سناریوی انتخابات ایران حکایتی است شگفت انگیز و هراسناک. بیش از سی بار تا کنون، مردمان و حکومتیان با آن دست و پنجه نرم کردهاند.
در پارهای از این انتخابات، مردم به هیزم تنور انتخاباتی تبدیل شدهاند و در انتخابات دیگری، جان باختگان با جان خود، در پوش جنایات حکومتیان را به کنار زدهاند و جهانیان نگریستند که در آن پیمانه طلایی شریعتمداران، “چهها!!” که نمیگذرد.
نیم نگاهی به انتخابات در پیش رو بیاندازیم:
پنج ماه به انتخابات مانده است. اما این بار، انتخابات، سر گردان و ترسناک، همچون بختکی، بر سپهر ایران، ویلا ن است. نه نام کاندیدی به گونه شفاف آشکار است و نه ستادانتخاباتی راه افتاده است.
در این بازار مکاره، فقط گمانه زنی، شایعات، نظریه پردازی، و سایتهای انتخاباتی جوشان وخروشان است و بس.
نخستین پرسش این است که آیا انتخابات خرداد یک “تصفیه حساب و تهدید” است یا یک “فرصت” طلایی برای دموکراسی خواهان؟
“تهدید و تصفیه حساب” است چون حاکمیت آهنگ آن دارد، که با نیرنگ، بخشی از اصلاح طلبان را وارد یک ” بازی خطرناکی ” کند و به آنان فرصتی دهد و از حول حلیم وارد دیگی کند و آتش انتخابات را داغ نگه دارد و آنان را به هیزم تنور تبدیل کند و به جهانیان، نمایش شرکت کنندگان فراوان و انتخابات با شکوه را را جلوه دهد.
بیت رهبری، انتخابات را همچون یک “بیعت” مینگرد. “برائت سبزها”، یک غنیمت است. شرکت آنان در انتخابات یک “بیعت” است.
گفتیم “نیرنگ”؛ پرسش دوم این است که این “نیرنگ” چیست و دستاوردهای آن برای ستاد رهبری کدام ست؟
هرچند که دولت احمدی نژاد نا فرمان است و بازیگوش، و از “ذوب شدگی در وجود ولایت، به “انجماد” روی آورده است، اما ستاد خامنهای ( بخوانید بیت آقا) با فیگور و شمایل “قانون گرایی، دولت احمدی نژاد را با یک حکم حکومتی (عدم کفایت) عزل نکرده است. چرا؟ این همان نیرنگی است، که از “کشکول اقا” بیرون میاید. این نیرنگ چه دستا وردی برای ستاد رهبری دارد؟
اول اینکه: رهبر خود را “قانون گرا” جلوه میدهد.
دوم اینکه: ستاد خامنهای پرونده دولت احمدی نژاد را پر با رتر ( نا گوارتر ) میسازد و در روز پس از انتخابات خرداد، سهل تر، سامانه و تشکیلات احمدی نژاد را سرکوب میکند و ادله ی پوپولیست تری برای عو ام ( و نیز خودیها ) بر “انحراف ” آنان مطرح میکند.
سوم اینکه: سبزهای نادم و اصلاح طلبان دولتی را شا دما ن از حذف احمدی نژاد و شرکایش میکند.
چهارم اینکه: تمام بحرانها ی کلان مملکت را به نام آنان رقم میزند.
حکومت میخوا هد خاتمی و سایر رفرمیستهای خموش و چموش را وارد این بازی خطر ناک بکند. باید دید که چگونه آنان، با این نیرنگ بر خورد میکنند، و در انتها بازندگان این بازی خطرناک چه کسانی هستند؟
پرسش بعدی این است: چرا نباید در انتخابات شرکت کرد؟
نخستین و مهمترین شرط شرکت در هر انتخاباتی، سلامت آن انتخابات است.
از سی انتخابات پیشین حکومت اسلامی، سی تای! آنان نا سالم و مهندسی شده، بوده است. این یک اصل کلی است که: محرک و عا مل اصلی هر انتخابات نا سالم حضور خود کا مگی و نبود دمو کراسی میباشد.
اما خودکامگی، در ایران ما، سه مرحله (یا دوران گذ ار) را طی طریق کرده، تا بارور شده است.
گذار اول، “مرحله دیکتا توری”؛ از ١٢ فرورین ١٣٥٨ تا سال ١٣٦٧: “دیکتاتوری ولایت فقیه” با یک رفراندوم مهند سی شده، قانونی میشود.
گذ ار دوم،”مرحله قدرت مطلقه”؛ از سال ١٣٦٧ تا خیزش ٨٨: با باز نویسی وافزودن اضافات در قانون اساسی ” قدرت مطلقه” قانونی میشود.
گذ ار سوم، “مرحله خود کامگی”: از خرداد ٨٨ تا کنون.
بدین سبب میباشد که انتخابات ایران در گذ ار از گذرگاه سه مرحله بالا، هر روز نا سالم تر میشود. و این حکایت ادامه خوا هد یافت تا فرو پاشی خود کامگی و ایجاد دموکراسی.
اکنون پرسش نهایی این است: پس چه باید کرد ؟ و چه گونه میتوان از این نا بسامانی و منجلاب رهایی یافت؟
تا پیش از سال ١٣٨٤، امکانات “مانور نیروهای سیاسی” و “مهار دیکتاوری” برای بسیاری از نیروهای سیاسی (از رفرمیستها گرفته تا دموکرا سی خواهان ) وجود داشت اما با نزدیک شدن به مرحله سوم ( مرحله خود کامگی ) این فرصتها سوزانده شد. “مانور نیروهای سیاسی” و “مهار دیکتاتوری” دوران خواب زمستانی و خموشی خود را طی میکند.
آیا انتخابات توان این را دارد که مردمان را از خموشی برهاند و زمینه ساز “مانور نیروهای سیاسی” و “مهار دیکتاتو ری” باشد؟
انتخابات میتواند زمینههایی را بسازد،
اگر:
مردم، هیزم تنور انتخابات نشوند.
اگر:
نیروهای سیاسی فقط به طرح مطالبات بسنده نکنند.
اگر:
نیروهای سیاسی بتوانند پیوندی بین فضای موجود جامعه ومطالبات بسازند.
اگر:
اجماعی به وجود آید و “هژ مونی برنامهها” آفریده و ارایه شود.
اگر:
نیروهای سیاسی پس از پذیرش “هژ مونی برنامهها” به دامن نیر نگهای حکومت نیفتند و مردم را همرا ه خود کنند.
اگر:
“عمل مشترک”، در پی آمد “نظریات و گفتگوی مشترک” ساخته شود و بدین گونه “مشارکت حد اکثری” در تقابل با خودکامگی آفریده شود، و نشاط و حرکت در جامعه بوجود آید.
برای مردمانی که جنگ و دخالت نظامی نمیخوا هند، باید در درون جامعه، نشاط و دینامیک برای ایجاد آزادی به وجود آورد.
بحرانهای کلان حکومت، فراوان است. بنابر این هر نیروی سیاسی که بستر ساز شرایط بالا باشد مورد توجه مردم قرار میگیرد.
بازی انتخابات را باید به یک حرکت نشاط آور در جامعه تبدیل کرد. باید مردمان را از خموشی رهانید. زمان کوتاه است و فرصت اندک. باید با مانورهای مناسب، دیکتاتوری را مهار کرد، وگرنه این بازی ادامه خواهد داشت.
.(JavaScript must be enabled to view this email address)