ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Sun, 03.02.2013, 9:36
همایش علویان کرد و معمای ترک، کرد و علوی در ترکیه

بی‌بی‌سی / نفیسه کوهنورد

برای نخستین بار در ترکیه، همایش علویان کرد برپاست و باز هم برای نخستین بار، رسماً نام کردستان بر همایشی قانونی و علنی در ترکیه گذاشته شده است. این عنوانها، تنها “نخستین بار” هایی نیستند که این همایش در ترکیه ثبت می کند.

همایش “علویان کردستان” را چند نهاد علوی و کرد با همکاری حزب آشتی و دموکراسی، بزرگترین تشکل سیاسی قانونی کرد ترکیه در شهر کردنشین دیاربکر برگزار کرده اند.

همایش با یک دقیقه سکوت به احترام “شهیدان مبارزه برای دموکراسی و کردستان” گشایش یافت، سخنرانیها به زبان کردی با سه گویش زازا، کرمانجی و سورانی بود و در و دیوار تالار همایش به تصاویر افرادی آراسته شده بود که در نگاه دولت ترکیه مجرمند و قانون شکن، همچون سکینه جانسیز و مظلوم دوغان، از بنیانگذاران حزب کارگران کردستان (پ ک ک) و ابراهیم قایپاق قایا، از رهبران کمونیست ترکیه که چهل سال پیش زیر شکنجه در زندان جان سپرد.

میهمانان همایش شماری از دده ها و خوجه ها (رهبران مذهبی و پیران آیینی) علوی اند و همچنین پژوهشگران و نویسندگان و فعالانی که قرار است از حال و روز علویان کرد و تاریخ و فرهنگ آنان سخن بگویند، اما سایه سیاست و رنگ و بوی جریانهای سیاسی کرد که ارتباطی هم با کیش علوی ندارند در آن هویداست.

فراخوان کردها و علویان به اتحاد

شماری از نمایندگان کرد در مجلس ترکیه و فعالان سیاسی کرد در همایش حضور دارند. برخی از آنان، همچون عثمان بایدمیر، شهردار دیاربکر که همایش با سخنان او گشایش یافت و آیسل طغلق، نماینده کرد علوی که هر دو سابقه وکالت عبدالله اوج آلان، رهبر پ ک ک را دارند و به اتهام همکاری با این حزب در حال محاکمه اند، علیه آنچه برتری طلبی ترکی می خواندند، سخنرانیهای تندی کردند.

عثمان بایدمیر، کردها را به اتحاد فراخواند و آیسل طغلق از سیستم برتری طلبی ترکی سخن گفت که به قول او از زمان سلجوقیان تاکنون بر ترکیه چیرگی دارد و سیاستی شوم را برای محو علویان پیش برده است، سیاستی که در دوران حاکمیت حزب عدالت و توسعه هم ادامه یافته و چیزی عوض نشده است.

ستم بر علویان از جانب حاکمان متعصب مذهبی که آنان را کافر و مرتد می دانند، واقعیتی تاریخی است. البته بر خلاف گفته خانم طغلق و به گواه تاریخ، این ستم از دوران سلجوقیان آغاز نشده چرا که در آن زمان هنوز کیش علوی در ترکیه کنونی پدید نیامده بود. این کیش در شکل کنونی اش، محصول دوران رقابتها و کشاکش دو امپراتوری رقیب صفوی و عثمانی در کنار یکدیگر است، زمانی که بخشی از قزلباشان که سرسپرده معنوی پادشاهان صفوی بودند در قلمرو عثمانیان ماندند و از پیوند آنان با ترکهای پیرو طریقت بکتاشی و کردهایی که گمان می رود از پیروان کیش یارسان (اهل حق در ایران و عراق و قره باغ قفقاز) بودند، مذهب علوی در شمایل کنونی اش شکل گرفت.

نه ترک، نه کرد: علوی

نکته اینجاست که کیش علوی در بعد مذهبی اش، تقسیمبندی کردی و ترکی ندارد. همچون مسلمانان سنی مذهب ترکیه، علویان هم چه ترک باشند و چه کرد، باورهای یکسان و آیینهای یکسانی دارند و تنها تفاوت ترکی گویان و کرد زبانان علوی در این است و بس که هر کدام، آیننهایشان را به زبان خود به جا می آورند.

