بعد از انتخاب حسنروحانی در انتخابات رياستجمهوری خرداد ماه سال گذشته تحولات قابل ملاحظهای در روابط ديپلماتيک ايران و غرب ايجاد شد. گفتوگوهای ايران با ۱+۵ در سطوح مختلف پايه ابهامزدايی و اعتمادسازی ايران با ساير کشورها و قدرتهای بزرگ از يک سو و نقش موضعگيریهای فعال ديپلماتيک ايران در خصوص مهمترين تحولات ايران و جهان و همکاریهای فزاينده اين کشور با ساير کشورها تا حضور بسياری از شخصيتهای سياسی و ديپلماتيک منطقه و جهان در تهران و بسترسازی گسترش روابط با کشورهای منطقهای و جهانی زير ساخت مناسبی را برای نقشآفرينی موثر و نوين جمهوری اسلامی ايران ايجاد نموده است. اين در حالی است که خبر بازگشايی سفارت بريتانيا در تهران نيز نويد بخش بازگشت سياست خارجی به عقلانيت واقعگرايانه و پرهيز از هزينه سازيهای آرمان پردازانه و نقشآفرينی فعال در تحولات دنيای روابط بينالمللی میباشد. جدای از تاييد يا تکذيب اين خبر با بررسی کارنامه ديپلماتيک ايران در يکسال حضور دولت تدبير و اميد مولفههای جديدی را میتوان مورد مداقه و بررسی قرار داد. در اين راستا شايد بتوان مهمترين شاخص و انگاره مواضع و چنين رويکردی را در شناخت دولتمردان کنونی نظام جمهوری اسلامی از انگارهها و مولفههای موثر نظام کنونی بينالمللی جستوجو نمود. انگارههايی که به صورت علمی و عملی از خرافهگرايی در روابط جهانی و تنش آفرينی و خود انزواسازی ايران اسلامی پرهيز و در ساختن اعتماد و روابط همه جانبه و فعال بر ويرانههای ساختمان تحريمهای بينالمللی، انزواسازی و تهديدات جهانی تاکيد داشته و قصد دارد تا زمينه موثر، شکوفايی افقها و پنجرههايی جديد از نگرشهای جهانی در سياق بينالمللی از ايران اسلامی را به نمايش گذارد.
اين در حاليست که غرب نيز با برداشت واقع گرايانه از نحله جديد سياست خارجی ايران بدرستی دريافته است که هيچ معادله امنيتی در منطقه بدون وجود يک ايران با ثبات قابل طرحريزی و پیريزی نيست و دولت جديد ايران فرصت مناسبی برای رابطهسازی و تحصيل منافع متقابل میباشد. اگر افراطيون در آن سوی روابط ايران در ايالات متحده و رژيم اشغالگر قدس با نگرشهای افراطی صهيونيستی بدنبال جنگ افروزی و تسری هلال افراطیگری از سوريه تا بحرين بوده و نتيجه آن تا کنون کشتار وحشيانه قوميتها و مذاهب و نسل کشی فزاينده در غرب آسيا بوده است از سوی ديگر بخشی از ميانهروها در غرب نيز به خوبی دريافتهاند که درک درستی از استقرار شاخص اعتدال و ميانهروی در ايران میتواند استراتژی و معادله امنيتی جديد در منطقه و جهان ايجاد نمايد. شاخص و پارادايم مسلطی که میتواند با بازگشايی سفارت انگليس در تهران به يک واکنش عملی از سوی جناح معقول و منطقی غرب در رابطه با ايران در اثنای مذاکرات وين تلقی گردد. رويکردی که بیمناسبت با آغاز فرايند پيش نويس مذاکرات جامع هستهای ايران و غرب میباشد و میتواند از اين نقطه نظر پيامها و پيامدهای قابل ملاحظهای نيز داشته باشد.
علاوه براين اگر چه بريتانيا در صورت عادیسازی روابط ديپلماتيک و خدمات کنسولی به شهروندان اقدام به گسترش سطح مناسبات خويش با تهران مینمايد، موضوع ديگری که در اين ميان حائز اهميت است دومينوی روابط ديپلماتيک است که يکی پس از ديگری به نفع ايران و برپايه سياست اعتماد متقابل و احترام همه جانبه اتفاق خواهد افتاد و به تدريج ساير بازيگران عرصه بينالمللی را نيز به خود معطوف خواهد ساخت. جدای از اين، اين اقدام انگليسیها میتواند در راستای قطببندی جديد کشورهای ۱+۵ به ابتکار عمل مناسبی نيز دست يابند که به نوعی نشان دهنده رغبت اين کشور برای فرصت سازی روابط با ايران در شرايط خلاء قدرت و عدم توجه ساير کشورها در اين رابطه تلقی میگردد. اين در حاليست که آلمان و فرانسه که دير زمانی بعنوان شرکای مهم ايران مطرح بودند تا کنون ارزيابی روشنی را نسبت به ايران و تعاملات فزاينده نشان نداده و يا حتی فرانسويها با الزامات درونی خويش و دست اندازهای سياسی در ژنو بدنبال بر هم زدن قاعده مذاکره و محور سازی ديگری در منطقه عليه ايران بودند. بنابراين اين سطح از درک و تيزهوشی انگليسیها میتواند فرصت جديدی را برای اين کشور در گسترش روابط و مناسبات منطقهای و جهانی با ايران ايجاد نمايد. حرکتی که در آينده اين کشور را در مقابل رقبايش در موقعيت بهتری قرار میدهد. بلاشک ايجاد چنين فضايی بدون شکلدهی يک فضای اعتماد عمومی مبتنی برعقلانيت و وحدت اجزاء مختلف و متعدد سياست خارجی جمهوری اسلامی ايران امکان پذير نبوده و در اين راستا حمايتهای مدبرانه مقام معظم رهبری، فرصتسازی مجلس شورای اسلامی و از همه مهمتر دوری از غوغاسالاری و شتابزدگی فعاليتهای ديپلماتيک و بخصوص کارآمدی ، تجربه و عقلانيت هوشمندانه دولت و مديريت اجرايی وزارت امور خارجه میتواند نقش جديدی را برای روابط خارجی جمهوری اسلامی ايران ايجاد نمايد و اين پيام دکتر روحانی در مراسم تحليف را متجلی سازد که: «تعامل سازنده براساس احترام متقابل و منافع مشترک و از موضع برابر ، مبنای روابط ما با ساير کشورها را تشکيل خواهد داد و بر اين اساس، متناسب با رفتار و برخورد طرفهای مقابل در جهت بهبود و ارتقای روابط حرکت خواهيم کرد. به صراحت میگويم اگر پاسخ مناسب میخواهيد، نه با زبان تحريم ،که با زبان تکريم با ايران سخن بگوييد.» چنين رويکردی میتواند به تضريب اعتمادسازی و دومينوی موفق روابط ديپلماتيک ايران منتهی گردد. دومينويی که میتواند جايگاه داخلی و خارجی ايران را افزايش و در الگوسازی يک ديپلماسی موفق اسلامی - ايرانی مبتنی بر مذاکره به جای مشاجره ، احترام متقابل به جای بیاحترامی و نقش آفرينی به جای خود انزواسازی اقدام نمايد.
*عضو هيات علمی گروه علوم سياسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد همدان