ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Wed, 03.07.2013, 2:50
ميخ اعتدال در زمين اصولگراها به زمين نمی‌خورد

ابراهيم اصغرزاده در گفت‌وگو با «اعتماد»

چهارشنبه ۱۲ تير ۱۳۹۲

محمدابراهيم اصغرزاده که خود کانديدای انتخابات رياست‌جمهوری بود پس از عدم احراز صلاحيت توسط شورای نگهبان به حمايت از حسن روحانی پرداخت و او را بهترين گزينه برای اداره کشور معرفی کرد. حال پس از اتمام انتخابات و پيروزی نامزد اصلاح‌طلبان تلاش کرديم تا تحليلش را از پيروزی اصلاح‌طلبان و موج مصادره به مطلوب اصولگرايان جويا شويم. اصغرزاده معتقد است اعتدال به معنای نفی آن چيزی است که در هشت سال گذشته بر کشور رفته است. او هاشمی و خاتمی را برنده‌های بزرگ بازی انتخابات می‌داند.

برنده و بازنده اصلی انتخابات اخير چه کسانی هستند؟
عرصه انتخابات بازی برد - برد است. کسانی که تلاش کردند بازی را صفر و صد يا مرگ و زندگی کنند از نتيجه دلخواه عقب می‌مانند. به نظرم حکومت و مردم به نسبت قابل قبولی برنده انتخابات بودند. هدايت و تدبير رهبری انتخابات را به سمت حماسه‌آفرينی سياسی پيش برد.
آقايان خاتمی و هاشمی هم گام‌های بلندی برای تحکيم جايگاه اجتماعی خود برداشتند. کاری که خاتمی کرد چه در راضی کردن عارف به کناره‌گيری و چه حمايت بی‌دريغ از روحانی او را در موقعيت سياستمداری زيرک و باهوش قرار داد که شايسته رهبری جبهه وسيعی از اصلاح‌طلبان است. هاشمی هم يکی از برندگان انتخابات اخير بود. بدون کياست و عنصر غافلگيری در رفتار انتخاباتی آقای هاشمی‌رفسنجانی اين نتيجه به دست نمی‌آمد.

چه کسانی در رديف بازنده‌ها قرار می‌گيرند؟
بازندگان اما کسانی بودند که تلاش کردند عرصه انتخابات را به رفراندومی جهت نمايش دوگانه مقاومت/ سازش رای‌دهندگان و ملت تبديل کنند. کشاندن پای ارزش‌های ايدئولوژيک و راهبردی کلان نظام به رد يا تاييد در انتخاباتی که همه کانديداها از تبار روشن فعال در نظام برخوردار بودند و از فيلتر چند لايه شورای نگهبان رد شده بودند خطای استراتژيک فاندامنتال‌ها يا اصولگرايان تندرو بود. همان کسانی که الان هم در پی مصادره نتيجه انتخابات هستند. ترديد نکنيد انتخابات اخير بازنده‌های بزرگی داشت.

بازنده اصلی آن جزم‌انديشی، تحجر و نگاه پادگانی به جامعه و کشور بود. تفکری که به مردم مانند رعيت می‌نگرد و می‌خواهد اعتبار و هويت ملت را مال خود‌سازی کنند کنار زده شد البته حالا برای تبيين نتيجه انتخابات و رويکرد دولت نسخه پيچی می‌کنند. و البته شک نکنيد مترصد بازگشت مجدد و بازگرداندن آب رفته به جوی پس از شکست است. سرمقاله می‌نويسند و ادعا می‌کنند که آقای روحانی چون اصالتا متعلق به جبهه اصولگراست و خودش هم نگفته که اصلاح‌طلب است پس اصلاح‌طلبان شکست خورده‌اند. وقتی هم که بازار رقابت انتخاباتی داغ بود همين مدعيان امروزی از تخريب ايشان دريغ نداشتند و حاضر نبودند اندکی از توهم پيروزی کانديدای خود عقب‌نشينی کنند. يادمان نرفته پيروزی شخصی مانند روحانی را پيروزی انديشه سازشکاری و وادادگی می‌دانستند.

