی در طبایع مختلف اشاره دارد. او بزرگترین هنر نوازندگی را آن میداند که متناسب با طبع و حال شنونده بنوازند: رامشگر (نوازنده) را بزرگترین هنر آنهاست که بر طبع مستمع رود. وی از نخستین مسلمانانی است که در اثر خود باب مهمی را به موسیقیدرمانی اختصاص داده است وی پس از اینکه شیوههای عملکرد و برخورد اجتماعی یک موسیقیدرمانگر را ذکر میکند براساس ۱-طبایع چهارگانه ۲- سن ۳- جنس شنونده موسیقی، نوعی موسیقی مربوط به آن طبقهبندی را توصیه میکند که متأسفانه بسیاری از گوشههایی که عنصرالمعالی نام برده است در گذر زمان فراموش شده و جز نامی از آن باقی نمانده است.
اما در زمینه موسیقی، درمان و فواید جسمی آن ابنسینا در دانشنامه علایی باب بزرگی به نام باب موسیقی دارد که سخنان بدیع از این نابغه پزشکی ذکر شده است. همچنین در این زمینه در کتاب شفا، بخش مهمی را به این گفتار اختصاص داده است. بهطورمثال در بخشی میگوید: «علم موسیقی جزوی است از بدن انسان که میگردد از دل و سینه و گاه پایین دل آید و از اول هر ماه تا سلخ، هر روزی در عضوی باشد از اعضاء رئیسه و همواره سیار با ستاره ارقنوع. و این ستاره ارقنوع سیارهای است در وجودی آدمی بهمنزله آب و خون که هر روز در عضوی باشد پس در هر عضوی که باشد نبض را از او خبری است و نباض و حکیم را واجب است که علم ادوار را نیکو فراگیرد تا بود که در تشخیص نبض کمتر خطا کند...» یا در بخشی دیگر اشاره میکند: «جراح را واجب است که در روزی که ارقنوع و کوکب موسیقی در دماغ و حدقه چشم باشد دست علاج از امراض عین و دندان و تنقیه دماغ و جگر کوتاه دارد که محل خطر است...».
با مطالعه کامل نظریات ابنسینا درباره موسیقیدرمانی به چند نکته عمده برخورد میکنیم:
۱- ابنسینا علم موسیقی را جزئی از ترکیب بدن انسان میداند که اگر دیدگاه او را بپذیریم به دید جدید از شیوه درمانگر موسیقی دست مییابیم.
۲- بوعلی جوهره موسیقی را در اعضای بدن سیار میداند و به نظر او این حرکت از زمانبندی بسیار دقیقی تبعیت میکند و حتی بر همین مبنا تجویز درمان کرده یا پزشک را از درمان بازمیدارد.
۳- او شیوه درمان حکمای قدیم به وسیله موسیقی درمورد بیماریهایی مانند سل و تب صفراوی و قولنج را تأیید میکند ولی برخی از این نغمات درمانگر را «غریبه» مینامد که نشان میدهد قسمتی از این دانشها در زمان ابنسینا به غبار فراموشی آغشته بوده است.
۴-ابنسینا تأکید بر این نکته دارد که همانند کالبد آسمانی و نجومی بسیاری از پدیدههای پزشکی آن زمان، «علم موسیقی» نیز پندارهای فلکی دارد که براساس این پنداره در اعضای رئیسه بدن به تناوب مؤثر بوده است.
۵- ابنسینا تکنیک موسیقیدرمانی را بسیار کمعارضه و بیخطر میداند و اجرای آن را در زمانهای مناسبی از شب و روز دانسته که بدون کمک دارو یا دستورهای خوراکی و آشامیدنی خاصی بیماری را زائل میکند وی با توجه به دانش پزشکی آن روزگار مکانیسم دقیقی را از تأثیر صورت موسیقی بر ارگانهای بدن ذکر میکند که با عنایت به کواکب سبعه در زمان خاص خود مؤثر خواهد بود.
منابع
روشهای موسیقیدرمانی
کاربرد موسیقی در توانبخشی
نوروفیزیولوژی ادراک موسیقی