رییس بنیاد باران با بیان اینکه «جمهوری» یک تعارف نیست که برخی میگویند امام خمینی به آن اعتقاد نداشت، تاکید کرد که امام پیش از چنین ادعاها و توهینهایی، به جمهوریت اعتقاد داشتند.
سید محمد خاتمی در هفتاد و پنجمین نشست ماهانه بنیاد باران گفت: قبل از آنکه عدهای بگویند که امام برای ظاهرسازی حرف از جمهوری زدند و به آن اعتقاد نداشتهاند و بدین ترتیب به امام اهانت کنند و ایشان را متهم به فریبکاری جامعه و تاریخ کنند و قبل از اینکه کسانی که پدرخواندههای جریانهای تروریستی ظاهرگرای خشونتگرا هستند، بگویند ما کجا در اسلام جمهوری داریم و جمهوری بدعت است، امام خمینی به جمهوری اعتقاد داشت. امام فرمودند که جمهوری بدعت نیست؛ پس آنها از همان وقت با امام بد شدند.
وی افزود: عواملی همچون تبلیغات وسیع و بیامان کسانی که از این انقلاب آسیب دیدند و قدرتهایی که احساس کردند این انقلاب به منافع نامشروع آنها آسیب زده، زشت جلوه دادن انقلاب و تلاش برای بدتفسیر کردن آن، پارهای از کاستیها و نقصها، رویکردهای غلطی که ما دست اندرکاران و نیز بخاطر بعضی قرائتهایی که با اصل انقلاب و نظام ما سازگاری ندارد رایج شده است که در بعضی افراد بخصوص فرهیختگان جامعه و بالاخص نسل جوان نوعی تردید و خدای نکرده حتی رویگردانی از انقلاب عظیم ملت ایران و از جمهوری اسلامی پیدا شود و گسترش پیدا کند.
خاتمی همچنین با اشاره به اینکه که برای ما که همه حیثیت و هویت خودمان را در این انقلاب دیدیم، به عظمت آن اعتراف داریم و به کار بزرگی که صورت گرفته است اذعان داریم، این وضعیت نگرانی ایجاد میکند اظهار کرد: آنچه در درجه اول به صورت یک پرسش مطرح میشود این است که آیا اصلا این انقلاب، یک انقلاب اسلامی بود؟ یا اینکه مسلمانان و بعضی فرصت طلبی کردند و انقلاب عظیم ایران را که اسلامی هم نبود اسلامی معرفی کردند و در واقع مصادره کردند؟
رییس جمهور اسبق کشورمان در ادامه اظهار کرد: اولا آنچه در ایران رخ داد انقلاب واقعی بود؛ البته انقلاب یک حرکت مقطعی سیاسی نیست؛ انقلابها عوامل خاص اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و تاریخی دارند. این شرایط جمع میشود و در زمان مقتضی حادثه بزرگ رخ میدهد. یک تحول ظاهری سیاسی را هرچند گسترده و عمیق باشد انقلاب نمیگویند. انقلاب خیلی عمیقتر و گستردهتر است و در طول تاریخ انسان در مقاطع خاصی با تراکم آن عوامل، انقلاب تحقق پیدا میکند.
خاتمی با بیان اینکه درمورد تحول عظیمی که در ایران رخ داده تعریف انقلاب هر چه باشد و دیدگاههای گوناگونی که در این باره هست به نظرم نباید تردید کنیم که این یک انقلاب بوده است و آنچه رخ داده نه کودتا بوده و نه یک جنبش کور اظهار کرد: «جنبش کور» یعنی یک جریان شتابان و وسیعی که در جامعه رخ میدهد و هدف آن تخریب است بدون آنکه برای بعد از آن تخریب فکری کرده باشد و حاصل کار هم آشفتگی و هرج و مرج و تخریب گسترده در همه عرصههاست. تفاوت انقلاب با جنبش کور این است که در شرایط خاص خود با حضور مردم تحقق پیدا میکند و دارای هدف مشخصی است که فقط به تخریب نمیاندیشد بلکه به تخریب خراب کاریهایی که وجود داشته میاندیشد و در صدد ایجاد یک وضع مناسب است.