شما پيروزی روحانی را چگونه ارزيابی می‌کنيد؟ مخصوصا اينکه محوری‌ترين شعار ايشان اعتدال است.
نقطه عزيمت رويکرد آينده دولت آقای روحانی دقيقا همين جاست. آقای روحانی نمی‌تواند به دلخواه ميخ اعتدال را وسط زمين اصولگراها بکوبد زيرا اساسا اعتدال به رويگردانی از سياست‌های هشت ساله اصولگراها در حمايت از روش‌های افراط و تفريطی دولت آقای احمدی‌نژاد اطلاق می‌شود.
اعتدال به عبارتی همان رويکرد عقلانی تدريجی و اصلاح‌طلبانه است؛ جريانی که کنشگری سياسی و تغييرات را در چارچوب موازين قانونی می‌پذيرد و خود همواره قربانی تندروی‌های چپ و راست بوده است. بعيد می‌دانم در ميان ۱۸ ميليون رای‌دهنده به آقای روحانی کسی را بتوان يافت که مراد خود را از اعتدال به خنثی بودن، عدم قطعيت و انفعال در برابر تندروی و راديکاليسم تعبير کند. مناظره سوم کانديداها در تلويزيون را که فراموش نکرده‌ايد. ديديد که موضع شفاف آقای ولايتی در بيان فرصت‌سوزی تيم مذاکره‌کننده هسته‌يی ايران چه موجی از تحسين و تشويق در محافل و گروه‌های مرجع اصولگرا به پا کرد.

برخی هم می‌گويند اين انتخابات بازی برد برد بود. آيا واقعا همه در اين انتخابات برنده بودند؟
کنشگران اجتماعی از نظريه بازی در مطالعه طيف گسترده‌يی از موضوعات استفاده می‌کنند. از جمله نحوه تعامل تصميم‌گيرندگان در محيط رقابتی به شکلی که نتايج تصميم هر عامل يا بازيگر بر نتايج کسب شده به وسيله ساير عوامل موثر باشد. در واقع ساختار اصلی اين نظريه در بيشتر تحليل‌ها شامل ماتريسی چند بعدی است که در هر بعد مجموعه‌يی از گزينه‌ها قرار گرفته‌اند که در اين ماتريس نتايج کسب شده برای عوامل در ازای ترکيب‌های مختلف از گزينه‌های مورد انتظار است. يکی از اصلی‌ترين شرايط به‌کارگيری اين نظريه در تحليل محيط‌های رقابتی, وفاداری عوامل متعامل در رعايت منطق بازی است که در صورت رسميت شناختن و کاربرد آن عدم قطعيت و پيش‌بينی‌ناپذير بودن نتايج کاهش می‌يابد.
بعضی افراطيون از ابتدای شکل‌گيری جمهوری اسلامی با تفسير خاص خود از تناسب جمهوريت و رای مردم با حکومت اسلامی مورد ادعای آنها با استفاده از الگوی حق و باطل درصدد يکسان‌سازی و تسطيح جامعه بوده، به عبارتی ديگر مطابق نظريه بازی‌ها درصدد شکل دادن به بازی برد – باخت در حوزه داخل و خارج و کسب نتيجه برد برای خود به عنوان جبهه حق و باخت برای طرف مقابل به عنوان جبهه باطل بوده‌اند. اما تاکنون نتوانسته به اين مهم دست پيدا کنند. به نظر می‌رسد آنچه در اين انتخابات رخ داد نوعی عقب‌نشينی اصولگراها از کسب نتيجه برد مطلق برای خود به يک تعامل برد - برد است هر چند می‌تواند اين پذيرش را لااقل برای دوره چهار ساله تاکتيکی دانست.

شرايط نظام را در اين بازی چگونه ارزيابی می‌کنيد؟
اگر قبول کنيم که مشکلات نقطه شروع تغيير است، امروز جمهوری اسلامی از انواع مشکلات متعدد رنج می‌برد، بنابراين حکومت با قبول شجاعانه آرای مردم در اين انتخابات مهر تاييد زده بر مطالبات جامعه و در واقع مطالبات جامعه را به رسميت شناخته است. اين وضعيت منجر به باز شدن منافذی عقلانی برای مديريت بحران‌ها می‌شود، که در صورت بهره‌برداری درست و حداکثری از آن، امکان ايجاد تغييراتی گام به گام جهت بهبود زندگی مردم وجود دارد.اگر چه ممکن است که روحانی به عنوان يک شخصيت ميانه‌رو قبل از هر چيزی در کارها و عملکردهايش برنامه‌هايی با ريسک پايين را در اولويت قرار بدهد، اما اينکه جامعه چه منفعتی خواهد ديد بستگی به ابرام و پايداری جامعه در پيگيری اهدافش دارد، يادمان باشد که مشارکت پروسه‌يی ممتد و مستمر برای همه دوران و نه فقط در ايام انتخابات است که رای دادن بخشی از اين فرآيند را تشکيل می‌دهد.

