در هفته گذشته پیش نویس لایحه «تاسیس و فعالیت احزاب در جمهوری اسلامی ایران» توسط وزارت کشور ارائه گردید. خواست اظهار نظر و بحث روی این پیش نویس توسط فعالین سیاسی مدنی اقدامی است مثبت و درست است فعالین سیاسی مدنی با توحه به اهمیت این لایحه برخورد فعالی به کاستیها و نقاط ضعف و قدرت این لایحه داشته و در چنین چارچوبی پایههای اعتقادی خود را در این رابطه بیان کرده و مهمتر از آن اقدامات عملی پیشنهادی خود را برای فعالیت احزاب و انجمنهای سیاسی مدنی در سطح جامعه مطرح کنند.
در سال ۱۳۶۰ قانونی تحت عنوان قانون فعالیت احزاب و انجمنها به تصویب رسید و تا بامروز معتبر است. اگر لایحه پیشنهادی به قانون تبدیل شود جانشین قانون مصوب سال ۱۳۶۰ خواهد شد. برای ارزیابی این قانون درست است که ابتدا سرنوشت قانون احزاب مصوب سال ۱۳۶۰ و نتایج عملی آن بررسی شود و سپس پیش نویس جدید با آن قانون مقایسه گردد و در نهایت از نقاط ضعف و قدرت این قانون و مقایسه آن با قانون اساسی ارزیابی ارائه گردد.
قانون احزاب مصوب سال ۱۳۶۰
قانون احزاب مصوب سال ۱۳۶۰ در تناقض آشکار با قانون اساسی بود. در قانون اساسی آمده است ک احزاب و انجمنها آزادند و فعالیت آنها را منوط به صدور مجوز نمیکند. قانون مصوب سال ۱۳۶۰ فعالیت احزاب را به تایید کمیسیون احزاب و صدور مجوز محدود میکند. کمیسیون احزاب متشکل از نمایندگان دادستانی، شورای عالی قضایی و دولت باضافه دو نماینده از مجلس وظیفه صدور مجوز را برعهده گرفت. متاسفانه سی سال اخیر نشان داد که بررسی پروندهها در کمیسیون مزبور معنایش محدود شدن صدور مجوز به معدود احزابی است که با سلیقه نیروی غالب در حکومت همراه باشند. قاون سال ۱۳۶۰ هیچگاه اجرا نگردید. جلوگیری از فعالیت احزاب، بدون رجوع به این قانون به یک قاعده عمومی بدل شد که آخرین نمونه آن ممانعت از فعالیت قانونی احزاب مشارکت، مجاهدین انقلاب اسلامی و ادوار تحکیم وحدت است که اساسا روشن نیست که چه پروسهای طی کرده و کدام ارگان بر مبنای کدام قانون مانع از فعالیت قانونی این احزاب گردیده است. پروسهای که در گذشته در رابطه با نیروهای ملی مذهبی، نهضت آزادی و جنبش مسلمانان مبارز صورت گرفت. مشکل جامعه ما در این سی سال تنها محدودیتهای قانونی نیود مشکل عدم اجرای قانون توسط همان نیروهایی است که تصویب کننده قانون بودهاند. قانون مصوب سال ۱۳۶۰ بعنوان سدی برای فعالیت آزادانه احزاب و کنترل آنها و عدم صدور مجوز به مخالفین تصویب شد ولی در همان محدوده تصویب شده نیز تنها ممانعت از فعالیت آزاد احزاب و ضرورت صدور مجوز مورد توجه قرار گرفت و از فعالیت احزابی که با سیاست جریان غالب در حکومت موافق نبودند بدون توجه به این قانون و تشریفات قانونی جلوگیری بعمل آمد.