رییس بنیاد باران همچنین با اشاره به اینکه انقلاب، کودتا نیست افزود: کودتا یعنی عدهای حزبی انقلابی یا نظامی دور هم جمع میشوند و بدون اینکه منتظر مردم بمانند با تشخیص خود سعی میکنند که یک حکومت را براندازند. ابزار کودتا هم معمولا مشت آهنینی است که گروه یا افراد خاص دارند و میآیند و برای تامین خواستهایی که معمولا خیلی معلوم نیست با خواست های اساسی جامعه هم هماهنگ باشد یا شاید هم باشد ولی از مردم پرسش نمیشود که چه میخواهید، این کودتا را انجام میدهند و معمولا نتیجه آن تبدیل یک دیکتاتوری به دیکتاتوری دیگر است و با همان مشتی که بر سر رژیم قبلی کوبیده شده است با همان مشت بر سرمردم میکوبند که حاکمیت آنها را بپذیرند. معمولا در کودتا از آزادی، نظم، قانون اساسی و نظام مردم بنیاد هم خبری نیست.
وی در ادامه با بیان اینکه انقلاب حقیقی انقلابی است که از متن تاریخ یک قوم برمی آید و در جهت روند تکاملی زندگی مردم است؛ یعنی انقلابی که ابتدا آگاهی و اراده مردم را رشد میدهد خاطر نشان کرد: مردمی انقلاب میکنند که خود را صاحب حق میدانند در عین حال محروم هستند و وضعیت موجود را وضعیت نابسامانی میدانند و از اصلاح امور به روشهای عادی مأیوساند. این مردم در یک جایی به بلوغ میرسند و حضور پیدا میکنند و آن نظمی که از اصلاح آن مأیوس شدهاند دگرگون میکنند و نظم جدیدی را برقرار میکنند و حتما در انقلاب مطلوب این است که نظمی بهتر از نظم گذشته پدید آید؛ انقلاب حقیقی با حضورمردم است. البته انقلاب رهبر یا گروه رهبری هم دارد، اما رهبری از متن مردم هست و در واقع پیشوا و پیشتاز مردم هست نه ارباب مردم.
خاتمی در ادامه با طرح این پرسش که آیا انقلاب ما، دینی بود؟ گفت: آنچه در ۳۵ سال پیش در ایران رخ داد یک انقلاب تمام عیار بود؛ حال در اینجا صحبت سر این است که آیا این انقلاب اسلامی بود یا نبود؟ میتوان موارد متعددی را ذکر کرد برای اینکه متوجه شد انقلاب دینی است یا نیست؟ ولی بنده دو سه مورد را ذکر میکنم که اگر بود چارهای نداریم جز اینکه بگوئیم انقلاب اسلامی است. یکی اینکه اکثر کسانی که انقلاب کردند مسلمان باشند؛ دوم انگیزه دینی اگر نگوئیم انگیزه منحصر بفرد بلکه از مهمترین انگیزههای حرکت مردم باشد یعنی مردم با انگیزه دینی و با احساس مسئولیت دینی برای تغییر و تحول به عرصه بیایند.
رییس بنیاد باران همچنین افزود: البته وقتی میگویم «انگیزه دینی»؛ منافات ندارد با اینکه خواستهای دیگری که مقوم انقلاب هست نیز وجود داشته باشد؛ خواستهایی که تا وقتی نباشد و به مرحله بلوغ و کارایی نرسد انقلاب رخ نمیدهد؛ نه برای اینکه انقلاب انقلاب باشد خواستهای مشخصی که جهت تکاملی جامعه را نشان میدهد و به سوی تکامل پیش میرود باید حضور داشته باشد اما انگیزه، انگیزه دینی است. اتفاقا در صورتی انقلاب دینی موفق خواهد بود که آن انگیزه با خواستهای جامعه هماهنگ و همسو باشد. دین هم میگوید که اگر خواستهای انقلابی جامعه مورد توجه قرار گیرد، جامعه حرکت میکند و جلو میرود.
وی در ادامه با اشاره به اینکه البته مطلوبترین انقلاب مثل انقلاب ایران این است که دیگر گرایشهایی که در جامعه بودند یعنی جریانها و افراد غیر اسلامی و اقلیتها به این گرایش اکثریت احترام بگذارند خاطرنشان کرد: در صورتی اقلیت به خواست اکثریت احترام میگذارد که اسلامی که انگیزه اکثریت است به حق و حرمت این گروههای غیر اکثریت هم احترام میگذارد. آن وقت ما حرکت فراگیری از همه ملت میبینیم که این حرکت کاملا همسوی حرکتی است که پیشوا و رهبر انقلاب میخواهد و این امر تحقق پیدا میکند. در آن زمان همه احساس میکنند که انقلاب اسلامی است ولی فقط برای مسلمانان نیست، بلکه این انقلاب در جهت کمال جامعه موجود یعنی خواستار آزادی، برخورداری امنیت و حرمت همه کسانی است که در این مرز و بوم زندگی میکنند.