البته بحث اینکه کردهای علوی به ترکها بیشتر نزدیکند یا کردها از مباحث سنتی و کلیشه ای است که در آستانه هر انتخاباتی بار دیگر در رسانه‌‎ها و محافل سیاسی ترکیه داغ می شود و شخصاً در انتخابات سالهای ۲۰۰۷ و ۲۰۱۱ و همه پرسی سه سال پیش برای اصلاح قانون اساسی شاهدش بودم. در هر سه مورد، برای تهیه گزارش درباره نگاه و خواسته های علویها و کردهای علوی به محله غازی عثمان پاشای استانبول رفتم که ساکنانش بیشتر از کردهای علوی اند و سری به روستاهای علوی نشین دیاربکر زدم که خود را غالباً ترکمان معرفی می کنند. جالب آنکه وقتی از علویها می پرسیدم که کردند یا ترک می گفتند: نه کردیم و نه ترک، علوی هستیم. حتی دده های کرد علوی هم در مصاحبه ها سعی می کردند از وارد شدن به موضوع مسئله کردها در ترکیه پرهیز کنند و نگاهشان بیشتر به وعده هایی بود که درباره حقوق علویها مطرح می شد.

اکنون که ترکیه در مرحله ای حساس برای حل “مسئله کرد” به سر می برد، به نظر می رسد جریانهای سیاسی کرد با پرچمداری برای گشودن بحث “علویان کرد” چه بسا سر یارگیری از میان علویان کرد را داشته باشند که به صورت سنتی از ورود به جدلهای سیاسی می پرهیزند و عمدتاً به این دلیل که جریانهای کرد در ترکیه غالباً خاستگاه مارکسیستی داشته اند، چندان اقبالی به آنان نشان داده اند.

برای علویان، چه ترک و چه کرد، حفظ هویتی مذهبی که قرنها زیر فشار و سرکوب، با چنگ و دندان حفظ کرده اند، اولویت اصلی است. سقوط امپراتوری عثمانی که سلاطینش خود را خلیفه و جانشین پیامبر و رهبر اهل سنت می دانستند و جایگزینی آن با نظامی لائیک که به تعصبات مذهبی مجال عرض اندام نمی داد، به قرنها تیره روزی علویانی که از ترس انگ کافر و مشرک و مرتد خوردن، حتی مذهب خود را پنهان می کردند پایان داد. از همین رو، آتاتورک به نوعی منجی علویان شد و هنوز در جمعخانه های علویان، عکس او در کنار تمثال حضرت علی خودنمایی می کند.

نگرانی علویان از اسلامگرایان

قدرت گرفتن اسلامگرایان سنی مذهب در ترکیه، بار دیگر علویان را از آینده بیمناک کرده و در ۱۰ سالی که حزب عدالت و توسعه سر کار است بارها این نگرانی از جانب علویان بیان شده است. هرچند رجب طیب اردوغان به نشانه تلاش برای حل مشکلات علوی ها چند باری در ماه محرم به مراسم افطاری علوی ها رفته و در مراسم عاشورایشان با خواندن شعرهایی در سوگ کربلا و امام حسین شرکت کرده، دولت تاکنون حاضر نشده جمعخانه های علوی را به عنوان اماکن مذهبی رسمی به رسمیت بشناسد و از مزایای دولتی بهره مند کند. به گفته آیسل طغلق، سران حزب حاکم عدالت و توسعه و در رأسشان، رجب طیب اردوغان، واژه علوی را همچون دشنام استفاده می کنند و برای تحقیر علویان، از آنان در کنار ارمنی ها،یزیدیان و زردشتیان نام می برند.

چنین شرایطی می تواند فرصتی مغتنم برای جریانهای سیاسی کرد باشد تا با تکیه کردن بر قومیت مشترک خود با علویان کرد به آنان یادآور شوند که چون علاوه بر علوی بودن، کرد هم هستند، گرفتار “ستم دوچندان”اند و راه نجاتشان، اتحاد با همتباران کرد است.

عثمان بایدمیر، شهردار دیاربکر هم در سخنرانی دیروزش در همایش دیاربکر، خطاب به علویان گفت که راه رسیدنشان به آزادی، اتحاد با کردهاست. او از مظلوم دوغان تجلیل کرد که از بنیانگذاران پ ک ک بوده و از او در کنار شخصیتهایی تاریخی چون سید رضا و شیخ سعید نام برد که رهبران شورش کردان علیه حکومت آتاتورک بودند و در میان کردها همچون قهرمان ملی از ایشان یاد می شود.

تصویر مظلوم دوغان در کنار همرزمش، سکینه جانسیز و همچنین ابراهیم قایپاق قایا که هر سه شان علوی زاده هایی بودند که مارکسیست شدند، گویا بر دیوار تالار همایش نشانده شده تا در ذهن علویان، پیوندی میان آنان و جنبش کردی را تداعی کند.

