برای بسیاری از مسنترها، اوکراین یادآور بحران موشکی کوبا در سال ۱۹۶۱، حمله نظامی و اشغال چکسلواکی در ۱۹۶۸ و ساقطکردن «الکساندر دوبچک» یا دولتی که لقب «کمونیسم با تصویرانسانی» نام گرفته بود و سایر رویاروییهای نگرانکننده و تهدیدآمیز دوران جنگ سرد است. آیا نهضت دموکراسیخواهی در اوکراین و بحران بهوجودآمده در این کشور بهمعنای ظهور مجدد جنگ سرد و رویارویی میان نظام قطبی روسیه و غرب است؟ اگرچه ظاهر بحران اوکراین اینگونه بهنظر میرسد اما واقعیت آن است که ما در دهه دوم قرن بیستویکم هستیم و قریب ربع قرن میشود که دوران جنگ سرد و نظام دوقطبی را پشتسر گذاشتهایم. درواقع بسیاری از عناصر جنگ سرد در طی این ربع قرن دچار تغییر و تحولات عمدهای شدهاند. به بیان دیگر نه بلوک شرق و در راس آن روسیه، شوروی دوران جنگ سرد است و نه بلوک غرب و در راس آن ایالاتمتحده، آمریکای امپریالیست دوران جنگ سرد. بلوک شرق تقریبا از میان رفته، متحدان اروپایی بلوک شرق یا به اتحادیه اروپا پیوستهاند یا در صف نوبت هستند که عضو این اتحادیه شوند. نظامهای سفتوسخت و پلیسی کمونیستی، جای خود را به نظامهای بهمراتب بازتر از دوران جنگ سرد دادهاند. اتفاقا یکی از عواملی که سبب شد بحران اوکراین سر باز کند، اصرار مردم آن کشور و دستکم بخش غربی آنکه روستبار نیستند برای داشتن دموکراسی و پیوستن به اروپای واحد بود. به همان میزان که بلوک شرقی باقی نمانده، خود روسیه هم به نسبت روسیه آن دوران، روسیه دوران «استالین»، «خروشچف» و «برژنف» تغییرات زیادی پیدا کرده است.
اولین و بنیادیترین تغییری که در روسیه به وجود آمده، دگرگونی اقتصاد آن از یک اقتصاد دولتی سوسیالیستی عصر کمونیسم به یک اقتصاد بازار آزاد سرمایهداری است. البته هنوز فاصله زیادی میان اقتصاد روسیه با «اقتصاد آزاد آدام اسمیت» وجود دارد اما روند این تغییر تاریخی با فروپاشی نظام کمونیستی از اوایل دهه ۷۰ آغاز شده است. واقعیتهای اقتصادی در حقیقت ستون پنجم اوکراینیهای طرفدار آزادی است. ملاحظات اقتصادی که مسکو لاجرم و لاعلاج و با وجود همه بلندپروازیهایش نمیتواند آنها را در رابطه با غرب نادیده بگیرد سبب میشوند تا روسها به آن آسانی که تانکهایشان را در تابستان ۱۹۶۸ روانه خیابانهای «پراگ» کرده و «کمونیسم با تصویر انسانی» مردم چکسلواکی را له کردند، نتوانند جنبش مردم اوکراین را هم با اعزام تانکهایشان به «کییف» در هم شکنند. روسیه امروز یکی از بزرگترین صادرکنندگان نفت و گاز است. اینجایگاه را مدیون حضور شرکتهای بزرگ نفتی غربی در «سیبری» و تکنولوژی آنان است. در عصر جنگ سرد، روسها وابستگی اقتصادی به غرب نداشتند اما امروز اقتصاد، ریسمانهای نامریی وابستگی زیادی بر گرد روسیه تنیده و باعث میشود تا سران کرملین نتوانند همچون دوران جنگ سرد، هر طور که اراده میکنند رفتار کنند. درواقع نخستین واکنش غربیها در قبال تهدیدات نظامی روسیه در اوکراین و اشغال شبهجزیره «کریمه»، اقتصاد بود. آنان دست روی عضویت روسیه در گروه اقتصادی «جی ۷» که اجلاس بعدی آن تابستان سال آینده در «سوچی» برگزار میشود گذاردهاند. و سعه سیاسی تحول دیگری است که روسیه امروز را از روسیه عصر جنگ سرد متمایز میکند. البته که این عامل از نظر قدرت تاثیرگذاری بههیچرو قابل قیاس با اقتصاد نیست اما و در عین حال امروز هزاراننفر از ساکنان مسکو علیه سیاستهای پوتین در اوکراین دست به تظاهرات زدهاند؛ پدیدهای که در اتحاد جماهیر شوروی سال ۱۹۶۸ و سرکوب «بهار پراگ» اساسا وجود خارجی نداشت. صدالبته که شمار بیشتری هم به طرفداری و حمایت از پوتین در خیابانها ظاهر شدند اما نفس اینکه شماری از روسها علیه سیاستهای حکومتشان در اوکراین به اعتراض برخاستهاند پدیده کاملا جدیدی است که در تمامی دوران عصر جنگ سرد به چشم نمیآمد. تغییر البته فقط در بلوک شرق به وقوع نپیوسته است. در غرب هم تغییرات مهمی در مقایسه با غرب دوران جنگ سرد اتفاق افتاده است؛ از تغییرات ساختاری همچون گسترش اتحادیه اروپا و تبدیل آن به یک قطب مهم و تاثیرگذار جدید بینالملل که بگذریم، به جرات میتوان گفت که مهمترین تغییری که در مجموعه غرب اتفاق افتاده، تغییری در «تصویر جهانی آمریکا» است. تصویر آمریکا در عصر جنگ سرد، تصویر یک قدرت خشن، زورگو، متجاوز و امپریالیستی بود. اما این تصویر امروزه مقدار زیادی دچار جرح و تعدیل شده است. در دوران جنگ سرد، آمریکا محبوبیتی در میان مبارزان، انقلابیون، روشنفکران، فرهیختگان و دگراندیشان بهویژه در کشورهای جهان سوم نداشت اما امروز این نگاه تا حدودی تعدیل شده است. البته درخصوص باور به این تصویر جدید آمریکا، استثناهایی وجود دارد اما در کل، نگاه به غرب و بهویژه به آمریکا در بسیاری از جوامع، فاصله زیادی با عصر جنگ سرد پیدا کرده است. این نگاه جدید را امروزه به بهترین شکل میتوان در اوکراین و اصرار کسر قابلتوجهی از مردم آن بر دموکراسی، آزادی و اصرارشان در پیوستن به اتحادیه اروپا ملاحظه کرد.