اصلی‌ترين مطالبات مردم در اين انتخابات چه بود؟
نسل جوان در اين انتخابات اراده متين خود را در وادار کردن راست افراطی به عقب‌نشينی نشان داد. اين هوشمندی نسلی است که می‌کوشد در همين حکومت و با همين ساختار شيوه زندگی خود را تغيير دهد و استانداردهای آن را بالا ببرد. نسل جديد خيال‌پرداز نيست، بلکه پراگماتيست است و می‌خواهد زندگی خود را تکه‌تکه از جريان افراطی که گلوی او را می‌فشارد پس بگيرد. آنها برخلاف کسانی که از انتخابات ذوق‌زده شده‌اند، دچار توهم نيستند و می‌دانند که با انتخاب روحانی، راديکاليسم و بنيادگرايی پايان نيافته است و مشخص نيست که از رييس‌جمهور با محدوديت‌های قانونی چه حاصل شود. ولی پيش داوری هم درست نيست که گفته شود او هيچ کاری نخواهد کرد. او مجبور است که اصلاحاتی را بپذيرد. زيرا مشکلات بيش از تصور ما جدی است. او برای بهبود زندگی روز مره مردم و آينده ايران هم مجبور است کاری کند. از جمله بايد سياست خارجی که با شلوغ کاری احمدی‌نژاد کشور را در انزوا و رکود و تنش با خارج قرار داده اصلاح کند و آن را که با اقتصاد ايران گره خورده است را کنار بگذارد. او فهميده است که اقتصاد امروز جهانی است و با دشمنی با غرب که سکاندار اين اقتصاد است نمی‌توان مشکلات کنونی ايران را بر طرف کرد.

ولی آيا او می‌تواند اين سياست خصمانه را کنار بگذارد؟
مجبور است. من به صراحت می‌گويم که دولت روحانی بدون اصلاحات دوام نخواهد يافت. من نمی‌دانم که روحانی با اين نياز و با اين سرنوشت چه خواهد کرد؟ آيا آنچه در کشورهای خاورميانه رخ داده است، روحانی را وادار خواهد کرد تا در برابر تندروها بايستد .

آيا واقعا آقای روحانی نماد تغيير است؟
ساختار قدرت حکومت در يک فرد يا يک جناح خلاصه نمی‌شود که تصور کنيم با تغيير آن فرد يا جناح مشکلات بر طرف می‌شود. يک سيستم، يک نظام، يک حکومت و هر نام ديگری که بخواهيم برآن بگذاريم ساختاری است حقوقی، امنيتی، نظامی، اقتصادی، سياسی، فرهنگی، و درباره ايران مذهبی همراه با تنيدگی‌های پيچيده که آن را نمی‌توان به رفتار يک فرد يا گروه کاهش داد. بايد سنجيد که با انتخاب روحانی در ساختار قدرت چه تغييری رخ می‌دهد. اين را امروز نمی‌توان داوری کرد.

انتخاب آقای روحانی يک پيروزی برای مردم بود يا احساس پيروزی؟
قطعا پيروزی بود، ظرف ۴۸ ساعت آرايش بازی طراحی شده به هم ريخت. اکثر گروه‌ها و شخصيت‌های سياسی و کارشناسان غافلگير شدند. نبايد در پيروزی مردم ترديد کرد. حتی اگر افکار عمومی خود به صورت پيچيده‌يی مهندسی شده باشند. در اين صورت «احساس پيروزی» هم کم از پيروزی ندارد.
بايد حتی با درايت اين «احساس پيروزی» را با همکاری و ابتکار به يک پيروزی واقعی تبديل کرد. و اين هم بستگی به اين دارد که مطالبات و بسيج‌کنندگی مردم در کشور در فضای جديد تا چه اندازه سازمان پذير و پايدار بماند و بتواند به عنوان اهرم در خدمت تغيير و اصلاح در برابر ساختار اداری و حقيقی موجود به موفقيت حقوقی دست يابد.

اصلاح‌طلبی در سال ۹۲ يعنی چه؟ آيا اعتدال همان اصلاح‌طلبی است؟
اصلاح‌طلبی يعنی اذهان جامعه را به جای عزم تخريب هر آنچه که هست، به سمت امکان اصلاح و حرکت از ممکنات سوق ‌دادن. بخشی از تحريم‌کنندگان و کسانی که رای ندادند تلاش دارند حرکت منطقی مردم را ناشی از فريب خوردن و تحکيم وضع موجود قلمداد کنند و از طرفی با طرح شعارهای تند و احيانا نارس و زودهنگام، مسير اصلاح گام به گام را راديکاليزه و از ميان ۱۸ ميليون رای آقای روحانی يارگيری کنند. از رييس‌جمهور هنوز بر مسند تکيه نزده و سکان را تحويل نگرفته، مطالبات مازاد بر شعارها و برنامه‌های مطرح شده انتظار دارند.

