شنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۳
آخرین و جدیدترین اتهامی که برخی از اصولگرایان تندرو به واسطه آن اصرار بر استیضاح دکتر فرجیدانا داشتهاند، این بوده که سیاستهای مشارالیه باعث افت علمی در دانشگاهها شده است. مقصود اصولگرایان این است که به واسطه فضای سیاسی آزادی که وزیر علوم دولت یازدهم در دانشگاهها به وجود آورده، دانشجویان درس و بحث و علم را رها کرده و همه هموغمشان، فعالیتها و مباحث سیاسی شده است؛ در نتیجه دانشگاههای کشور دچار افت علمی شدهاند. در واقع، این اتهام آنقدر بیپایهواساس است که انسان نمیداند از کجا منشا گرفته است. هرکس که کوچکترین آشنایی و ارتباطی با محیطهای دانشگاهی داشته باشد، نمیتواند به این اتهام واکنش ناباورانه نشان ندهد، زیرا سال تحصیلی ۹۳-۹۲ اتفاقا یکی از آرامترین سالهای تحصیلی اخیر بود. اساسا در هیچیک از دانشگاههای کشور وضعیت اینگونه نشده بود که دانشجویان صرفا به دنبال فعالیتهای سیاسی، درس و کلاس را رها کرده باشند. چقدر خوب میشد اصولگرایانی که نگران افت علمی یا تحصیلی در دانشگاهها هستند حداقل چند نمونه ارایه میدادند که در این دانشگاه یا آن یکی، اینگونه شده و این تعداد دانشجو مشروط شدهاند یا شواهد و قراین دیگری که حکایت از افت تحصیلی در نتیجه فعالیتهای سیاسی- صنفی دانشجویان در سال گذشته داشته باشد. تناقض بعدی این اتهام در اینجاست که در حقیقت دانشجویان را به جماعتی بیمسوولیت تقلیل میدهد که باید حتما آنها را کنترل کرد. به عبارت دیگر، اگر فضای سیاسی در دانشگاه باز باشد، دانشجویان ما درس نمیخوانند و صرفا به دنبال فعالیت سیاسی میروند. این نگاه جدا از آنکه توهین به قشر دانشجو کشور است در عین حال مبین آن است که گوینده این سخن، اساسا هیچ آشناییای با سابقه ۶۰، ۷۰ساله جنبش دانشجویی ایران ندارد. دانشگاههای ما، در طول تاریخ جنبش دانشجویی، هم شاهد فعالیت سیاسی دانشجویان بودهاند و هم از سوی دیگر شاهد درسخواندن آنان. در دهههای گذشته دانشگاههای ما مملو از فارغالتحصیلان برجستهای بود که درعینحال در دوران دانشجویی کاملا فعالیتهای سیاسی نیز داشتهاند. تناقض سوم این اتهام، آنجاست که غیرمستقیم میگویم، در دانشگاهها نمیشود فضای سیاسی برقرار کرد چون آنوقت دانشجوها درس نخواهند خواند. معنای این حرف این است که اصولگرایان اعتراف میکنند که حداقل در فاصله سالهای ۸۸ تا ۹۲ که آنان کنترل وزارت علوم و دانشگاهها را در دست داشتند، اجازه فعالیت سیاسی و فضای باز در دانشگاهها نمیدادند. اما واقعیت این است که اصولگرایان نه خیلی نگران افت علمی و تحصیلی دانشجویان هستند و نه نگران اینکه فضای باز سیاسی و محدودکردن سایه سنگین کمیتههای انضباطی بر سر دانشگاهها، باعث افت علمی آنها شود. اگر اصولگرایان مخالف آقای فرجیدانا خیلی نگران وضع تحصیلی دانشجویان بودند، حداقل، یکبار در فاصله سالهای ۸۸ تا ۹۲ از وزارت علوم دولت آقای احمدینژاد درخصوص هزاران دانشجو محروم از تحصیل سوال میکردند. نه! مشکل اصولگرایان این است که متوجه شدهاند تعداد قابلتوجهی از دانشجویان کشور و محیطهای دانشگاهی از نظر سیاسی با آنها همراه و همسو نیستند.
به همین دلیل میخواهند هرطور شده جلو این فضای باز سیاسی در دانشگاهها را بگیرند. میتوان از اصولگرایان پرسشی ساده کرد که اگر دانشجویان به جای حمایت از مخالفان شما، از شما حمایت میکردند آیا باز هم مخالف فعالیتهای سیاسی در دانشگاهها بودید؟ آیا اگر دانشجویان از شما طرفداری میکردند، شما همچنان نگران افت تحصیلی و علمی دانشگاههای کشور میبودید؟ اتفاقا اگر وزارت علوم دولت یازدهم یک گام درست برای دانشگاههای کشور برداشته باشد، زدودن فضای امنیتی و نگرانی از کمیتههای انضباطی در دانشگاهها بوده است.