استاد دانشگاه تهران
دوساعتواندی مصاحبه رییسجمهور از دو جهت قابلتامل است؛ آنچه گفتند و آنچه نگفتند. بگذارید با بخش مثبت آنچه گفتند شروع کنیم. شاید سخنی بهاغراق نرفته باشد اگر بگوییم مهمترین و در عین حال مثبتترین بخش آنچه ایشان گفتند حول محور سیاست خارجی بود. ایشان آن لحن تهاجمی که از جمله در سخنان رییس دولت قبل همواره نسبت به غرب و بهویژه آمریکا دیده میشد را به کار نبردند. ایشان نه به آمریکا توهین کردند و نه برای آن خطونشان کشیدند و نه وعده سقوط آن را دادند. بر عکس لحن ایشان نسبت به آمریکا و اساسا مجموعه غرب بسیار ملایم و محترمانه بود. اساس حرفشان هم این بود که اگر آمریکاییها و غربیها در کل، منافع ملی ما را به رسمیت بشناسند ما دلیل برای دشمنی با آنها نداریم؛ لحنی که یادآور گفتوگوی تمدنها و لحن آقای خاتمی در دوران ریاستجمهوریشان بود. درخصوص موضوع هستهای نیز ضمن دفاع از کلیت حقوق ایران حرفشان این بود که ما ضمن آنکه خواهان پیشبرد برنامه هستهایمان هستیم در عین حال نیز نمیخواهیم غرب و دنیا را مقابل خودمان قرار دهیم. حرف دیگرشان هم این بود که برای اعتمادسازی آمادگی داشته و برای نشاندادن اینکه برنامه هستهایمان صلحآمیز بوده و دلیلی برای نگرانی غربیها وجود ندارد، مصمم هستیم. ایضا درخصوص همسایگان و منطقه نیز زبان تحکم را به کار نگرفتند و خواهان دوستی با قدرتها و کشورهای دیگر در منطقه شدند. اگر از بخش آنچه گفتند عبور کنیم، میرسیم به بخش پیچیده «آنچه نگفتند». آقای روحانی این نکته کلیدی را مدنظر ندارند که از منظر جامعهشناسی سیاسی، پایگاه اجتماعی ایشان در میان طبقه متوسط شهری است. کسر قابلتوجهی از ۱۹میلیوننفری که به ایشان رای دادند از این طبقه میآیند. میلیونها دانشجو، اقشار و لایههای تحصیلکرده، زنان، کارکنان دولت و شرکتهای بزرگ و کوچک خصوصی و دولتی، بازار، نویسندگان، اصناف و دانشگاهیان به ایشان رای دادند. درست است که خیلی از این اقشار همانند اقشار و لایههای محرومتر جامعه مشکلات اقتصادی دارند اما برای کسر قابلتوجهی از این ۱۹میلیون به هر حال مسایلی که ذیل جامعه مدنی و حقوق شهروندی طبقهبندی میشوند نیز مهم است. متاسفانه ایشان اساسا وارد این حوزه نشدند. صرفنظر از آنکه این تصمیم، توسط خودشان اتخاذ شده بود یا با صلاحدید مشاوران و دستیارانشان به این جمعبندی رسیدند، خیلی انتخاب درستی نبود. البته که مشکلات، حساسیتها و تنگناهای جدی که در ایران در حوزه جامعه مدنی وجود دارد بر کسی پوشیده نیست. مخاطبان تحصیلکرده ایشان هم از رییسجمهور انتظار «معجزه» ندارند اما این توقع را دارند که آقای روحانی حداقل با اشارهای به این حوزه و دشواریها تحقق جامعه مدنی نشان دهند که دغدغهها و انتظارات رایدهندگانشان را درک میکنند. کاری از دستشان فعلا بر نمیآید اما با همه وجود میخواهند که دولتشان در این جهت گام بردارد. اینکه ایشان هیچ اشارهای نکردند درست مثل این است که جامعه مدنی و مسایل آن خیلی برایشان اهمیت ندارد و آنچه مهم است «شیب افزایش قیمت حاملهای انرژی» است.
و اینکه «بهزودی خبرهای خوشی در رابطه با توافقهای اقتصادی با روسیه و چین به استحضار مردم خواهد رسید». شاید هم آقای روحانی و مشاوران فکر میکنند اشارهنکردن به حوزه سیاست داخلی باعث میشود این مسایل بهتدریج بلاموضوع شده و دیگر در سطح جامعه اهمیتی نداشته باشد. اگر به راستی چنین تصوری داشته باشند در آن صورت دچار خطای استراتژیک شدهاند. هر قدر هم از این موضوعات بگذرد نه فراموش میشوند نه کهنه.
آخرین نکتهای که هم گفتند و هم نگفتند درخصوص یارانهها بود. ۷۳میلیوننفری که ثبتنام کردند؛ یعنی پرداخت ۷۳میلیون، ۴۵ هزارو۵۰۰ تومان در ماه. این هزینه کمر هر دولتی را از وسط دونیم خواهد کرد اما آقای روحانی خیلی خونسرد از مردم، از مجلس و از همه تشکر کردند و تایید کردند با درآمدی که از محل آن دومیلیوننفری که ثبتنام نکردند به دست میآید چه گامهای مهمی برداشته خواهد شد. ایشان یک کلمه نگفتند پرداخت نزدیک به چهارهزارمیلیاردتومان در ماه چه بلایی بر سر اقتصاد هر کشوری خواهد آورد. نکته مهم دیگر اینکه همه میدانیم کم نبودند کسانی که ثبتنام کردند در حالیکه واقعا به یارانه نیاز نداشتند. ثبتنام این تعداد با وجود درخواست بزرگان، دولت، مجلس و شخصیتهای اصولگرا و غیراصولگرا بهنظر میرسد حاوی پیام بسیار مهم و جدی برای دولت بوده باشد.