علویان در میانه میدان رقابتهای حزبی

قرینه دیگری که گمانه تلاش جریانهای سیاسی کرد برای یارگیری از میان علویان را قوت می بخشد، نامه ای علیه حزب جمهوری خلق ترکیه است که با امضای شماری از کردهای علوی مقیم آلمان به نهاد «سوسیالیست بین الملل‌”(سوسیالیست انترناسیونال) نوشته شده که اتحادیه احزاب چپ دنیاست و حزب جمهوری خلق هم عضو آن است.

حزب جمهوری خلق را آتاتورک بنیاد نهاد و خود را پاسدار اصلی میراث آتاتورک می داند. جمعیت علوی ترکیه از پایگاههای اجتماعی سنتی این حزب به شمار می رود. استان تونج الی (درسیم)،‌ تنها استان ترکیه است که بیشتر جمعیتش را کردهای علوی تشکیل می دهند، با این حال مردم این استان از رأی دهندگان همیشگی به حزب جمهوری خلق به شمار می روند و در این دوره، حتی با وجود تبلیغات وسیع نامزدهای کرد، هر دو نماینده استان، از حزب جمهوری خلق راهی مجلس شدند. در دیگر مناطق علوی نشین جنوب شرق ترکیه هم کمابیش همین وضعیت برقرار است.

ده روز پیش که نمایندگان در مجلس بر سر طرحی مذاکره می کردند که به متهمان اجازه دهد به زبان مادری شان در دادگاه از خود دفاع کنند، یکی از نمایندگان حزب جمهوری خلق در صحن مجلس گفت:‌ “به هیچ زوری نمی توانید قومیت کرد را با ملیت ترک یکتا و برابر کنید”. سخن او از آن روز تاکنون اعتراضهای فراوانی هم از جانب کردها و هم بسیاری از ترکها به همراه داشته و حزب جمهوری خلق هم تلاش کرده از این سخنان او فاصله بگیرد. در نامه ای هم که با امضای جمعی از علویهای مقیم آلمان به سوسیالیست بین الملل نوشته شده، حزب جمهوری خلق متهم شده که حزبی نژادپرست است که با اندیشه سوسیالیستی در تضاد قرار دارد و باید از سوسیالیست بین الملل که اتحادیه ای با آرمان جهان وطنی است اخراج شود.

اما نکته اینجاست که این نامه نه از جانب نهادهای علوی، بلکه به دست کسانی امضا شده که خود را جمعی از افراد و گروههای درسیمی معرفی کرده اند که اندیشه سوسیالیستی دارند. حال آنکه، جامعه علوی ترکیه، به دلیل ساختار مذهبی خاصی که شاکله این جمعیت را شکل می دهد، جامعه ای همبسته است که نهادهایش در موضعگیریها هماهنگ عمل می کنند و از جانب نهادهای رسمی علوی، تاکنون حمایتی از این نامه عنوان نشده است.

در این میان، همزمانی جنجالی که علیه حزب جمهوری خلق راه افتاده و تلاشی که جریانهای کرد برای استفاده از این فرصت علیه حزب جمهوری خلق می کنند، قابل توجه است.

اگر این گمانه با واقعیت تطبیق کند که جریانهای سیاسی کرد در همایش علویان کرد در دیاربکر به دنبال یارگیری از میان آنانند،‌ این خطر هم پیش رویشان قرار دارد که تلاششان به معنی اقدامی در جهت تفرقه افکندن میان علویان تلقی شود و بازخوردی منفی از جانب جامعه علوی ترکیه به همراه بیاورد. این نکته را در جریان همه پرسی در ترکیه بارها از دده های علوی شنیدم.

وقتی آیسل طغلق می گوید که “سیستم برتری طلبی ترکی” نگران اتحاد علویان و کردان است و می کوشد بینشان تفرقه بیندازد، علویان ترک هم ممکن است خود را آماج اتهام برتری طلبی ترکی از زبان جریانی که خانم طغلق به آن تعلق دارند ببینند و نسبت به سیستمی هشدار دهند که نگران ادامه همبستگی میان علویان ترک و کرد است.

نشانه ای از چنین بازخوردهایی می تواند همین گمانه زنیهایی باشد که این روزها و در پی ترور سکینه جانسیز در پاریس، از جانب برخی مطبوعات دست راستی ترکیه مطرح می شود: اینکه چون سکینه جانسیز علوی بوده، چریکهای کردهای علوی در حال ترک پ ک ک و کوهستان قندیلند و ترور خانم جانسیز را حرکتی علیه علویان می بینند.