پنجشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۹۳
اعتياد، نبود حامی، فقدان حمايتهای اجتماعی و... مشکلات بسياری را برای زنان خيابانی ايجاد میکند. در اين ميان سوءمصرف موادمخدر، طردشدن از سوی خانواده و دلايل ديگر باعث میشود اين زنان خانه و زندگی خود را از دست بدهند و در خيابان و پارکها شب و روزشان را سپری کنند. شرايط سختی است برای زنانی که سرپناهی ندارند و شرايط فيزيکیشان آنها را آسيبپذيرتر از مردان میکند.
اين زنان در معرض ابتلا به انواع بيماریها هستند که نياز آنها را به حمايتهای بهداشتی و درمانی ايجاد میکند با توجه به اينکه کشور ما در معرض موج سوم ابتلا به اچآیوی از طريق رابطه جنسی محافظتنشده قرار دارد.
علاوه بر اينها احتمال بارداری اين زنان در کنار ابتلا به بيماریهای مقاربتی نياز آنها را به خدمات بهداشتی و درمانی افزايش میدهد و در نتيجه يکی از بزرگترين مشکلات عدمدسترسی اين زنان به خدمات بهداشتی و درمانی است. آنها شناسنامه و دفترچه درمانی ندارند و میتوان با معرفی انجیاوها، موسسات و درمانگاههای محلی کارت سلامت برای اين زنان صادر کرد تا اين زنان بتوانند بدون پرداخت هزينههای درمانی و با ارايه اين کارت خدماتی همچون سونوگرافی، تست بارداری، خون و... را انجام دهند.
لازم است راهکارهايی فراهم شود تا با همکاری مددکار و روانشناس و پزشک از بچهدارشدن اين زنان با موافقت خود شخص جلوگيری شده و لولههای تخمگذاری آنها بسته شود، چرا که در ايران اين امر با اجازه همسر اتفاق میافتد و اغلب اين زنان فاقد همسر رسمی و شرعی هستند و بچهدارشدن آنها مشکلاتی را ايجاد میکند، از اين جمله میتوان به تولد کودکان معلول و مبتلا به اچآیوی اشاره کرد.
خوابگاههايی برای اين زنان پيشبينیشده است. اما اين خوابگاهها فرزندان اين زنان را نمیپذيرند. لازم است موسسات و نهادهای مسوول، خوابگاهها و سرپناههای شبانهای را برای اين زنان ايجاد کنند که اين زنان را به همراه فرزندانشان پذيرش کنند تا مشکلات اين زنان کمتر شود چرا که فرزندان اين زنان همچون خود آنها و چهبسا بيشتر از خود آنها آسيبپذيرند و به اين ترتيب اين زنان و فرزندانشان میتوانند زندگیکردن در جايی امن را تجربه کنند.
نياز به همکاری نزديک بهزيستی، اورژانس اجتماعی، بيمارستانها و نيروی انتظامی در زمينه زنان خيابانی باردار در زمان وضع حمل وجود دارد، در اين صورت میتوان در هنگام تشخيص مددکار بيمارستان مبنی بر عدم صلاحيت اين زنان به هر دليل در صورت راضیشدن او فرزندش را به بيمارستان واگذار کرد اما در حال حاضر عنوان میشود نمیتوان اين واگذاری را در بيمارستان انجام داد و حتی اگر اورژانس و بهزيستی بپذيرند عنوان میشود که ابتدا بايد زن از بيمارستان ترخيص شود و در ادامه فرزندش واگذار شود. به اين ترتيب مادر با وجود تمام مشکلات از جمله بیسوادی، فقر، مهاجربودن، اعتياد، نداشتن حامی و... با فرزندش راهی خيابان میشود. در آغوشگرفتن و شيردادن رابطه عاطفی فرزند و مادر را تقويت میکند و مادر ديگر راضی به واگذاری فرزندش نمیشود. اما در صورت حل اين مشکل آسيب روحی و عاطفی وارد بر مادر هم کمتر میشود.
پس از اينکه مادر با فرزندش از بيمارستان بيرون میرود ديگر نمیتوان پيشبينی کرد چه اتفاقی رخ میدهد، بهخصوص در محلات آسيبخيز که زن سرپناهی ندارد. از سوی گروههای سودجو، سوءاستفادهگر و بزهکار مورد سوءاستفاده قرار میگيرد و به هر دليلی فرزندش را از دست میدهد؛ دزديده میشود، فروخته میشود و آن کودکان وارد چرخه جابهجايی موادمخدر، قاچاق و... میشود.
ضرورتی ديگر فراهمآوردن امکان بارداریهای کنترلشده و با نظارت است تا ميزان باروری در اين زنان کاهش پيدا کند. اگر اين افراد تحت مراقبتهای سازمان بهزيستی و وزارت بهداشت قرار گيرند، میتوان بر بارداریهايشان نيز نظارت کرد. با آموزش و ارايه خدمات مددکاری و روانشناختی در مراکز و صرف نگهداری و پيگيری قضايی اين زنان مشکلی را حل نمیکند چرا که آنها با اجبار زيربار استفاده از وسايل پيشگيری و... نمیروند.
چه خوب است که امکانات سرپناه برای اين زنان بر اساس نيازشان و در مناطق مختلف ايجاد شود تا هم امنيت بيشتری داشته باشند و هم جوانان شهر در معرض مواجهه با آنها و بيماریهايی همچون اچآیوی و هپاتيت نباشند.
جرمبودن پديده روسپیگری در کشور، دسترسی به زنان خيابانی را کاهش میدهد، چرا که آنها به مراکز مداخله در بحران و بازپروری مراجعه نکرده و تنها با حکم قضايی روانه مراکز میشوند و انجام برنامهريزیها برای آنها و برقراری ارتباط مناسب و جذب آنها به چرخه توانمندسازی را دشوار میکند. لازم است نوع نگاه به اين زنان تغيير يابد.
اين زنان در معرض انواع خشونتها و بيماریها قرار دارند، چرا که زنی که به يکباره توسط چند نفر مورد تجاوز قرار میگيرد، نمیتواند در آن شرايط و ضربوشتم، از سلامتیاش دفاع کند. نياز است برای حمايت از زنان خيابانی، مراکز امدادرسانی خيابان و محلات ايجاد شود تا اعتماد آنها جلب شده و بتوانند طرح مساله کنند.
لازم است در اين مراکز روی مسايل بهداشت، درمان، بيماریهای روانی و مقاربتی اين زنان کار شود؛ همچنين تلاش شود اين زنان در معرض خشونت کمتری قرار گيرند. اينها فرزندان و دختران مملکت ما هستند و اگر برايشان کاری انجام نداده و حمايت نشوند، مشکلات جامعه افزايش میيابد و لازم است راهکارهايی در اين زمينه تدوين شده و اين زنان مورد پذيرش قرار گيرند.