روزنامه نگار*
درکشوری که بنابرآخرين آماراعلام شده ازسوی مسئولان فقط ۱۱ ميليون حاشيه نشين داردوفقط درتهران ۲۰۰ هزارخانوارمستمند زندگی می کنندودرنگاهی خوشبينانه خط فقر يک ميليون وهشتصدهزار تومان است وحقوق های ۷۰۰ هزارتومانی بسيارندبايد نسبت فقر و فقيرها را با رويدادهای اجتماعی وسياسی به دقت سنجيد.اکنون اين سوال مهم واحيانا مغفول وجود دارد که ذهنيت اقشار آسيب پذيرجامعه نسبت به توافق هسته ای چيست؟ آنان چه برداشتی ازاين رويداد بزرگ دارندواحتمالا انتظارشان ازگشايش های آتی چه خواهد بود؟ذهنيت آنان چه تاثيرواهميتی درجامعه خواهد داشت وچگونه ممکن است مستمندان مدافع صلح وآشتی وتوافق وتعامل مثبت با جهان باشند؟مشارکت فقرا در فعاليت های اجتماعی وميزان باورشان نسبت به رويدادهای پيرامونی معمولاضعيف است .آنان به خويش گرفتارند و اغلب فرصت وانگيزه ای برای تاثير گذاری وتاثير پذيری معمول دراجتماع ندارند .باکمی اغراق واماواگر می توان گفت که فقرا به خيابانها نمی آيندمگرهنگام انقلاب!درواقع فقرازمانی که نسبت به موضوعی اقناع شوندازجان مايه میگذارندومطلوب خويش را ساده وصادقانه تعقيب میکنند. اينکه مستمندان جامعه ما تاکنون دارای نهاد مدنی مشخص وفرا گيرنشده اندوهيچگاه متحزب نبوده وذهنيات ورفتارشان منسجم وهدفدار نشده است خودآسيب زاست چنانچه هرکس ازراه رسيده ومتوجه ظرفيت عظيم بالقوه آنان شده است سوارموجش شده است بدون اينکه خدمتی به آنان کرده باشد.حزب توده درمقطعی به اين مهم دست يافت و تا حدودی توانست ميان اقشارکارگرنفوذکندحتی مسبب برخی گشايش ها برای آنها شودولی چون اهداف سياسی آنان چيزديگری بوداتفاقا يک سرخوردگی بزرگ درميان اقشار پايين جامعه ايجاد کردوآنان را به احزاب سياسی وشعارهايشان بدبين ساخت.
شايد يکی از عوامل تاريخی ادامه بيگانگی اقشارآسيب پذيربافعاليت های اجتماعی وسياسی غيرتودهای از همينجا نشأت گرفته باشد.حضورپررنگ وسرنوشتسازفقراو پابرهنگان در انقلاب اسلامی نشان داد که آنان به صورمختلف توسعه که ازسوی رژيم گذشته ارائه میشد بهشدت بدبين بوده اند و درواقع خود را درحاشيه پيشرفتهای ظاهری اقتصادی و اجتماعی يافته اند.اشتغالات بزرگی چون جنگ وخسارات بزرگ به زيرساخت های کشور و عدم رشد متوازن ومستمر اقتصادی وآمد و شدهای تکان دهنده سياسی نگذاشت آنچنان که بايد آرمان های اعلامی انقلاب در اين زمينه تحقق پيدا کند .فقرا هنوز هم از دور به رخدادهای سياسی می نگرند و انتظار می کشند که نوبتشان کی فرامیرسد ؟ در دولت نهم ودهم که شعارهای تند محرومنوازی سرداده شد وکمکهای موردی با تبليغات بسيارهمراه شد باهم پژواک اميدوارکننده ای درميان توده های فقير ايجاد شد ولی آمارهای رسمی از بيکاری و حاشيه نشينی وتخليه روستاهاورشد اعتيادوطلاق و... کاملا نشان می دهند که با آن «اميد»چه معامله ای صورت گرفت و بازتاب احتمالا سهمگينش چه خواهد بودوکی ظهور خواهد کرد!؟
اکنون ودردولت يازدهم وپس ازتوافقی که بسياری ازاموربدان تعليق شده کاملا پيداست که فقرادرصبروانتظاربه سرمیبرند ،صبروسکوتی که در شب توافق برخلاف جشن وپايکوبی در ميادين ولی عصر و ونک و تجريش درخيابانهای نازی آبادوميدان خراسان وخانیآباد نمايان بود!گويا فقرای ما ديرباورشده اندونقديارانه رابه نسيه رفع بيکاری وکنترل تورم وتقويت تامين اجتماعی ترجيح می دهند. درمقابل توافق خوبی که درموضوع هسته ای صورت گرفته است ونويد گشايش در امورمردم رامیدهداحتمالامستمندان جامعه خواهندپرسيد که نصيب ماچيست؟اين سوال ساده وابتدايی بسيار مهم وعميق است.ازدولتی که شعارمستضعفين نمیدهدوراهبردش توسعه ای است چنين سوالی به استيضاح می ماند.فقراصبرمی کنندتاتوافق انجام شودوسفره های خويش را می نگرند تا قضاوت کنند.خطرمهم آنجاست که تجربه دولت اصلاحات حاصل شودوميوه خدمت اصولی واساسی وزيربنايی به مستمندان را ديگرانی بيايندوبچينند.نفت فروخته شود،چرخ های اقتصادی به چرخش درآيد، توليد رونق بگيرد،صندوق ذخيره ارزی پر شود.بعديکی ازراه برسدواز۹۵۰ميليارد دلاردرآمد، اندی يارانه بدهدومنت برسرمردم نهد وبرخی منتش راهم بخرند!دولت يازدهم می تواند برای يکبار هم که شده ازتجربه های گرانقدرتاريخی استفاده کندوتوسعه را با توجه عميق و همه جانبه به فقرا واقشار آسيب پذيرهمراه سازد.احتمالايکی ازمشکلات اساسی جامعه درست همين جاست و تا حل نشودراه توسعه متوازن هموارومستمر نخواهد شد .تا فقرا زيادند، تا مورد توجه نباشند،تادرعمل شکاف عظيم طبقاتی رامی بينند،تامديران دولتی ساده و کارشناس و کارآمد نباشندوخانه هايشان بالاتر ازونک باشدوفرزندانشان دراروپا تحصيل بکنندتاکارآمدی تامين اجتماعی در سفره هاوسلامت وآموزش مردم اثرمستقيم نگذاردتاهمه نخبگان جامعه به اين نتيجه نرسند که معضل ديرپای فقر اساس همه بدبختی های کشوراست و به اين ترتيب قول سيد اصلاحات«خطرهجوم حاشيه به متن» حتی غلبه حاشيه به متن وجوددارد . البته اين حق فقراست که به وسيله ثروت کشوربه رفاه برسندولی افزون بر آن مردم پايين دست صاف وصادق وحاميانی جان مايه وسيع الرضا هستند.اگر آنان حامی توافق شوندمخالفان داخلی توافق که هيچ حتی دبهآوری احتمالی قدرت های شش گانه را حريفند.