ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Sat, 20.06.2015, 9:35
با افکار مردم، بازی نکنيم

گفت‌وگوی شرق با شهرام ناظری

«اين هنرمند نه‌تنها در عرصه موسيقی بلکه در ادب و ادبيات نيز استاد است». اينها صحبت‌های جمشيد مشايخی بود زمانی که تنديس بهترين موسيقی تيتراژ فيلم را به شهرام ناظری اهدا می‌کرد. مراسم معرفی برگزيدگان پانزدهمين جشن سينمايی حافظ در حالی ٢٦خردادماه در تالار وزارت کشور برپا شد که از شواليه آواز ايران به پاس اجرای ترانه فيلم ايران برگر تقدير شد و اين خواننده تنديس بهترين جايزه ترانه اين جشن را از دستان مشايخی دريافت کرد. در اين مراسم از همايون شجريان نيز برای آواز فيلم «آرايش غليظ» تقدير شد. اختصاص اين تنديس‌ها به دو هنرمند کشورمان از ميان کانديداهای ديگر موسيقی؛ عليرضا قربانی (سريال‌های سال‌های ابری و پرده‌نشين)، علی لهراسبی (سريال همه‌چيز آنجاست) و رضا يزدانی (فيلم متروپل) صورت گرفت. با ناظری به مناسبت دريافت اين تنديس گفت‌وگو کرديم.

