ایران در حالی به دستاوردهای حائز اهمیتی در عرصه سیاست خارجی دست یافته که تندروها تلاش میکنند رهاورد دیپلماتیک دولت در حل و فصل چالش هستهای و برقراری مناسبات تازه با کشورهای جهان را زیر سؤال ببرند. دولت روحانی در گام نخست، پروسه پرفراز و نشیب چالش هستهای را با وجود موانع و کارشکنیهای داخلی به سرانجام رساند و با اجرای «برجام»، فرصت جدیدی برای ازسرگیری روابط اقتصادی و سیاسی با بازیگران مهم جهانی فراهم کرد. این مسیر با سفر پر دستاورد روحانی به دو کشور مهم اروپایی و امضای توافقنامههای اقتصادی مهمی نمود عینی یافت؛ قراردادهایی که از زمان پیروزی انقلاب تاکنون بی سابقه بوده است. توافقهای متعدد تهران با غولهای اقتصادی غرب و شرق ، نویددهنده شکلگیری رونق اقتصادی در سالهای آینده است و به حل و فصل معضلاتی چون بیکاری، کمبود سرمایهگذاری خارجی و احیای بازار کسب و کار منجر خواهد شد. با توجه به همین پیامدهاست که لایههای تحصیلکرده جامعه، بخش تولیدی و مدیران و کارشناسان بخشهای دولتی و خصوصی کشور و کارآفرینان و بازاریان، همگی به استقبال این وضعیت رفتهاند. زیرا جملگی این اقشار و گروهها پی بردهاند که جایگاه جهانی ایران ارتقا یافته و تهران ضمن بازگشت مقتدرانه به صحنه دیپلماسی منطقه، توانسته مناسباتی مبتنی بر تأمین منافع مشترک و «برد- برد» طرفین را در حوزههای سیاسی و اقتصادی پیریزی کند.
در این میان، تندروهای منتقد دولت میکوشند دستاوردهای گرانسنگ دولت برای ملت را تخریب کنند و حتی وارونه جلوه دهند. از قضا، اغلب تندروهای منتقد روحانی، همانانی هستند که در 8 سال زمامداری دولت گذشته، با وجود وضعیت اسفبار سیاسی و اقتصادی کشور (در داخل و خارج) یا حامی دو آتشه رئیس دولت بودند یا مهر سکوت بر لب زده بودند و بر حقایق تلخی مانند انزوای جهانی، تورم، بیکاری، زمینگیر شدن تولید، رواج آسیبهای اجتماعی نظیر اعتیاد، طلاق و... چشم بسته بودند. از میان تندروهای منتقد کابینه یازدهم، کمتر کسی را میتوان یافت که در دولتهای نهم و دهم، لب به سخن گشوده باشد و احمدینژاد را بابت چرایی اقدامات مخرب و غیرکارشناسیاش حتی مورد سؤال قرار داده باشد. اکنون نیز تندروها به جای پیگیری شناسایی و مجازات پروندههای متعدد و حجیم فساد مالی دولتمردان سابق، روحانی را هدف انتقاد قرار دادهاند؛ رئیس جمهوری که با وجود حجم فراوان ویرانیهای به ارث رسیده از دولت پیش، تلاش خود را به زدودن آثار ویرانگر سیاستهای دولت سابق معطوف کرده تا امید را به جامعه بازگرداند و منافع ملی را تقویت کند اما در هنگامه این کوشش فرساینده با تبلیغات تخریبی بلندگوهای تندروها مواجه شده است. تندروها، پیشرفت دولت در حل یکی از مهمترین چالشهای سیاست خارجی یعنی موضوع هستهای را برنمیتابند زیرا ورود سرمایهگذاریهای خارجی و رونق تجارت با کشورهای خارجی، منافع این گروه اندک را در معرض تهدید قرار خواهد داد. در واقع دولت مطلوب آنان، همان دولتی است که با به ورطه کشاندن منافع ملی و مردم ایران، فضایی مهیا کرد تا دارایی تعدادی انگشتشمار، نجومی شود و با چنین شاخصی، باز هم طبیعی است که گامهای دولت روحانی برای تنشزدایی در منطقه و جهان و برقراری تجارت بدون رانت با جهان، به مذاق تندروها خوش نیاید و آنان را در وضعیتی قرار دهد که حتی سفر پر دستاورد روحانی به ایتالیا و فرانسه را با بهانهسازیهای بیپایه، هدف هجوم قرار دهند.
از سوی دیگر، تندروها درصددند با زنده نگه داشتن مواضع تنشزا، شانس خود را برای تشدید تنش میان ایران و غرب احیا کنند تا شاید در روند اجرای برجام اختلالی به وجود آید و با همپوشانی تندروهای آن سوی آب، روابط تهران و پایتختهای غربی به مدار خصومت باز گردد. جنبه دیگر، تحرکات تندروها و هجمه آنان علیه کارنامه سیاست خارجی دولت گریز از پاسخگویی در قبال نتایج بررسی صلاحیتهاست. تندروها در روزهای اخیر ضمن انتقال زمین بازی به حوزه دیپلماسی، کوشیدهاند تا ضرورت موضعگیری خود درباره خروجی بررسی صلاحیتها را در میان جنجالسازی علیه دستاوردهای دیپلماتیک و اقتصادی رئیس جمهوری به اروپا، استتار کنند. حال آنکه با وجود تلاش مخالفان تردیدی نیست که بسیاری از مردم منصف ایران، جوانان و اقشار تحصیلکرده و فعالان بخش خصوصی که اهل مطالعه هستند متوجه تغییر و تحولات مثبت بوجود آمده درکشور شدهاند و بنابراین تبلیغات مغرضانه تندروها نمیتواند تأثیر جدی بر افکار عمومی داشته باشد.