استاد دانشگاه و فعال سیاسی
اتفاقاتی که در نهایت منجر به وجود آمدن دوم خردادشد را نمیتوان در مجموع از انقلاب اسلامی جدا کرد. انقلاب اسلامی بهخاطر تحقق خواستههایی به وجود آمدکه عمده این خواستهها، درخواستهایی مدنی بودند و ذیل خواستههای جامعه مدنی تعریف میشدند. بخشی از دلایل نارضایتیها از رژیم شاه، تظاهرات و راهپیماییها، وجود پنج هزار زندانی سیاسی درست یک سال قبل از انقلاب در رژیم شاه، همگی به واسطه این بود که مطالبات عمده مدنی وجود داشت و عمدتا از طرف لایههای تحصیلکرده و فرهیخته بود. وقتی به آمار زندانیان سیاسی رژیم شاه نگاه میکنیم، میبینیم که این پنج هزار نفر زندانی، دانشجو، کارگر، نویسنده و روشنفکر هستند. در حقیقت بخش بزرگی از زندانیان از قشر نخبگان و تحصیلکردگان جامعه در زمان خود بودند. بنابردلایل پیچیدهای، بخشی از امیال و آرزوهای جامعه مدنی ایران بعد از انقلاب نتوانست تحقق پیدا کند یا بخشی که تحقق پیدا کرد خیلی زیاد نبود بنابراین خواستههایی که به واسطه آنها انقلاب اسلامی اتفاق افتاده بود همچنان باقی مانده بود. جنگی تحمیلی بلافاصله پس از انقلاب را میتوان یکی از دلایل ناکامی در رسیدن به آرمانها دانست. پس از جنگ، دوران سازندگی شکل گرفت وبازهم این مطالبات تا حدود زیادی عقب افتاد. دوم خرداد ثمره روزهای پس از جنگ بود.
روزهایی که جامعه به ثبات نسبی رسیده بود و از جنگ و تهدید نظامی نیز خبری نبود. روزهایی که از تحریم و بحران هستهای نیز سخنی گفته نمیشد. سالهای دوران سازندگی را میتوان در ردیف سالهایی دانست که با موفقیت پشت سر گذاشتیم، بنابراین هیچ عذر و بهانهای برای مطرح نشدن خواستههای مدنی وجود نداشت. در اینجا ذکر نکتهای را لازم میدانم و باید بگویم جدای از این موضوع مسئله مهم این است که چرا دوم خرداد بوجود آمد و چرا بعدا تبدیل شد به اصلاحات. در یکی دو سال نخست پس از رای ۲۰ میلیونی مردم به تغییر اصطلاحی که برای افراد و اتفاقات به کار میرفت، دوم خرداد بود نه اصلاحات. در ادبیات محاورهای گفته میشد که فلانی دوم خردادی است. فلانی دوم خردادی نیست و نمیگفتند اصلاحات یا اصلاح طلب. تقریبا از اواخر ۷۸ بود که به تدریج دوم خردادی جای خود را به اصلاحات و اصلاح طلبی داد. اینکه اصلاحطلبی و اصلاحات جانشین دوم خرداد شد در زبان سیاسی و زبان اجتماعی نشان از آن داشت که رای مهم دوم خرداد قرار بود دقیقا همین کار را انجام دهد، اصلاحات. اما چه چیزی را قرار بود اصلاح کنند؟ توقعات و انتظاراتی که بهخاطر آنها انقلاب اسلامی شده بود، ولی بنابر دلایلی تحقق پیدا نکرده بود. و همین توقعات و انتظارات باز هم آن طور که بایدو شاید پس از دوم خرداد و زمان اصلاحات نیز نتوانست محقق شود و در نتیجه روی موجی که از عدم رسیدن به خواستهها شکل گرفته بود احمدینژاد سر از صندوقهای رای بیرون آورد، و اکنون میبینید آن خواستهها اما همچنان باقی است. امتداد خواستههای دوم خرداد را اما در ۲۴ خرداد ۹۲ میتوان دید. دلیل رای آوردن آقای روحانی آیا غیر از این است که مردم همچنان بهدنبال آن خواستههای دوم خرداد ۷۶ هستند؟ من فکر میکنم دوم خرداد ۷۶ روایت امیال و آرزوهای فراموش شده و از یاد رفته یک ملت نیست چرا که جامعه و به خصوص اقشار و لایههای تحصیلکرده جامعه همچنان درصدد تحقق خواستههای دوم خرداد ۷۶ هستند. خواستههایی که این بار با نام روحانی و از صندوق رای ۲۴ خرداد خارج شدند.