روزنامه اعتماد ۸ بهمن ۱۳۹۴
این یادداشت در حالی و پیش از انتخابات نوشته میشود كه هیچ تصویر دقیقی از نتایج آن در دست نیست، یا حداقل اینكه بنده از آن بیاطلاع هستم. البته تصویری نسبی براساس شواهد و قراین بویژه در تهران دارم، ولی قطعیتی بر آن مترتب نیست. بنابراین آنچه كه میخواهم بنویسم مستقل از این است كه چه نتایجی حاصل شود. پیش از انتخابات در همین روزنامه یادداشتی نوشتم با این عنوان كه: «حضور انتخاباتی، مشروط به نتیجه نشود». در واقع اكنون هم باید یادآوری كرد كه اگر بازی درست انجام شود، فارغ از نتیجه آن؛ اصل این بازی به نفع همه است. همیشه ممکن است این اشتباه رخ دهد که برخی گمان كنند كه پیروز میدان هستند و ماجرا تمام شده است، و برعكس ممكن است عدهای گمان كنند كه شكست خوردهاند و فاجعه رخ داده است. ولی در واقعیت صندوق آرا معادل میدان جنگ نیست كه چنین نتیجهای بر آن صادق باشد. حتی در جنگها هم میتوان نگاه دیگری داشت و شكستها را به فرصتهای جدید تبدیل كرد، و پیروزیها را با سرمستیهای احمقانه همراه نمود و به ضد خود بدل كرد. آنچه كه جرج بوش پس از پیروزی در عراق انجام داد، نمونهای از نوع رفتار اخیر است. صندوق رای و انتخابات بیشتر شبیه یک مسابقه ورزشی است که همواره تداوم دارد، و اگر تیمِ پیروز نتواند انسجام و قدرت خود را حفظ كند، به سرعت نزول خواهد كرد. همچنین تیم مغلوب نیز میتواند با بازسازی خود جایگاه گذشته خود، حتی بالاتر از آن را به دست آورد. به همین دلیل است كه پس از پایان بازی طرفین نه تنها با یكدیگر روبوسی كرده و به هم دست میدهند، بلكه پیراهنهای خود را به رسم یادگاری نیز تعویض میكنند. بنابراین مسأله اصلی این است كه نیروهای سیاسی پس از انتخابات، بتوانند بر مشكلات و تنشهای دوران رقابتهای سیاسی غلبه كنند.
همه باید یقین داشته باشند كه پس از تغییر تركیب نمایندگان مجلس، وضعیت نیروهای سیاسی نسبت به یكدیگر كاملاً تغییر خواهد كرد. نیروهایی كه تا دیروز پشتیبان یكدیگر بودهاند، ممكن است پس از انتخابات به عنوان رقیب و منتقد یكدیگر عمل كنند. و یا برخی از نیروها از موقعیت پاسخگویی كنار روند و همین امر موجب تغییر و تقویت موقعیت آنان در فضای سیاسی شود، و اینها هركدام فرصتها و تهدیدهایی است كه برای هر نیروی سیاسی پس از انتخابات ایجاد خواهد شد. اگر به این موارد به عنوان فرصتها یا تهدیدهای پیش رو نگاه نشود، به احتمال زیاد نیروهای سیاسی با مصائب بیشتری مواجه خواهند شد. فراموش نكنیم، اتحادهایی كه در این انتخابات بوجود آمده براساس تعریف وجود یك رقیب جدی در برابر اتحادکنندگان بوده است؛ و اگر آن رقیب در این انتخابات تضعیف شود و شكست بخورد، در این صورت و به طور طبیعی باید در بقا و دوام اتحادهای موجود نیز شك كرد. زیرا عرصه سیاست، عرصه همین نوع اتحادها و انشقاقهاست، مشروط بر اینكه به مرحله ستیز و حذف نرسد. مشكل اصلی هنگامی است كه گمان كنیم این نوع انشقاقها وجود ندارد و یا نباید وجود داشته باشد. البته این بدان معنا نیست كه گروه سیاسی با رغبت و میلِ خود، به سمت انشقاق برود، بلكه به این معناست كه بروز بخشی از انشقاق طبیعی است و بخشی نیز محصول رفتار دیگران است و خارج از اراده و خواست ماست.
این گزاره قرانی كه چه بسا از برخی چیزها كراهت دارید ولی به نفع شماست و چه بسا برخی چیزها را دوست دارید كه به ضرر شماست، گزاره مهمی برای راهنمای عمل است. نه به این مفهوم كه پس دنبال اموری كه دوست داریم نرویم و یا از چیزهایی كه از آنها خوشمان نمیآید پرهیز نکنیم. طبیعی است كه همه در پی پیروزی و گریز از شكست هستند، ولی در نهایت یك گروه برنده و یك گروه بازنده میشوند. از اینجا به بعد بجای آنكه برخی افراد در باد پیروزی بخوابند و یا گروه مقابل زانوی غم بغل بگیرند و گمان نمایند كه دنیا به آخر رسیده است، میتوانند براساس گزاره مذكور رفتار كنند و گروه پیروز محتاط شود و گروه شكست خورده نیز، اعتماد به نفس و امید خود را از دست ندهد.
بنابر این اگر اصلاحطلبان پیروز شدند، به طور قطع باید از رجزخوانی پرهیز كنند. زیرا چه بخواهند و چه نخواهند، در این ساختار و با تمهیدات آن پیروز شدهاند، بنابراین نمیتوان از این گونه پیروزیها علیه کلیت ساختار بهرهبرداری كرد. در این صورت اصولگرایان هم لطفاً دست از بحث انگلیس و مفتیهای وهابی و اینجور چیزها بردارند كه نوعی آبروریزی است، آن هم با این وسعت رد صلاحیت و... در مقابل اگر اصولگرایان پیروز شدند، نیازی نیست خیلی خوشحال باشند و به طرف مقابل سركوفت بزنند، چون اینها نیز نابرابری شدید انتخابات را به رخ آنها خواهند كشید و خواهند گفت که شما با کدام اخلاق و عزتنفس به خودتان حق دادید تا با این نیروهای کمشهرت و ناشناخته رقابت كنید!!
در این صورت اصلاحطلبان هم نباید نگران باشند، چون با این حد از نابرابری و تأیید و ردها که تا لحظات پایانی هم ادامه داشت، تا همین جا هم خوب رفتار كردهاند و به هدف خودشان رسیدهاند. بنابراین مسأله اصلی، بروز دادن یك رفتار سیاسی مدنی و تبریك گفتن سرلیست شكست خورده به سرلیست پیروز و تشكر متقابل است. آقای حداد و آقای عارف و مطهری و در سوی دیگر آقای هاشمی و یزدی در این زمینه نقش مهمی دارند. منتظریم تا رفتار این افراد را در این زمینه قضاوت کنیم.