دولت در شرايط سخت اقتصادی مجبور به اجرای فاز دوم هدفمندی يارانه هاست. از يکسو اجرای فاز دوم تبعات و پيامدهای تورمی را به دنبال دارد و از سوی ديگر برای جبران بخشی از تورم ايجاد شده میبايست برای دهکهای پايين جامعه تدبير لازم صورت پذيرد. دولت گذشته ساده ترين صورت مسئله را برگزيد و آن اينکه درآمد حاصل از گرانی حاملهای انرژی در مرحله اول هدفمندی را با ضميمه يک هزار ميليارد تومان از خزانه کشور را به شکل مساوی در قالب سرانه ۴۵ هزار تومان بين دارا و ندار توزيع نمودند. اين روش پرداخت موجب شد که آثار اجرای فاز اول هدفمندی از بين برود و چاه ويل پرداختیها همه محاسن طرح را يکجا بلعيد اين شکل از کار باعث گرديد تا تورم حاصل از پرداختهای نقدی به مرور ارزش ۴۵ هزار تومان را به صفر نزديک نمايد. حال دولت بر سر دو راهی قرار گرفته است. از يک سو يا بايد شيب افزايش قيمتها را چنان تند نمايد که درآمد حاصل جوابگوی تعهدات ماهيانه يارانه نقدی باشد که اين موجب شوک به جامعه و باعث تورم مهلک است و يا اينکه فاز دوم را با شيب بسيار ملايم و تغيير اندک قيمتها به اجرا بگذارد که با اين روش درآمد حاصل نيز جوابگوی تعهدات ماهيانه سرانه يارانه نقدی نخواهد بود. پس تنها راه و صحيح ترين مسير اين است که مردم در فاز دوم به کمک دولت بيايند. اينکه دولت خود اقدام به حذف بخشی از جامعه نمايد چندان موجه نيست چرا که پايه اطلاعاتی برای چنين گزينشی ضعيف است و احتمال اجحاف به عده ای در اقدام يک طرفه دولت وجود دارد و در نتيجه بهتر آن است که اين اقدام را در شکل اجتماعی آن به تشخيص و همت خود مردم واگذارند. اما اين اعتماد، اقدام مناسب را طلب میکند. داراهای جامعه با اقدام خود خواسته در «نه» گفتن به يارانههای نقدی در کمک به کم درآمدها خود را شريک خواهند کرد. اگر جنبش « نه » به يارانهها راه بيفتد و تمام کسانی که از پايه درآمد بالای يک ميليون تومان برخوردار هستند در يک حرکت انتخابی با عدم پر کردن فرمهای يارانه ای، نه به يارانهها بگويند، دست دولت را برای تأمين نياز نيازمندان جامعه باز گذاشته اند. مردم ايران هم ثابت کرده اند که هر گاه مورد اعتماد قرار گرفته اند راه را خوب انتخاب میکنند و رفتاری مدنی و فرهنگی به نمايش میگذارند. در شرايط کنونی دريافت يکسان يارانه کشور را شبه سوسياليستی کرده است. اين شيوه نه در شأن مردم و نه متناسب جايگاه ايران میباشد.بر اين اساس انتظار است که مردم خود آستين بالا زنند و به شکل يک جنبش تأثيرگذار مناعت طبع خود را به رخ کشند و در تأمين نيازهای دهکهای پايين جامعه شريک شوند به عبارت ديگر مردم ايران در دادن خيرات و نذورات و صدقات همواره پيشرو بوده اند و حجم مشارکت ماهيانه آنان در امور خير، بيش از ۴۵ هزار تومان میباشد. بهتر آنست که اين عمل خير را در قالب « نه» مستقيم به يارانهها و به نيت خير رسانی به نمايش بگذارند که اگر چنين شد ثوابش از اقدامات فردی به مراتب بيشتر خواهد شد.