دوشنبه ۱۷ تير ۱۳۹۲
جامعهشناسی قوميت حوزهيی از جامعهشناسی است که به مطالعه روابط اجتماعی، سياسی و اقتصادی گروههای قومی و نژادی میپردازد. مطالعات اين حوزه موضوعاتی از قبيل مطالعات نژادپرستی، تبعيض نژادی و ساير فرآيندهای اجتماعی پيچيده در ميان گروههای مختلف قومی و نژادی را دربرمی گيرد. هر چند برخی از اين موضوعات تا حدود زيادی در حوزههای ديگر جامعهشناسی مثل قشربندی و روانشناسی اجتماعی نيز مورد توجه قرار گرفته و بررسی میشود. در سطح سياسی نيز روابط قومی در قالب اصطلاحاتی چون يکسانسازی و چندفرهنگگرايی مورد بررسی و تحليل قرار میگيرد.
مفهوم جامعهشناسی قوميت پيوند مستقيمی با سياست قومی دارد. سياست قومی را میتوان مجموعهيی از اهداف، راهبردها، رويکردها، رفتارها و اقدامات دانست که از سوی حکومت در قبال اقوام موجود در يک جامعه اتخاذ میشود. هدف کلی و اجمالی اتخاذ سياست قومی شکلگيری، نظم بخشی و سازماندهی مجموعهيی از فعاليتها در يک رشته معين و با هدف مشخص و مشتمل بر اهداف، سياستها، مقاصد روشن و واضح درباره نحوه اداره، کنترل و هدايت اقوام مختلف در يک واحد سياسی است.
مارتين مارجر سه الگوی اصلی سياست قومی را شناسايی کرده است که عبارت است از: يک سياست همانندسازی که به دو صورت فرهنگی و ساختاری اعمال شده است و نقطه مقابل سياست تکثرگرايانه است. دو؛ تکثرگرايانه مساوات طلبانه که در آن گروههای قومی بسان گروههای ذی نفع درآمده و در سياست کشور نقش ايفا میکنند و سوم؛ تکثرگرايی غيرمساواتطلبانه که اشکال متنوعی از قبيل استعمار داخلی و امحای قوميتها را در برمیگيرد.
با وجود اينکه جامعهشناسی قوميت در محافل معتبر جامعهشناسی دنيا همواره به عنوان يکی از حوزههای اصلی جامعهشناسی مطرح بوده است ولی اين حوزه جامعهشناسی در ايران در دو دهه اخير مورد توجه قرار گرفته است. بررسی مطالعات قومی در کشور نشان میدهد که مطالعات انجام شده در سالهای قبل از دهه ۸۰ شمسی دو شاخصه اساسی دارد. نخستين شاخصه، وجود سايه سنگين نگاه امنيتی در حوزه مطالعات قومی است. نخستين پيامد نگاه امنيتی انحصاری شدن مطالعات قومی بود. به طوری که مطالعات اين حوزه در انحصار عده معدودی از صاحبنظران امنيتی و سياسی قرار گرفته بود و ساير صاحبنظران به دلايل مختلف رغبتی برای ورود به اين حوزه از خود نشان نمیدادند. دومين پيامد آن بررسی مساله قومی و تحرکات قومی از منظر دخالت بيگانگان و عوامل خارجی و تجزيه طلبی است. در اين رويکرد کوچکترين اعتراض اقوام در کشور به تحريکات و دخالت بيگانگان يا اهداف تجزيه طلبی عوامل خودفروخته و مزدور نسبت داده میشود.
دومين شاخصه که تا حدود زيادی متاثر از مباحث نظری حاکم بر ادبيات توسعه بود اين است که دامن زدن به مسائل قومی و تقويت هويت قومی را نه به عنوان مساله مستقل بلکه به عنوان يکی از عوامل توسعه نيافتگی و مقاومت در برابر مدرنيته تلقی میکند. اين نوع نگاه که بيشتر متاثر از رويکرد مکتب نوسازی است، قوميت را در ارتباط با تنگناها و موانعی که در برابر برنامههای توسعه ايجاد میکند مورد توجه قرار میدهد. در اين رويکرد افزايش و تقويت هويت قومی به عنوان يکی از علل اصلی عقبماندگی و مقاومت در برابر ايدههای نو و مدرن تلقی شده و منازعات و بحرانهای قومی پيامد برنامههای توسعه اقتصادی و مقاومت در برابر تغيير تعبير میشود.
تنها در اواخر دهه ۷۰ است که توجه صاحب نظران ساير رشتهها به ويژه علوم اجتماعی و جامعهشناسی به مسائل اين حوزه جلب میشود و بررسی اين مساله در مطالعات جامعه شناختی و انسانشناسی مطمح نظر قرار گرفت. مسعود چلبی از نخستين کسانی است که در اواخر دهه هفتاد در سطح ملی به سنجش ميزان هويت قومی و ارتباط آن با هويت ملی اقدام کرد. نتيجه به دست آمده از اين پژوهش مبنی بر ارتباط مستقيم هويت قومی و هويت ملی و تاثير مثبت هويت قومی بر هويت ملی از دلايلی بود که باعث تلطيف فضای اين حوزه شد و زمينه ورود ساير صاحبنظران جامعهشناسی را به مطالعات قومی فراهم کرد. هر چند در اين بين نبايد از تحولات جهانی و پررنگ شدن نقش گروههای قومی در تغييرات جهانی و منطقهيی و همچنين تغييرات سياسی ايجاد شده در کشور و باز شدن نسبی فضای سياسی کشور و نگاه مثبت به حفظ فرهنگهای بومی و محلی، نيز غافل شد.
اگر چه فضای جديد باعث شکلگيری قشر جديدی از متخصصان مسائل قومی و اتخاذ رويکرد اجتماعی و بررسی مساله قومی از منظر اجتماعی شده و حتی حوزه امنيتی را تا حدود زيادی تحت تاثير قرار داده است. ولی با وجود تمام اين دستاوردها و پيشرفتها، هنوز با ضعفها و کاستیهای زيادی روبهرو است که از آن جمله میتوان به تسلط رويکرد پوزيتيويستی، وجود همچنان نگاه امنيتی سياسی و پرهيز از ورود به موضوعات بنيادی قوميت اشاره کرد. اين حوزه هنوز نسبت به طرح مباحث و موضوعات اصلی جامعهشناسی قوميت از خود وسواس و مقاومت نشان میدهد و به همين دليل نتوانسته آسيبشناسی عميق و دقيقی از اين مساله و راهکارهای حل آن ارائه کند و همچنان به رويکرد خود در توصيف کلی مسائل قومی، روابط ساختگی آماری و تحليلهای همبستگی بين متغيرهای مختلف ادامه میدهد.
پژوهشگر جامعهشناسی قوميت