مقایسه لایحه ارائه شده با قانون مصوب سال ۱۳۶۰
انتظار میرفت که دولت جدید با توجه به مشکلات سی سال اخیر در وحله اول تمهیداتی برای اجرای قانون و جلوگیری از اقدامات غیر قانونی فراهم نماید و در وحله دوم به کاستیهای قانون سال ۱۳۶۰ پرداخته و ضعفهای آنرا تصحیح نماید. متاسفانه لایحه مزبور هیچ راهکاری برای مقابله با اقدامات غیر قانونی مسئولین و ارگانهای حکومتی ارائه نمیدهد. این قانون در صورت تصویب به نظر نمیرسد سرنوشتی بهتر از قانون سی سال پیش داشته باشد
در رابطه با مضمون قانون مهمترین تغییراتی که در قانون بعمل آمده عبارتند از:
در تبصره ۵ ماده دوم آمده است که التزام به قانون اساس و ولایت فقیه میبایست در مرامنامه و اساسنامه حزب تصریح شده باشد. چنین تبصرهای در قانون سال ۱۳۶۰ وجود ندارد. در سالهای گذشته بخش مهمی از احکام محکومیت علیه روزنامه نگاران و فعالین سیاسی اجتماعی به اتهام مخالفت با نظام یا ولایت فقیه صادر شد. بخشی از بنیان گذاران همین نظام با چنین اتهاماتی به حبسهای طویل المدت محکوم شدند یا آیت الله منتظری با همین اتهام سالها در حبس خانگی بسر برد. عدم التزام به ولایت فقیه میتواند به آسانی توسط قضات به هر نوع مخالفت با نیروی غالب معنا گردد. این تبصره نه تنها امکان فعالیت برای احزاب مخالف را مانع میشود بلکه محدودیتی جدی برای بخش بزرگی از احزاب شکل گرفته در درون نظام ایجاد میکند
در قانون سال ۱۳۶۰ شروط ضرور برای تشکیل حزب به هیات موسس حزب مربوط میشد. این شروط سلبی مثلا عدم عضویت در احزاب مخالف رژیم در گذشته و یا نداشتن سابقه کیفری حقوقی توسعه یافته و نه تنها هیات موسس بلکه اعضا موثر حزب یعنی مجموعه مسئولین حزب را در بر میگیرد.
در قانون سال ۱۳۶۰ محاکم دادگستری بر خلاف قانون اساسی میتوانستند شکایت علیه یک حزب را بررسی کرده و پرونده فعالیت قانونی آنرا باطل کنند. این نقص در قانون جدید گسترش یافته و انحلال حزب توسط محاکم دادگستری به محرومیت موسسین و مسئولان حزب مزبور از فعالیت سیاسی را نیز شامل میشود.
تغییرات مزبور نشان میدهد که تدوین این قانون نه در راستای بررسی نواقص قانون سال ۱۳۶۰ و انطباق آن با قوانین مدرن تجربه شده و یا قانون اساسی بلکه در راستای خواست محافظه کاران و بندزدن بیشتر به شکل گیری احزاب و انجمنهای مدنی در ایران است
مقایسه با قانون اساسی
مهمترین تفاوت قانون ۱۳۶۰ و لایحه پیشنهادی وزارت کشور با قانون اساسی آنست که مطابق قانون اساسی احزاب آزادند. در قانون اساسی شکل دهی حزب یا انجمن جدید نیازمند تصویب کمیسیون احزاب نیست. تشکیل حزب آزاد است و تنها در صورت تخلف ادامه فعالیت آن مورد بررسی قرار میگیرد. در این دو قانون این مساله مرکزی زیر سوال رفته و تشکیل احزاب منوط به بررسی و صدور مجوز توسط نمایندگان دادستانی و قوه قضاییه و وزارت کشور است. سی سال اخیر نشان داد که نمایندگان دادستانی و قوه قضاییه چه نگاهی به فعالیت حزبی در ایران دارند. این دو لایحه از اساس بر مبنای نقص قانون اساسی تنظیم گردیده. متاسفانه لایحه جدید این تضاد را نه تنها تخفیف نداده بلکه همانطور که گفته شد گسترش داده.
دومین تمایز مهم این دو قانون با قانون اساسی، ارگان بررسی تخلفات حزبی است. در قانون اساسی محاکم دادگستری فاقد صلاحیت برای چنین بررسی شناخته شده و رسیدگی به تخلفات حزبی به هیات منصفه واگذار شده. سی سال اخیر نشان داد که محاکم دادگستری ایران در سلطه کسانی است که فعالیت حزبی نیروهای مخالف و یا حتی منتقد نیروی غالب را تایید نمیکنند و احکام خود را بر این اساس صادر میکنند.
لایحه پیشنهادی وزارت کشور برای امکان پذیر کردن فعالیت حزبی یک گام از قانون سال ۱۳۶۰ عقبتر و دارای تمایزی بنیانی با اصول قانون اساسی در همین زمینه است.
مهدی فتاپور
۱۹. ۰۱. ۲۰۱۴
.(JavaScript must be enabled to view this email address)