خشونت در جامعه ایران خیلی وقت است که به یک آسیب اجتماعی تبدیل شده و در بسیاری از قتلهای غیرعمد هم پای همین خشونتهای آنی و ناگهانی در میان است. حالا وزارت ورزش و جوانان و شهرداری تهران تصمیم گرفتهاند بعد از عید فطر نخستین کلینیک کنترل خشم را در یکی از مناطق تهران راهاندازی کنند؛ کلینیکهایی که آنها را روانشناسان و آسیبشناسا ن اداره خواهند کرد.
پرونده نزاعهای خیابانی در تهران و دیگر شهرهای ایران همیشه باز است. ممکن نیست ادارههای پزشکی قانونی روزشان را بدون دست و سرهای شکسته و نوشتن گزارشهای طول درمان شروع کنند و به پایان ببرند. تهران رکورددار نزاعها و درگیریهای خیابانی است و بعد از پایتخت هم براساس آماری که پزشکیقانونی اعلام میکند شهرهای بزرگ بیشترین آمار نزاعهای خیابانی را دارند. براساس آمارهای مرکز آمار ایران سالانه دستکم ۶۰۰هزار ایرانی دعوا میکنند و سالانه بهطور میانگین ۷۰هزار پرونده نزاع و ضربوجرح در حوزه استحفاظی نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران تشکیل میشود. البته اینها آمار رسمی است و آمار غیررسمی دعواها و نزاعهای خیابانی ثبتنشده خیلی بیش از اینهاست.
آسیبشناسان اجتماعی میگویند افزایش دعوا و نزاعهای خیابانی و همچنین درگیریهای کلامی و فحاشی که دستکم در زندگی روزمره شهری تهران نمود آشکاری دارد نشاندهنده افزایش میزان خشونت در جامعه است و خشونت هم مادر بسیاری از آسیبهای اجتماعی دیگر. چندی پیش خبرهایی درباره اینکه قرار است کلینیکهای کنترل خشم در تهران فعال شوند منتشر شده بود. «محمود گلزاری»، معاون امور جوانان وزارت ورزش و جوانان گفته بود بررسیها نشان میدهد آمار خشونت، کودکآزاری و درگیریهای خیابانی در دبیرستانها زیاد شده است و راهاندازی کلینیکهای خشم برای کنترل پرخاشگری و خشونت در جامعه راهکاری برای کنترل میزان خشونت و پرخاشگری در جامعه و آموزش تکنیکها به شهروندان است برای اینکه بدانند چطور میتوانند خشمشان را کنترل کنند و اینکه بدانند خشونت و پرخاشگری با آنها چه میکند و چه پیامدهایی دارد.
دیروز «بهمن بهمنی»، مدیرکل دفتر ازدواج و تعالی خانواده وزارت ورزش و جوانان به «ایسنا» گفته است که نخستین نمونه از این کلینیکها پس از عید فطر امسال در تهران آغاز به کار میکند. به گفته او قرار است شهرداری تهران با نظارت تخصصی و حرفهای وزارت ورزش و جوانان کلینیکهای خشم را راهاندازی و اداره آنها را به روانشناسان دارای مجوز کار واگذار کند. مجوز این روانشناسان از سوی سازمان نظام روانشناسی صادر شده و آنان آموزشهای خاص کنترل خشم را زیر نظر متخصصان با نظارت وزارت ورزش و جوانان گذراندهاند.
آنطور که معاون وزارت ورزش و جوانان گفته هدف از راهاندازی چنین کلینیکهایی در ایران این است که مردم با مراجعه به این کلینیکها درباره ماهیت احساسات خود ازجمله احساس خشم آموزش ببینند و نسبت به علل ایجاد احساس خشم، راههای کنترل آن و تبدیل آن به روشهای ابراز خشم رشدیافته، آگاهی پیدا کنند. نکته قابل توجه اینکه بخشی از خدماتی که در این کلینیکها ارایه میشود، رایگان است. به گفته «بهمنی»، خدمات ارایهشده در این کلینیکها به آموزش عمومی و خدمات کلینیکی تقسیم و آموزشهای عمومی به صورت کارگاهی برگزار میشود و میزان پرداختی مراجعهکنندگان بسیار کم و در حد رایگان است. افزون بر این دولت هم قرار است پرداخت بخشی از هزینهها و تعرفههای این کلینیکها را به منظور پایین آمدن قیمت نهایی برای مردم برعهده بگیرد.
به گفته معاون وزارت ورزش و جوانان: «خدمات کلینیکهای کنترل خشم نیز با قیمت بسیار پایین عرضه میشود؛ چرا که شهرداری تهران یارانه قابل توجهی را به این امر اختصاص داده است و بخشی از این مبلغ نیز مشمول تخفیف میشود، ضمن آنکه امکان دارد بخش دیگری از هزینه خدمات ارایهشده را نیز وزارت ورزش و جوانان تقبل کند.»
از نگاه آسیبشناسان و جامعهشناسان راهاندازی مراکز تخصصی برای ارایه مشاورههای روانشناسی و آموزش درباره خشم و درمان پرخاشگری از این نظر توجه جامعه را نسبت به یکی از آسیبهای اجتماعی که به آن دچار است، جلب میکند.
