اکنون که نتيجه مذاکرات هستهای روشن شده است و به يک توافق امضاء نشده تبديل گشته، طرف مقابل برای اين که خود را پيروز اين نبرد نابرابر بداند، اقدام به بيان يکسری از مسائل و موارد میکند که در متن توافق، بيانيه مشترک و جمعبندی مذاکرات هستهای وجود ندارد.
اما واقعيت و حقيقت آن چيزی نيست که اوباما در سخنرانی خود و يا جانکری در نشست خبری در وين گفتهاند. اگر اين اتفاق را يک پيروزی برای خود ندانيم، يک موفقيت در اين عرصه است. بهترين و مناسبترين واژه برای نتيجه مذاکرات هستهای، نتيجه برد ـ برد برای آن است.
رسانههای غربی و مقامات کشورهای طرف مقابل از روز گذشته تلاش خود را آغاز کردند تا وانمود سازند، پيروز اين ميدان بودهاند و توانستهاند ايران را مهار کنند.
اوباما در سخنرانی تلويزيونی خود اعلام کرد که توافق هستهای با ايران، امنيت و صلح و ثبات منطقه و جهان را تضمين میکند. او ايران را دشمن آمريکا خواند.
اينگونه سخن گفتن رئيسجمهور آمريکا مصداق آن بازندهای است که در شرايط شکست قرار گرفته است و اکنون با چنين رفتاری سعی میکند، روی شکست خود را سرپوش بگذارد و بگويد، پيروز شديم.
جمهوری اسلامی ايران براساس آنچه که از متن توافق برمیآيد، هيچ يک از خطوط قرمز خود را از دست نداده، ايستادگی و مقاومت ايران در مقابل زيادهخواهیهای آمريکا، عقبنشينی دشمنان را در پی داشت.
آمريکايیها بر روی بيانيه لوزان سوئيس بسيار تأکيد میکردند، آنها اين بيانيه را مصداق خواستههای خود میدانستند و تنها خواهان اجرای آن بودند، در حالی که اين بيانيه هيچ الزامی برای طرفين به ويژه ايران نداشت.
آمريکايیها از بيانيه لوزان صرفنظر کردند چون علاوه بر الزامآور نبودن آن، چارچوبها و خط قرمزهايی که رهبر معظم انقلاب از آغاز مذاکرات تاکنون بر آنها تأکيد داشتند، باعث شد تا عقبنشينی تاريخی آمريکايیها را در پی داشته باشد.
پذيرفتن خواستههای ايران در توافق هستهای را نمیتوان مهار ايران ناميد، بلکه اين آمريکايیها با همراهی ديگر کشورهای متحد او بودند که با ديپلماسی رهبری معظم انقلاب و اجرای تيم هستهای، مهار شدند و تن به پذيرش حقوق هستهای ايران دادند.
نتيجه مذاکرات هر چند اکنون در گام اول خود قرار دارد و بايد بيشتر مورد بررسی و تجزيه و تحليل قرار گيرد، اما اين نتيجه که هنوز به امضای طرفين نرسيده چون در انتظار تأييد و تصويب در نهادهای قانونی دو طرف است، اما در همين مرحله هم، شکست برای آمريکا است.
آمريکا در مصاف ديپلماسی هم بايد بداند که جمهوری اسلامی ايران با مديريت و درايت، میتواند آمريکا را در شرايطی قرار دهد که راهی جز پذيرفتن حقوق قانونی و مشروع ايران نداشته باشد.
اين که گفته میشود، ايران را مهار کرديم و پای ميز مذاکره نشانديم، دروغی برای فريب افکار عمومی خودشان است.
به همين خاطر است که اوباما با عصبانيت جلوی دوربين ظاهر میشود و باز هم ايران را تهديد میکند. عصبانيت او به اين خاطر است که نتوانست آنگونه که در سر میپروراند، به اهدافش برسد. هر چه باشد آمريکا خود را ابرقدرت جهان میداند و کدخدا، بايد هم اينگونه گندهگويی کند.
اين توافق را میتوان نتيجه ۱۲ سال ايستادگی و ديپلماسی مدبرانه جمهوری اسلامی ايران در برابر زورگويان جهان دانست. در اين ۱۲ سال گذشته در تيم هستهای ايران مسئولين و شخصيتهايی حضور داشتند که زحمات آنها هم باعث شد تا چنين اتفاقی در عرصه ديپلماسی کشور بيفتد.
راه توافق تازه آغاز شده است، اجرای دقيق آن نيازمند هوشياری و درايت است. توافق هنوز امضاء و اجرايی نشده و همانطور که رئيسجمهور کشورمان هم به آن اشاره کرد، چند ماه زمان میبرد، در اين مدت، همدلی و همزبانی، دوری از قطبیسازی جامعه، اولويت سياستهای مسئولين، جناحهای سياسی و رسانهها بايد باشد. همراهی و همگرايی با رهنمودها، سياستها و خطمشیهايی که از سوی مسئولين ارشد نظام به ويژه رهبر معظم انقلاب تبيين شده و میشود، چراغ راهی برای رسيدن به هدف اصلی در موضوع هستهای است.