ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Sun, 29.09.2013, 0:46
اين چند نفر و آن ۲ گروه

سعيد ليلاز/اقتصاددان/روزنامه شرق

يکشنبه ۷ مهر ۱۳۹۲
تيم رسانه‌ای و دفتر رياست‌جمهوری پيش از بازگشت رياست‌جمهوری از سفر نيويورک، رسما اعلام کرد که برنامه استقبالی برای ايشان و هيات همراه در نظر گرفته نشده است. با اين حال روز گذشته در اقدامی خودجوش، تعدادی از هواداران آقای روحانی توانستند به هر شکل ممکن خود را به فرودگاه مهرآباد رسانده و از عملکرد قابل‌توجه ايشان در به‌کرسی‌نشاندن ديپلماسی اعتدال در سطح جهان، تقدير کنند. البته طی اين مدت و به‌ويژه ديروز و امروز، ملت ايران نه در خيابان که در سطح عمومی جامعه و فضای مجازی، استقبال شايانی از دکتر روحانی صورت دادند. مجموعه تدابير ۵۰ روز اخير -که از نظر دوران «دولت‌داری» با هر مقياسی که به آن استناد کنيم زمانی کوتاه و شايد غيرقابل اعتناست- نشان داد آقای روحانی به بهترين شکل از هر ثانيه چه در اقتصاد و فرهنگ، چه در سياست داخلی و خارجی استفاده می‌کند. اين نکته‌ای است که از چشم هواداران و ملت ايران دور نمانده و باعث شده ميليون‌ها هوادار آقای روحانی در اين ۵۰ روز کم‌سابقه در طول تاريخ معاصر، به ده‌هاميليون‌نفر تبديل شود.
استقبال از روحانی اگرچه با نظر به بزرگی کاری که انجام شده، باز کردن باب گفت‌وگو با آمريکا يا تماس تلفنی با رييس‌جمهور ايالات متحده و اقدامات اين سفر، صورت گرفته اما فقط به خاطر اينها نيست. همه می‌دانند هژمونی آمريکا از ۳۰سال پيش، مورد نقد بسياری از نيروهای داخلی قرار گرفته و چه در سطح دولتی و حتی چهره‌های دانشگاهی و اهالی سياست و بسياری از اقشار جامعه، با اين مساله کنار نيامدند که خاورميانه و جهان، ملک يک قدرت خاص باشد. نگارنده نيز به‌شهادت موضع‌گيری‌ها و مطالب قبلی، معتقد نيستم که اينگونه ممکن است مسايل اساسی ما حل شود. اکثر مسايل ايران، اموری است مربوط به شرايط داخلی. اما آنچه کار روحانی را بزرگ و سترگ می‌کند، اين است که بدون ترس و واهمه وارد چالش با همه مشکلات بزرگ و کوچک جامعه شده است. روحانی نه می‌خواست و نه می‌توانست بی‌اذن مقام‌معظم‌رهبری کوچک‌ترين تماسی با طرف‌های غربی برقرار کند. سياست خارجی در همه‌جای دنيا امری مربوط به «حکومت» است و در جايی که «حکومت» بالای سر «دولت» قرار دارد، سياست خارجی را فقط دولت تعيين نمی‌کند. روحانی دست به هر اقدامی در مساله هسته‌ای زده که امری مربوط به کشور ايران است، کوچک‌ترين حرکتی بدون اجماع ملی و نظر مساعد نهادهای حاکميتی نمی‌توانسته انجام دهد. شکستن بن‌بست‌ها و خروج از بحران‌ها بدون حمايت مردم و رهبری از روحانی، امکان کليدخوردن در اين مدت کوتاه را نداشت که ايران در همه‌جا، خوش بدرخشد؛ ترميم خرابی‌هايی که کسانی آن را ايجاد کردند که اگر موفق به برقراری گفت‌وگو با ايالات متحده شده بودند همان چند نفر که بر‌ای روحانی لنگه‌کفش پرتاب کردند، مراسم باسمه‌ای برای آنها به راه انداخته و «هورا» می‌کشيدند. آنان که هشت‌سال با سکوت رضايتمندانه نظاره‌گر نامه‌هايی بودند که بی‌پاسخ‌ماندن آن از سوی بوش و اوباما و مرکل، نشان داد از موضع عزت ملی نبوده است، اما باز هم با شور و هيجان، ورزشگاه آزادی را اجاره می‌کردند تا جشن استقبال به راه اندازند اما هربار، ناموفق‌تر عمل کنند چون مردم هيچ‌گاه اين کارها را باور نکردند. دکتر روحانی در تلاش برای ترميم ميراث آنهايی است که فکر می‌کردند کشور را می‌توان انحصاری و تک‌جناحی اداره کرد. حالا اين معدود افراد، جلوی فرودگاه جمع می‌شوند و لنگه‌کفش پرتاب می‌کنند. البته که همه ما انتظار اين دست هجمه‌ها و چه‌بسا برخوردهايی بسيار بيش از اين را از سوی طبقه جديدی که احمدی‌نژاد از «نوکيسگان وابسته به رانت»ساخت، داشته و داريم. اما چه خوب است که اين گروه بدانند در مخالفت با مردم و دولت اعتدال و اصلاحات، تنها نيستند. راديکال‌هايی در تل‌آويو و واشنگتن‌دی‌سی هم از ابتکارات روحانی به خود می‌پيچند. رژيم اسراييل و سازمان مجاهدين خلق، برای تخريب روحانی سنگ‌تمام گذاشته‌اند پس چه اشکالی دارد که ۵۰ يا ۶۰نفر هم در داخل به آنها اضافه شوند؟ در سوی مقابل، تمام کسانی که در داخل و جای‌جای دنيا، دغدغه استقلال ايران را دارند، همراه دولت خواهند بود؛ استقلال واقعی که بتوانيم با تکيه بر آن، مثل همه کشورهای بزرگ ديگر به هژمونی آمريکا در خاورميانه نه بگوييم. برای نيل به اين هدف، بايد اقتصادی نيرومند داشته باشيم؛ مسيری که در هشت‌سال گذشته خلاف آن عمل شد. همه کسانی که مخالف اين روند هستند، در چارچوب منويات دو گروه مورد اشاره حرکت می‌کنند. با اين حال اتفاق ديروز نشان داد، راديکاليسم در ايران «فرومردن» را تجربه می‌کند و اين معجزه ملت ايران است.