جمعه 03 مه 2013 - 13 اردیبهشت 1392
زنی که زمانی مشهورترین زندانی سیاسی جهان بود، حالا ردایی نهچندان جذاب به تن کرده، و یک سیاستمدار ساده شده است. آنگ سن سوچی همانطور که انتظار میرفت، اخیرا دوباره به ریاست حزبش انتخاب شد. او ۳۵ سال پیش یکی از بنیانگذاران حزب اتحادیه ملی برای دموکراسی بود، و این حزب بدون او بیمعناست. هنوز هم میتوان هالهای از شکوه و ابهت را حول آنگ سن سوچی دید.
او همیشه آراسته است و حضورش در هر مناسبت عمومی به صحنه ورود اعضای خاندانهای سلطنتی یا ستارههای هالیوود شبیه است. حتی دیپلماتهای با تجربه هم برای عکس گرفتن با او مثل طرفداران پرشورش سر و دست میشکنند. وقتی توجهش را به کسی معطوف میکند، جذابیت و گیرایی شخصیتش وزن بسیار زیادی دارد. به سختی میتوان تصور کرد که نتیجه انتخاباتی که قرار است سه سال دیگر برگزار شود، چیزی جز پیروزی قاطع اتحادیه ملی برای دموکراسی باشد، و دلیل اصلی این پیروزی احترام و اعتبار او نزد مردم خواهد بود.
اما آماده کردن حزب او برای در دست گرفتن امور کشور موضوع دیگری است. حزب در دوران طولانی حبس او تحلیل رفت. بسیاری از اعضای آن به زندان افتادند و برخی در حبس از دنیا رفتند. اداره اتحادیه ملی برای دموکراسی بدست تنی چند از اعضای کهنسال آن افتاد، که به “عموها” معروف هستند. حزب سازماندهی ضعیفی دارد، گرفتار جدالهای داخلی است و با کمبود شدید منابع مالی مواجه است. قرار بود با برگزاری کنگره حزب وضعیت قدری بهتر شود، اما کمیته مرکزی حزب که اعضایش جدیدا انتخاب شده اند، فرق زیادی با کمیته قبلی ندارد.
شکایاتی هم در مورد نحوه گزینش نمایندگان حزب در برخی از نقاط کشور مطرح شد و به غیردموکراتیک بودن این انتخاب اعتراض شد. آنگ سن سوچی از اعضای رده پایین حزب خواسته بدون ترس حرفها و اعتراضهایشان را مطرح کنند. او میگوید از انتقاد استقبال میکند. اما روبرو شدن با این شخصیت فوقالعاده برای هر کسی آسان نیست، چه برسد به یک فعال حزبی ساده. شایان یادآوری است که او سابقه چپ افتادن با کسانی به تندی با او مخالفت کنند را دارد. او همچنین در رأس یک کمیسیون، وظیفه داشت درباره یک معدن مس جنجالبرانگیز تحقیق کند.
این معدن روباز عظیم که در غرب شهر ماندالای قرار دارد، به نماد شکل جدیدی از اعتراضات در برمه تبدیل شده است. این معدن بهصورت مشارکت انتفاعی میان یک شرکت اسلحهسازی بزرگ چینی و یک شرکت مادر متعلق به ارتش برمه اداره میشود، و اهالی منطقه میگویند منظره و محیط زیست محل را نابود میکند. کشاورزان برمهای میگویند زمینهایشان بهشکلی غیرعادلانه از آنها گرفته شده، و فعالان مدنی از سراسر برمه برای حمایت از آنها به منطقه رفته اند.
ماه نوامبر گذشته (آبان ۱۳۹۱)، پلیس سعی کرد معترضانی که معدن را بلوکه کرده بودند از آنجا بیرون کند، اما عملیات تخلیه معدن درست اجرا نشد و در جریان آن چندین نفر مجروح شدند. احساس خشم و ناخشنودی از ارتش و چین (بزرگترین حامی حکومت فعلی) بسیار شدید است، و یکی از مهمترین مسائلی که دولت جدید با آن روبروست، موضوع مالکیت زمین است. بههمین خاطر هم وقتی تین سین، رئیس جمهوری برمه، در این زمینه تحت فشار قرار گرفت، با اقدامی هوشمندانه تصمیم گرفت این گوی داغ را به دامان محبوبترین سیاستمدار کشور بیندازد.
آنگ سن سوچی همانطور که از شخصیتش انتظار میرفت، این کار سخت را پذیرفت. او به مناطق مورد نظر سفر کرد و مسأله را با صراحت برای ساکنان منطقه شکافت. او به آنها گفت که تعطیل کردن معدن باعث ناخشنودی یک همسایه قدرتمند خواهد شد. البته او تأکید کرد که استانداردهای زیستمحیطی و غرامت پرداختی به اهالی باید بالاتر برود، ولی اضافه کرد که کشور به سرمایهگذاریهایی از این دست نیاز دارد.
برای زنی که به مدح و ستایش عادت داشته، احتمالا تجربه شنیدن فریادهای خشمگین معترضان در معدن ناراحتکننده بوده است. آنگ سن سوچی همچنین حاضر نشد خود را درگیر خشونتهای قومی مرگبار در نزدیکی مرز برمه با بنگلادش کند، و بسیاری از طرفداران سابق او به این خاطر سرخورده و ناراحت شدهاند.
آنگ سن سوچی بارها از ارتشی که سالها او را در حصر نگاه داشته بود تمجید کرده، و همین امر باعث سردرگمی برخی دیگر شده است. البته ستایش او از ارتش چیز جدیدی نیست، و او همیشه از علاقهاش به نهادی که بدست پدرش تأسیس شد، صحبت کرده است. برخی بدبین هستند که کسی که زمانی نماد مقاومت بدون خشونت و اصولی بود، حالا بر اساس محاسبات سیاسی عمل میکند و دیگر مایل نیست در قبال برخی موضوعات موضع بگیرد، و ریسک ریزش آرا یا ناخشنودی ارتش را بهجان بخرد، بهخصوص که اگر آنطور که قبلا گفته، بخواهد رئیس جمهوری بعدی برمه باشد، قطعا به حمایت ارتش نیاز خواهد داشت.
اما من فکر نمیکنم نگاه او به قضیه اینطور باشد. او برای مواضعش توضیحات مستدلی ارائه میکند، و کاملا آگاه است که به ایجاد ائتلاف در پارلمان جدید و در حال تحول و تکامل برمه نیاز دارد. او قطعا اصول محکمی دارد، ولی وقتی معتقد است که حق با اوست، میتواند بسیار یکدنده باشد. در واقع آنگ سن سوچی دیگر یک نماد نیست. او در صحنه تازه و بیثبات سیاست برمه به یک بازیگر تبدیل شده؛ بازیگری قدرتمند، جذاب و پایبند به انسانیت.