خاتمی همچنین افزود: وقتی که پیشوای دینی یا گروه پیشوایان دینی هدایت گر جامعه باشد نباید هیچ تردیدی بکنیم که انقلاب اسلامی بوده است. هم انگیزه هم هدف و هم بستر حرکت که مردمند و هم رهبری پذیرفته شده انقلاب شخصیت والای دینی است و همه اینها در انقلاب ما حضور داشت و بیانصافی است که کسی بگوید آنچه رخ داده است انقلاب نبوده است یا بگوید این انقلاب، اسلامی نبوده است. انقلاب اسلامی انقلابی است که خیلی زود اعلام کرد که میخواهد نظام جدیدی را روی کار بیاورد و این نظام را با نظر مردم روی کار آورد.
وی در ادامه اظهار کرد: اینکه میگویم بهار برای ما خاطره انگیز است به این خاطر است که همه پرسی اصل نظام با حضور آزاد مردم در آغاز صورت گرفت و اکثریت مردم گفتند جمهوری اسلامی میخواهیم. بلافاصله بعد از آن، با رأی مردم خبرگان قانون اساسی تشکیل شد و نظام نامه را که همان قانون اساسی باشد نوشتند، حق و حد مردم، حق حکومت، حقوق ملی، روابط خارجی و سازو کارهایی که باید در جامعه حاکم باشد نوشتند گفتند و باز هم به این اکتفا نشد، بلکه به دنبال آن، قانون به همه پرسی گذاشته شد. در قانون اساسی ما و در بیانات رهبر انقلاب همه جا صحبت این بود که در نظام آینده همه چیز بر اساس انتخاب و رضایت مردم خواهد بود و همه چیز تحت نظارت مردم خواهد بود. این کاری بود که در انقلاب ما شد و در انقلابهای دیگر یا اصلا نیست یا زمانهای زیاد طول میکشد تا به آنجا برسد، در حالی که بیش از یک سال از انقلاب نگذشته بود که تمام ارکان نظام ما بر اساس قانون اساسی جدید استوار شد.
خاتمی همچنین با اشاره به اینکه قبل از انقلاب نوعی انقلابگری وجود داشت و چند نوع رویکرد اسلامی و تلقیهای اسلامی وجود داشت که انقلاب و اسلام انقلاب ما با آن انقلابیگری و رویکردها تفاوت داشت، افزود: در قرن گذشته هژمونی یا استیلای ذهنی متعلق به جریان چپ بود که در انقلابیون، مسلمانان، متفکران و روشنفکران و حتی در قانون اساسی آن گفتمان چپ در بخشهایی -حالا نگوئیم اعتقادی، ولی در بخشهای اجتماعی و اقتصادی- خیلی تاثیر گذاشته است. یک جریانی وجود داشت که بخصوص در کشورهای پیرامونی نظیر کشور ما خودش را تنها طلایه دار و صاحب رویکرد انقلابی میدانست یعنی میگفت تئوری انقلاب نزد من است و آن تئوری انقلاب هم چیزی نبود جز مارکسیسم و جز آن هر چه بود را ارتجاحی، بورژوازی و نظیر اینها میدانست.
رییس بنیاد باران در ادامه با بیان اینکه جریان چپ خودش را انحصار دار تفکر و عمل انقلابی میدانست و معتقد بود جز بر اساس این تئوری عمل انقلابی تحقق نخواهد یافت و هر چه رخ بدهد ارتجاعی و واپس گراست اظهار کرد: این جریان دم از خلق هم میزد اما این «خلق» کسی نبود جز هسته رهبری که خودشان را نماینده خود خوانده خلق میدانستند. در بینش آنها از آزادیهای اساسی خبری نبود. حرکت خودشان و نظام مطلوب خودشان را دموکراتیک میخواندند، ولی اصلا دموکراسی به معنای علمی کلمه در این بینش انقلابی جایی نداشت حتی آشکارا از دیکتاتوری پرولتاریا به عنوان مرحله گذار از بورژوازی و یا قبل از آن به سوسیالیسم نام میبردند.