گويا اين اولين‌باری است که در ايران مسابقه‌ای به اين صورت در ارتباط با موسيقی و سينما برگزار می‌شود. درست است؟
فکر می‌کنم همين‌طور باشد. تا آنجا که من يادم هست، بله اولين‌بار است.
  چطور شد در «ايران‌برگر» روی شعر سياوش کسرايی کار کرديد؟
بنده از دوران نوجوانی افتخار آشنايی با اين عزيز نازنين را داشته‌ام. جلسات ماهانه‌ای در منزل «ه.الف. سايه» تشکيل می‌شد که من هم در آن جلسات بودم و آنجا با بسياری از بزرگان ادب کشورم از جمله سياوش کسرايی آشنا شدم و اين ديدارها در حقيقت يکی از رهنمودهای بزرگ زندگی هنری‌ام شد. آهنگ‌ساز اين ترانه ارشک رفيعی است که مستقيما زيرنظر و با مشورت خود من ساخته و پرداخته شده. در شعر «دانه‌های باران به شيشه‌ها، ترانه دارد»، زنده‌ياد سياوش کسرايی زيباترين احساسات عاشقانه را در قالبی اجتماعی به نظم کشيده است. يادش گرامی.
به‌نظر شما اين‌گونه برنامه‌ها می‌تواند تأثير مثبتی بر سينما و موسيقی و به‌طورکلی هنر کشور داشته باشد؟
مسلما می‌تواند بسيار تأثيرگذار باشد. منتها به شرطی که اولا ما هنرمندان بتوانيم به يک درک جمعی اعتقاد پيدا کنيم و از تک‌گرايی، منم‌های خودخواهانه و استادسالارانه دست‌ برداريم و با افکار مردم بازی نکنيم. مثل هنرمندان کشورهای پيشرفته سطح بينش هنری‌مان را بالاتر ببريم و انتقادپذير شويم. دوم آنکه برگزار‌کنندگان اين گونه برنامه‌های هنری از ورود به دسته‌بندی و مافيابازی اجتناب کنند. متأسفانه در کشور ما هر تشکل هنری‌ای که به وجود آمده، بالاخره سر از مافيابازی و گروه‌بندی درآورده و همين عملکردها بزرگ‌ترين آسيب و لطمه را به هنر مملکت ما وارد کرده است.
عملکرد پانزدهمين جشن حافظ را چطور ديديد؟
آنچه مشاهده کردم، در جشن دنيای تصوير، به نظرم مثبت آمد. اميدوارم به همين منوال و با انسجام و نظم بيشتر اين راه را ادامه دهند و هرگز سر از مافيابازی درنياورند و همچنان انصاف و عدالت، تخصص و شورا را سرلوحه کار خود قرار دهند.
تا آنجا که می‌دانيم، اين اولين همکاری شما با يک فيلم‌ساز در خواندن تيتراژ نيست؛ گويا قرار بود با علی حاتمی هم در «دلشدگان» همکاری کنيد. چرا آن همکاری شکل نگرفت؟
زنده‌ياد علی حاتمی از طريق جمشيد مشايخی به همکاری با من ابراز علاقه کرده بود. حاتمی به مشايخی می‌گويد چون با ناظری دوست هستی، در منزلت جلسه‌ای بگذار که آشنا شويم. جمشيد مشايخی به من زنگ زد و قرار گذاشتيم و علی حاتمی آمد و برای من هم هديه‌ای آورد. بعد برنامه‌ريزی کار انجام شد و چند جلسه با استاد حسين دهلوی گذاشتيم.
حتی خبر آن در مجله فيلم هم منتشر شد. اما چون کنسرتی در آمريکا داشتم، مجبور شدم بروم. بعد از ١,٥ ماه که برگشتم، ديدم انجام آن کار قسمت من نبوده. اين بود که در اين سال‌ها برای انجام کار با سينما رغبتی نداشتم.
سال‌ها گذشت و به‌خصوص با اجرای «دانه‌های باران به شيشه‌ها ترانه دارد» سياوش کسرايی و پيشنهاد آقای جعفری‌جوزانی، کارگردان، به اين نتيجه رسيدم که چون صدای من می‌تواند از نظر تصويری تأثيری داشته باشد، اين راه را باز کنم و دريچه‌ای علاوه بر موسيقی، در سينما و تئاتر بگشايم. من هميشه به سينما و تئاتر بسيار علاقه‌مند بودم و هميشه به تئاترهای استاد سمندريان عشق می‌ورزيدم و علاقه داشتم.
با بهرام بيضايی رفت‌وآمد داشتم و از اندوخته‌ها و دانش اين استاد بزرگ هميشه استفاده کردم. طبيعتا با اکثر کارگردان‌ها از نزديک محشور بودم ولی اين چندسال برای کارکردن راغب نبودم، اما از اين به‌ بعد اين حضور ادامه خواهد داشت.
پس آوازخواندن شما برای ساير فيلم‌ها ادامه خواهد داشت؟
بله، حتما ادامه خواهد داشت.
در اين زمينه پيشنهاد ديگری نداشته‌ايد؟
چرا دعوتی ديگر هم از طرف آقای ميرکريمی شده بود. در جلساتی که ما مشغول کار «ايران‌برگر» بوديم، آقای ميرکريمی هم آمدند و جلساتی برای فيلم ايشان داشتيم، ولی چون خيلی وقت کم بود، ديدم بهتر است انجام ندهيم و قرار شد همکاری‌مان برای فيلمی ديگر باشد.
با اين تقديری که از شما صورت گرفت و همين‌طور ماجرای همکاری با آقای حاتمی و بعد همکاری با آقای جعفری‌جوزانی، به‌نوعی شما هم عضوی از خانواده سينما محسوب می‌شويد. اين‌روزها بحثی می‌شود راجع به قهر مخاطب و تماشاگر از سينما. فکر می‌کنيد آيا مخاطب با سينما قهر کرده است؟
وقتی خط‌مشی منسجمی در مديريت يک کشور اتخاذ نمی‌شود، طبيعتا با اين افت‌وخيزها روبه‌رو می‌شويم که مردم با يک هنر قهر کنند ولی دوباره مخاطب بازمی‌گردد. اين اتفاقات مقطعی است و واکنش مردم در مقابل يک عملکرد است. چون مردم ايران هرگز نمی‌توانند خودشان را از هنر، از يک فيلم خوب، از يک تئاتر خوب، محروم کنند. مردمی هستند که به‌خاطر سابقه هنری ايران و بزرگانی که مثل خورشيد در آسمان هنر درخشيده‌اند، علاقه به هنر را در ژن خود دارند.