چالشهای محیط زیست در ایران طی سالهای اخیر نهتنها طبیعت که معیشت مردم را تحت تاثیر قرار داده است. وابستگی حیاتبخش قابل توجهی از مردم ساکن در روستاها و شهرها به طبیعت و به دنبال آن بهرهکشی بیش از اندازه از طبیعت در سالهای اخیر نتیجهای جز تخریب این میراث گرانبها به همراه نداشته است. بر اساس آمارهای موجود درحال حاضر، ۵/۳ برابر بیش از توان زیستی از محیط زیست بهرهبرداری میشود. این برداشتها که بخش عمدهای از آن توسط نهادهای دولتی و بهمنظور اجرای پروژههای عمرانی و ساخت و سازها صورت میگیرد به همراه دستدرازی مردم به طبیعت به نفع خود و در راستای تامین نیازهای آنی، عاملی برای تحمیل فشارهای بیشمار به طبیعت شده است. فشارهایی که در نهایت شکلگیری بحرانهای آبی، علوفه و جنگلها را به همراه داشته و راه را برای حل مشکلات موجود مشکل ساخته است. مبتنی بر آمارهای موجود، درحال حاضر، راندمان بهرهبرداری از منابع آبی در کشور یک سوم نرم جهانی است. این بدان معناست که ۳ برابر استانداردهای جهانی آب به هدر میرود و هزینهای مضاعف به محیط زیست تحمیل میکند. اختصاص بخش اعظم آب به کشاورزی و عدم تطابق و هماهنگی کشاورزی با رشد جمعیت و اتکا به روشهای سنتی کشاورزی جهت تامین نیاز مردم را شاید بتوان از عمدهترین مسائلی دانست که به بحران آب در کشور دامن میزند و منجر به استفاده از ۹۰ درصد از ذخائر آبی طی ۳۰ سال گذشته شده است. این درحالی است که در سایر بخشها بهویژه حوزه بهرهبرداری از مراتع و پوششهای گیاهی نیز نگرانیهای جدی وجود دارد. چراکه بر اساس آمارهای موجود، درحال حاضر، بهرهکشی از مراتع و پوششهای گیاهی در کشور ۵ برابر و حتی در برخی از مناطق تا ۸ برابر بیش از ظرفیت و توان زیستی است. بهرهبرداری از پوششهای گیاهی به منظور تهیه علوفه دامها و تامین نیازهای شهروندان در سالهای اخیر منجر به استفاده مداوم دام از جنگلها و سایر مراتع کشور شده است. درحال حاضر، بیش از ۸۰ درصد از علوفه کشور برداشت میشود و این درحالی است که به تدریج محیط زیست با فاجعهای روبهرو خواهد بود که شرایط را برای زاد و ولد و تجدید محیطزیست با دشواری روبهرو خواهد کرد. به این مورد باید روند رو به رشد فرسایش خاک در جنگلها و ناکارآمدی طرحهای مربوط به احیای جنگل را اضافه کرد. به باور من، بیان آمارها درمورد استفاده نادرست انسان از طبیعت از سوی مسئولان اقدامی پسندیده است اما این موضوع تنها زمانی میتواند به نتیجه مطلوب منجر شود که همزمان با تغییر نگاه مدیران به محیط زیست و توجه به شرایط اکولوژیکی باشد. با وجود آنکه سازمان حفاظت محیط زیست مبتنی بر قوانین موجود از یکسری اختیارات در امر حفاظت و نگهبانی از محیط زیست برخوردار است، در عمل دخالت ارگانهای مختلف در این حوزه به منظور پیشبرد مقاصد و اهداف خود و اجرای طرحهای عمرانی و توسعهای، محیط زیست را با چالشهای بیشماری مواجه کرده است. بهطور حتم با ادامه این روند نهتنها دیگر نمیتوان اقدامی برای توسعه پایدار انجام داد، مابقی محیط زیست نیز بهتدریج در خطر نابودی و تخریب قرار میگیرد. از اینرو، به باور من، تغییر رویه و نگرش مسئولان در بحث محیط زیست و توجه آنان به ابعاد اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی این میراث به همراه فرهنگسازی برای مشارکت هرچه بیشتر مردم برای پاسداری از طبیعت از جمله اولویتهایی است که باید سرلوحه کار مسئولان قرار بگیرد. نباید فراموش کنیم که طبیعت میراثی است که از گذشتگان برای ما به یادگار مانده و باید به آیندگان منتقل شود.
* کارشناس محیط زیست