رییس جمهور اسبق کشورمان همچنین گفت: آنها ابزار و روشی جز خشونت نمیشناختند. شأن انقلابیگری این بود که با تهاجم وارد عرصه میشود و با زور سعی میکند نظر خود را تحمیل کند و دیگران را از صحنه خارج بکند. حتی متأسفانه این روش خشونت بار در درون خود این جریانات انقلابی یا مدعی انقلابیگری روی میداد که گاهی به تصفیههای خونین هم منجر میشد. در کشورهایی نظیر ما و کشورهای دیگری که هم افق ما بودند یک نوع گرایش دینی که مدعی بود صاحب چنین بینش و نگرش انقلابی است پیدا شد. تئوریسن ها و مبلغین رژیم شاه یک اصطلاحی را به نام مارکسیسم اسلامی در آوردند. البته در واقع میخواستند انحراف و بیبنیادی همه حرکتهایی که علیه رژیم شاه بود نشان دهند و اتهام بزنند و تهدید وتخریب کنند اما هر قصدی که داشتند به نظرم تعبیر مارکسیسم اسلامی تعبیر بیجایی نبود؛ یعنی جریانی که ظاهر اسلامی داشت ولی باطن خودش به قول خودشان مارکسیسم بود.
خاتمی در ادامه افزود: اگر بخواهیم نمونههایی را در دنیا نشان دهیم لااقل در عرصه عمل آنچه به نام الهیات آزادی بخش که بخصوص در امریکای لاتین مطرح شد از همین قماش بود. در کشور خود ما مجاهدین خلق را به عنوان جریان التقاطی داشتیم؛ یعنی بند کردن اسلام و مارکسیسم به هم؛ که ما حاصل کارشان را دیدیم و عاقبت بد آنها را شاهد بودیم. این یک نوع تلقی اسلامی بود که در جوانهای پر شور ما رایج بود و بخشهایی از جامعه به آن گرایش داشتند یعنی باطن مارکسیسم و ظاهر اسلامی!
وی با اشاره به اینکه نوعی دیگر اسلام، اسلام ظاهر گرا بود گفت: اسلامی که فقط به ظاهر توجه میکرد، دین را در ظواهر میدید و به همین هم قانع بود که ظواهر اسلامی بماند و اسلامی شود. دو رویکرد در این نوع اسلام مطرح بود یکی اینکه اصلا نباید در حیات سیاسی اجتماعی دخالت کند و فقط به همین بحث پیرامون ظواهر و بیان انها و بعضی مسائل معنوی عمیقتر بپردازد؛ این جریان بود که در حوزههای عملیه و مجامع دینی ما غالب بود. یک رویکرد دیگر هم میگفت نه! من باید در عرصه بیایم که او هم روشی جز خشونت نمیشناخت و الگویی که ارائه میداد که بر اساس آن، این ظواهر ولو به زور باشد میبایست بر جامعه تحمیل شود.
رییس بنیاد باران همچنین با بیان اینکه امروز شاهد حضور این جریان ظاهر گرای متحجربه بدترین شکل در دنیای پیرامون خودمان هستیم اظهار کرد: جریانی که میکشد، نابود میکند، از بین میبرد و به هیچ یک از دستاوردهای مترقی و عقلانی و منطقی و انسانی بشر قائل نیست و جز به تحمیل نمیاندیشد، کشتار و ترور میکند. آن جریان اگر روی کار آمدند، بدترین شکل زندگی را بر جامعه تحمیل کردند، انسان را تحقیر کردند، فقط به ظواهر پرداختند و اگر روی کار هم نیامدند جز با ابزار ترور ابزار شکنجه ایجاد انفجار و به هم زدن اوضاع و احوال عمر کردند که شما در پیرامون خودمان این جریان را میبینید.
وی در ادامه خاطرنشان کرد: البته نوع دیگر هم گرایش اسلامی وجود داشت که بیشتر جنبههای روشنفکری قضیه بود؛ یک دید مهربانی نسبت به انسان، بشریت، سرنوشت او داشت و متاسفانه آن هم با پیش فرضها و پیش داوریهایی که از جای دیگری گرفته بود یا با پیش فرضهای سوسیالیستی به دین رجوع میکرد و با حسن نیتی که داشت یا با پیش داوریهای لیبرالیستی به دین نگاه میکرد و آن هم در صحنه حضور داشت.