با وجود ادعای مردمی بودن اصلاحات تا اين اندازه وابسته به فرد هستند؟
اين پديده خاص اصلاح‌طلبان نيست. فقدان احزاب و سامان‌يابی منطقی و عدم تعريف و تبيين مبانی اصلاحات و اصولگرايی باعث شده است که اصلاح‌طلبان نيز مانند اصولگرايان سهل‌ترين روش را انتخاب و برای رسيدن به قدرت به جای ارائه برنامه و سرانجام کارنامه خود، به شخصيت‌ها وابسته شوند. توده‌ها نيز بيش از اينکه مطالبه‌محور باشند اغلب به خصوصيات فردی و شهرت اشخاص توجه و گرايش دارند و به دنبال افراد مشهور می‌روند. همين امر گروه‌های سياسی را هم تشويق و ترغيب می‌کند تا بجای انتخاب راه دشوار يعنی تحزب گرايی واقعی و کار روی برنامه که امری دشوار است، روی اشخاص سرمايه‌گذاری کنند.

آيا نوعی آشتی ملی رخ داده و دولت بايد مظهر آن باشد؟
اعتماد‌سازی جاده‌يی دو طرفه است. رويداد حياتی انتخابات به طرز معجزه‌آسا زنگار کدورت‌های گذشته را شست. ابهاماتی که در دو طرف ايجاد شده بود را به اعتماد تبديل کرد. وقتی رهبری رسما اعلام کردند رای مردم حق‌الناس است يا کسانی که نظام را قبول ندارند بيايند برای کشورشان رای دهند بستر حضور کسانی فراهم شد که طبيعتا به کانديدايی دورتر از بقيه نسبت به مرکزيت نظام قرار داشت. هيچ‌کس نمی‌تواند بی‌اعتنا به خواست و رأی جامعه و «نه» بزرگ آنان به روش نادرست مديريت و اوضاع نامساعد اقتصادی، اجتماعی و بين‌المللی کشور باشد. جالب آنکه اصولگراها که پيشنهاد آقای هاشمی مبنی بر تشکيل دولت وحدت ملی را رد کردند و آن را طرح و توطئه‌يی برای تطهير فتنه گران و وارد کردن آنان به دولت خواندند اينک مدافع آن شده‌اند. با اين حال بايد از هر گونه آشتی و همکاری استقبال کرد. البته مردم کاری کردند کارستان، با رای خويش، موضع و نظر خود را اعلام کردند. ضروری است اما اصولگراها نيز به جای حرف‌های کليشه‌يی در اين زمينه صريح و شفاف موضع خود را روشن کنند تا آشتی و سازش ملی پايدار شود.

اين خط و نشان تندروها برای روحانی به چه منظور است؟
دوستانی هستند که کارشان تبديل فرصت به تهديد است. از دشمن بدترند، حکايت يک روزنامه خاص است. در روزهايی که مردم از پيروزی در انتخابات و به پايان رسيدن هشت سال رياست‌جمهوری محمود احمدی‌نژاد چنان خوشحال هستند که به کمترين بهبود در اوضاع رضايت می‌دهند، اين روزنامه گويی خوش دارد دايم به مردم نيش بزند که خوشحالی‌شان بی‌دليل است.

اين روزنامه در سرمقاله‌يی خطاب به حسن روحانی نوشت: «تشکر رييس‌جمهوری منتخب از آقای خاتمی با توجه به نقش ويرانگری که وی در فتنه ۸۸ داشته است، به اين نگرانی دامن می‌زند که مبادا دکتر روحانی از خطری که سران و عوامل فتنه ۸۸ می‌توانند برای دولت ايشان پديد آورند، غفلت کند.»در حالی که بسياری از مردم کشور و رهبران اصلاحات و چهره‌های ميانه‌رو کشور، رعايت انصاف در شمارش آرا را نشانه‌يی از عقلانيت نظام و حکومت دانسته‌اند و از مقامات عاليه به دليل اين اقدام تشکر کرده‌اند، اقدامی که کشور را از شرايط افراط خارج کرد، گويی روزنامه خاص بنا دارد بگويد نه! عقلانيتی در کار نيست. هرچه مردم با وجود محدوديت‌های ساختاری، به نسيم اميد دل خوش می‌کنند و می‌خواهند فصل تازه‌يی از کار و تلاش را در کشور به راه اندازند، دوستان در روزنامه‌های خاص همچنان در نفير نااميدی می‌دمند و می‌خواهند اميد مردم را به یأس مبدل کنند.