برای درک شادیهای اجتماعی و رابطه آن با جشنهای عمومی از جمله نوروز، چهارشنبهسوری و اعیاد مذهبی باید در ابتدا تعریفی از شادی ارائه کنیم. شادی احساس شعفی است که از درون و بخش احساسی روان انسان نشأت میگیرد و مولد احساسات دیگری از جمله رضایت درونی و خرسندی از موضوعی خاص میشود. شادی با تعریفی که از آن انجام دادیم آن زمان در فرد به وجود میآید که معمولا عاملی بیرونی دخیل میشود، حال گاه با تحقق و گاه با عدم تحقق یک پدیده موجباتش در فرد فراهم میشود. شادی در حوزه اجتماعی متغیری است که وابسته است و نمیتوان چنین تصوری را داشته باشیم که مردم یک جامعه بیدلیل احساس شادی کرده و بالطبع آن رضایت را داشته باشند. انسانها در حالت عادی رفتاری روزمره و در چارچوب احوالات معمولی خود دارند که در برخی جوامع بنا بر شرایط اجتماعی و نوع زندگی، با توجه به تحقق و عدم تحقق خواسته یا پدیدهای که در روان فرد میتواند تغییراتی را حاصل کند، از روزمرگی خارج و حس شادی و گاه غم را تجربه میکنند. وجود شادی یا عدم آن که به نام غم شناخته میشود علاوهبر تاثیر روانی، تاثیر جسمانی هم دارد. چنانکه میبینید در تحقیقات علمی، روانشناسانه و پزشکی، شادی گاه عاملی برای کاهش بیماریهاست. حتی برخی ادعاها وجود دارد که شادی و آثار روحی و روانی آن عاملی برای تسریع در بهبود بیماری است. با این تعریف از اثر کوتاهمدت و فردی شادی سخن به میان آوردیم حال باید به اثر بلندمدت و اجتماعی که موضوع اصلی بحث است، بپردازیم.
تاثیرات شادی و غم در حوزه اجتماعی بر تمام ابعاد آن میتواند اثرگذار باشد و در این فضا هم بر بازدهی کار و نوع انجام کارها میتواند تاثیرگذار باشد و هم بر روابط مردم و نوع برخوردها و آرامش موجود در اجتماع اثر میگذارد. اگر به هر شکل شادی در یک جامعه ترویج شود به صورت بلندمدت میتوان از آن بهره برد. وقتی جامعهای شاد باشد مردم از لحاظ روحی و روانی در شرایط نرمال قرار میگیرند و رفتارهایی که از آنها بروز پیدا میکند نرمال و حتی قابل پیشبینی است. کژرویها و رفتارهای سوء و ناهنجار اجتماعی گاه متاثر از نبود این احساس است. به عبارتی در نبود شادی، با افزایش جرم و جنایت در یک جامعه روبهرو میشویم. با رصد آسیبهای اجتماعی، میتوان به نقش ارزنده شادی در یک جامعه پی ببریم.
حال اگر بخواهیم شادی را در یک جامعه ترویج دهیم، یکی از روشهای آن ایجاد شادیهای اجتماعی است. شادی اجتماعی، آن است که افراد جامعه به صورت گروهی و دستهای بر سر حادثه و پدیدهای احساس شادی کنند و بخواهند این شادی را به صورت جمعی بروز دهند، مانند چهارشنبهسوری یا سیزدهبدر که مردم به دنبال آن هستند که در فضای عمومی و در میان مردم و به صورت جمعی این حس عمومی را در خود ایجاد کنند. در جامعهای مانند ایران این نوع شادیها هم میتواند برگرفته از سنت و فرهنگ ایرانی باشد و هم اعیاد و سنت مذهبی. به عبارتی با برگزاری جشنهایی که بر مبنای علایق مردم است این نوع شادی به اشکال گوناگون بروز و ظهور پیدا میکند. در این نوع شادی در کشور ما، گاه شاهد آن هستیم که همچون چهارشنبهسوری مردم مراسم خاصی را در فضای خارج از خانهها برگزار میکنند و گاه همچون عید نوروز دید و بازدید و رفت و آمد در فضای درونی خانهها شکل میگیرد. در عرف و فرهنگ ما موارد بسیاری از اعیاد و جشنهای ملی و سنتی وجود دارد. اگر به تاریخ این جشنها و نحوه برگزاری آنها دقت کنیم میتوانیم دریابیم که همواره و در همه دورهها شادی اجتماعی و تلاش برای ایجاد آن حائز اهمیت بوده است و بنابر نوع و نحوه این جشنها و تاثیراتی که در ابعاد گوناگون جامعه میگذارد میتوان چنین برداشت کرد که مردم اگر شاد باشند و شادی کنند، جامعه شاد میشود و جامعه شاد رفتار آنومیک ندارد. این موضوع هم از نگاه دین و هم از نگاه فرهنگ ایرانی مورد توجه بوده است. امیدواریم همه به این مقوله توجه کنند و آنها که تلاش میکنند نشان دهند جامعه مذهبی فرهنگی ما، جامعهای غمگین است و دین ما با غم همراه است، دست از این کار بردارند.