خاتمی همچنین با اشاره به اینکه اصلاحات جریانی است که عمدتا اصلاحات فکری و دینی است و آن را جریان تاریخی میدانم، افزود: در بعد از مشروطیت به خصوص بعد از استبداد صغیر و شکستن آن یک نوع گفتمان عمیقی از درون سنت ۱۰۰۰ ساله تفکر و رویکرد اسلامی در آمد که اگر مجال پیدا میکرد و روند تکاملی و طبیعی خود را طی میکرد ما وضع بهتری داشتیم. آن دیدگاه در انقلاب ما هم حضور داشت از نظر و دیدگاه بزرگان و اندیشمندانی از حوزه سعی کردند که با وفاداری نسبت به اصل سنت و نه فرمها و صورتها و درک تحولات طبیعی که تاریخ بشر داشته و جایگاهی که انسان به آن رسیده است برای جامعه اسلامی طوری راهنمایی بکند، اساسنامه بنویسند که واقعا متناسب با زمان و مکان در عین حال وفادار به اصل سنت بود.
رییس بنیاد باران با اشاره به اینکه سنت یک محورها و معیارهایی دارد که باید به آن وفادار بود، گفت: ولی در عین حال آن جریان، جریانی که بخصوص در بعد از استبداد صغیر تا روی کار آمدن رضا خان در جامعه ما مطرح شد حرفهای اساسی زد؛ از مصلحت قومی صحبت کرد، ازملت صحبت کرد، از مرز عرف و شرع صحبت کرد، از لزوم مهار استبداد صحبت کرد و از حق و حقوقی که مردم دارند صحبت کرد؛ البته با یک روند تکاملی و در فضای ازاد میشد که این جریان بارور بشود که متاسفانه با شکستی که مشروطیت پیدا کرد و از درونش دیکتاتوری در آمد آن روند متوقف ماند و یک نوع آشفتگی در روشنفکری دینی، نو اندیشی دینی و تفکر متحول متکامل دینی پیدا شد که هنوز هم این آشفتگی وجود دارد.
وی در ادامه با بیان اینکه عدهای میگویند که امام به جمهوریت اعتقاد نداشت اظهار کرد: اینها حرف تازهای نیست که امروز ما میشنویم؛ اما چون جرات نمیکنند بگویند امام اشتباه میکرد، میگویند امام اصلا جمهوریت را قبول نداشت! نخیر؛ جمهوریت جدی بود؛ خیلی خیلی جدی بود؛ بدعت نبود. جمهوریت یک اصل بود و بنده عرض میکنم ما به عنوان کسانی که دلبسته به این انقلاب و اسلام هستیم با همه وجود از جمهوریت نظام دفاع میکنیم؛ با همه لوازمی که جمهوریت دارد. ما انقلابی هستیم؛ مهم نیست دیگران ما را چه مینامند. انقلابی که ما میگوئیم و میفهمیم منجر به نظام جمهوری اسلامی شد و امروز هم باید از آن دفاع کنیم.
خاتمی همچنین با اشاراه به اینکه که بعد از ۳۵ سال دو تهدید جدی برای انقلابمان و برای جمهوری اسلامی؛ جامعه اسلامی ما و مردم ما وجود دارد افزود: یک تهدید بیرونی است؛ دشمنان و قدرتهای بزرگی که به هر روشی متوسل میشوند به این انقلاب ضربه بزنند؛ احساس میکنند اگر پا بگیرد، در منطقه قوی بشود منافع آنها را به خطر میاندازد و بعد آن جنبه توهمی که خود را ارباب دنیا میدانند؛ اینها توطئه میکنند و مشکل ایجاد میکنند البته تهدید مهم درونی هم وجود دارد و آن تحجر و نوعی اخباریگری است که متاسفانه معتقدم بعد از امام جدیتر هم شده است.
رییس بنیاد باران با اشاره به اینکه ظاهر پرستی خطر جدی است گفت: این جریان اخلاق را نابود میکند، بر خواستهای اصیل و تاریخی ملت از جمله آزادی استقلال و پیشرفت خط بطلان میکشد؛ این جریان فقط به حذف میاندیشد و به تحمیل ظواهر خشکی که از روح حقیقت اسلام حقیقت دین خدا بیگانه است گرایش دارد. این خطر، خطر مهمی است. در عین حالیکه رهبر انقلاب میگوید رای مردم حق الناس است و حتی مخالفین را دعوت میکنند که بیایید و به موازین دموکراسی تن بدهید و در انتخابات شرکت کنید این جریان با رای مردم، با جمهوریت، با حقوق مردم و با تعیین کننده بودن نقش مردم مخالفت میکند؛ آشکارا هم مخالفت میکند! این جریان جریان خطرناکی است که وجود دارد.