«فریبا ذاکر»، جامعهشناس شهری موافق این ایده است و به «شهروند» میگوید: «اینکه در شهرها بهویژه شهرهای بزرگ مراکز تخصصی با موضوع کنترل خشونت راهاندازی شود اولین پیامی که به شهروندان میدهد این است که خشونت در این شهر به مسأله و آسیب تبدیل شده و اگر شما هم دچار آن هستید تنها نیست. مهمترین ویژگی راهاندازی چنین مراکزی این است که نگاه منفی جامعه را نسبت به یک آسیب اجتماعی میشکند و افراد به تدریج به این جمعبندی میرسند که اگر پرخاشگرند و زمانهایی نمیتوانند خشم و عصبانیتشان را کنترل کنند میتوانند به مراکزی بروند و آنجا مشاوره بگیرند و این یعنی اینکه جامعه به تدریج به این دریافت میرسد که خشونت خوب نیست و البته برای آن راهحلی وجود دارد.»
به گفته اینجامعهشناس شهری، خشونت یکی از آسیبهای اجتماعی است که بهعنوان آسیب مادر شناخته میشود و منشأ یا تشدیدکننده مجموعهای از آسیبهای دیگر است.
او معتقد است اینکه جامعه با واقعیت این آسیبها روبهرو شود، شرایط برای اصلاح و تعدیل این آسیبها را فراهم میکند. او حرفهایش را اینطور ادامه میدهد: «واقعیت این است که در بسیاری از موارد افرادی هستند که نسبت به پیامدهای خشونت آگاهی ندارند. اصلا نمیدانند که چرا خشونت بد است و حتی خشونت را بهعنوان یک آسیب یا رفتار نادرست نمیشناسند و به آن نگاه ارزشی دارند، دعوا کردن را برای خودشان ارزش میدانند و زمانی متوجه میشوند که خشونت با آنها چه کرده و اتفاقاتی در حد قتل میافتد که دیگر راه برگشت ندارد.»
با همه اینها به گفته او اینکه کلینیکهای خشم تا چه اندازه در کاهش خشونت در جامعه و ترویج فرهنگ گفتوگو و مدارا موثر باشند بسته به رویکرد و محتوای کیفی فعالیتهای آنها دارد با همه اینها او به نتیجه چنین فعالیتهایی خوشبین است.
از نگاه «مجید ابهری»، آسیبشناس اجتماعی راهاندازی کلینیکهای خشم اگرچه میتواند به جامعه کمک کند تا مهارتهای لازم را برای کنترل خشم بیاموزند اما این کلینیکها زمانی میتوانند عملکرد موثری داشته باشند که شرایط محیطی هم برای کاهش میزان خشونت در جامعه مهیا باشد.
او با بیان اینکه «افزایش پرخاشگری ارتباط مستقیم با رفاه اجتماعی دارد» به «شهروند» میگوید: «بروز خشونت در خانواده یعنی درگیری کلامی و فیزیکی والدین، بازیهای رایانهای که ۹۵درصد آنها دارای صحنههای خشن هستند، فیلمها و سریالهای ماهوارهای که هدفمند و با برنامه پخش میشوند، حتی بعضی از فیلمها و سریالهای داخلی زمینهها و بسترهای اصلی خشونت در جامعه را رقم میزنند. از طرف دیگر کمرنگ شدن باورهای دینی نقش مهمی در این زمینه دارد چرا که بهعنوان اهرم اصلی کنترل رفتار شناسایی میشود. همانطور که براساس آموزههای دینی ما، فروخوردن خشم و عدم پاسخ به بیادبیهای دیگران جزو اصلیترین رفتارهای انسانی قلمداد شده تا جایی که نقل است از امام علی که «بپرهیزید از خشم که آغاز آن جنون و فرجامش پشیمانی است.» اگر فقط همین یک جمله سرلوحه رفتار اجتماعی ما قرار گیرد بروز حوادث متوقف شده و شاهد جامعهای آرام و بیخطر هستیم.»
به گفته او خشم بهعنوان یک هیجان رفتاری اگر مدیریت منطقی بر آن حاکم نشود باعث بروز بزهکاریهای مختلف یا عوارض و ناهنجاری متعددی میشود. «ابهری» میگوید: «اصلیترین ضعف در مدیریت و کنترل خشم کمرنگ بودن آموزش مهارتهای زندگی در خانوادههاست. مدیریت هیجانهای رفتاری مانند خشم، ترس، اندوه و... باید از طریق والدین و الگوهای عملی آنها به فرزندان منتقل شود و در جامعه شرایط محیطی باید کاهشدهنده خشم یا مانع آن باشند. در شهرها آلودگی هوا، آلودگیهای صوتی، ترافیک سنگین، مشکلات اقتصادی، تبعیض اجتماعی و بیکاری از بسترهای اصلی آشکارکننده خشم هستند. ایجاد کلینیکهای کنترل خشم باید در شرایطی باشد که وضع محیطی، آمادگی انجام اینگونه خدمات را داشته باشد.
در کلینیک کنترل خشم ما مدلهای کنترل خشم، روشهای غلبه بر آن و راههای مدیریت هیجانها را به افراد آموزش میدهیم اما وقتی در اتوبوس یا مترو ازدحام جمعیت فرد را به خفگی نزدیک میکند یا در تلویزیون میبیند که دو ورزشکار در میدان ورزشی با چه خشونتی با هم رفتار میکنند یا در ترافیک حق او ضایع میشود دیگر روشها و هنر کنترل کاربردی نمیتواند داشته باشد.» آنطور که «ابهری» میگوید یکی از دلایل افزایش نزاعها و خشونت در جامعه ایران کم بودن زمینههای نشاط اجتماعی و شادی است؛ شادی و نشاطی که مقابل خشونت و خشم و نزاع و دعواست.