خاتمی همچنین خاطرنشان کرد: خطاب به نسلی که بعد از انقلاب به دنیا آمده، رنج هم دیده و مشکلاتی را هم تحمل کرده است و چیزهایی بر او تحمیل شده است که میتوانست نباشد و ممکن است بر اثر آنها تردید پیدا کند و رویگردان بشود و تحت بمباران شدید تبلیغات سوء و عملکردهای نادرست ممکن است رویگردانهایی را پیدا کند، میگویم عزیزان من! انقلاب ما انقلاب اصیل و حادثه مهم تاریخ ایران بلکه دوران ماست در منطقه و جهان است. جمهوری اسلامی اصیل برخاسته از متن خواست و مصلحت جامعه ماست و پاسخ دهنده به خواستهای تاریخی است.
وی در ادامه افزود: همین قانون اساسی که ممکن است بعضی ایرادهایی به آن بگیرند اشکالی هم ندارد قابل ترمیم هم هست، اما سازوکار خودش را دارد.
خاتمی در تعریف اصلاحات گفت: اصلاحات فقط یک جریان سیاسی نیست. اصلاحات یک جریان بزرگ تاریخی است. ما بسته به اینکه چقدر به ان جریان بزرگ تاریخی نزدیک شویم و در آن مسیر باشیم، میتوانیم اسم خودمان را اصلاح طلب بگذاریم. اصلا مراد من حزب نیست و به همین دلیل معتقدم اصلاحات در صدد گرفتن قدرت نیست اگر هم قدرت میخواهد یا قدرت را معقول میخواهد، برای این است که بتواند افکار و اندیشههایش و رویکردهایش در جامعه با امنیت و آزادی بیشتری مطرح کند و سرکوب نشود؛ ما چیز بیشتری نمیخواهیم.
رییس بنیاد باران همچنین افزود: رسالت انقلابی بعد از پیروزی انقلاب الگوسازی است نه شعار دادن نه از درون خودمان عدهای را دشمن تلقی کردن و انقلابیگری را دفع آنها بحساب آوردن! اصلاحات به دوره بعد از پیروزی انقلاب ساختن و الگو دادن به دنیای اسلام و جاهای دیگر میاندیشد.
وی با اشاره به اینکه اهتمام به نظرات امام بخصوص آنچه در سالهای آخر عمرشان گفتند برای ما اصلاح طلبان بسیار مهم است و باید در مورد اسلامی که در انقلاب بود و مد نظر امام خمینی بود و روح انقلاب ما بود کار کنیم، خاطرنشان کرد: حکومت در همه ارکان و اجزا آن باید مسئول و پاسخگو در برابر نهادهای مردم بنیاد باشد. این میتواند جلوی خودکامگی و انحراف را بگیرد و نیز حکومت موظف به تامین حضور آزاد و امن مردم در عرصههای اجتماعی اقتصادی و سیاسی و فرهنگی است.
رییس جمهور اسبق کشورمان با اشاره به اینکه ما خودمان را در متن نظام میدانیم به اصول و بنیاد انقلاب و اسلام احترام میگذاریم، گفت: معتقدیم باید رسالت الهی، مدنی و فرهنگی خود را که رصد دائم واقعیتها و بسط و گسترش گفتمان اصیل انقلاب و اسلام به گونهای که همسو با تکامل مقدر و محتوم الهی برای بشر و توجه به خواستهای اصیل تاریخی جامعه است عمل کنیم و انتقاد دائم و خواستن اصلاح مدام را از یاد نبریم. در این صورت انقلاب ما پایدار خواهد ماند و ما هم همچنان که گفتم به مرحله دوم انقلاب که بعد از پیروزی است میاندیشیم که باید ساخت و الگو ساخت.
خاتمی در پایان افزود: امروز بزرگترین رسالت این است که ما الگویی بسازیم که انسان هم مسلمان و هم غیر مسلمان که در متن این نظام است احساس حرمت بکند، جامعه بسوی پیشرفت برود، حرمت و کرامت انسان محفوظ بماند، از سرمایههای مادی و معنوی برای ساختن الگویی که از دل انقلاب ما در امد و همانی که در جمهوری اسلامی مورد نظر بود، استفاده علمی و بهینه بشود.