نسرین ستوده پس از ۴۹ روز اعتصاب غذا به خواستهاش که رفع ممنوعیت خروج از دختر ۱۲ سالهاش بود رسید. آیا این روش را میتوان به سایر کنشهای اجتماعی تسری داد؟ یک تحلیلگر سیاسی به این پرسش پاسخ میدهد.
سهشنبه شب ۱۴ آذر پایان یک کابوس ۴۹ روزه برای فعالان جنبش زنان و خانواده و دوستان نسرین ستوده بود. رضا خندان همسر این وکیل زندانی با اعلام خبر شکستن اعتصاب غذای نسرین از طریق صفحه فیس بوک خود، مژده پایان این کابوس را در فضای مجازی پخش کرد: «بالاخره خبر خوب رسید، در ملاقات استثنایی عصر امروز، نسرین با توجه به برداشتن محدودیت قضایی مهراوه پس از ۴۹ روز به اعتصاب خود پایان داد. ممنون از همهی دوستان که در این مدت همدل و همراه ما بودند، بهویژه فعالان زنان که در این چند روز از کانالهای مختلف پیگیر موضوع بودند».
مقاومت نزدیک به ۵۰ روزه نسرین ستوده را اکثریت ستودند. گروهی نیز بر آن شدهاند که این روش را میتوان به باقی مبارزات مدنی نیز تسری داد؛ روشی که از آن با نام «مقاومت نامحدود برای هدف محدود» نام بردهاند.
آیا واقعا روش مقاومت نامحدود برای رسیدن به یک خواسته مشخص و هرچند کوچک، روشی است که میتوان از آن در دیگر مبارزات مدنی نیز استفاده کرد؟
مرتضی کاظمیان، تحلیلگر سیاسی در این باره معتقد است در حوزه سیاسی، کنش عقلانی نسبت مستقیمی با احتساب هزینه و فایده دارد و این محاسبه چیزی است که تنها خود کنشگر میتواند آن را انجام دهد و برآورد کند که آیا آن هدف محدود و اعتراض نامحدودش نسبتی باهم دارند یا نه.
وی اضافه میکند که از سوی حاکمیت نیز این احتساب هزینه و فایده صورت میگیرد یعنی حاکمیت هم برآورد میکند که در حال پرداخت چه هزینهای است. مثلا در مورد مشخص خانم ستوده، مسئولان به این هم فکر میکردند که در قبال ممنوعیت خروج یک دختر ۱۲ ساله، نظام چه هزینهای را دارد پرداخت میکند.
فشار افکار عمومی، برگ برنده کنشگر اجتماعی
کاظمیان فشار افکار عمومی را هم در این میان موثر میداند. او میگوید: «فشار افکارعمومی، اثرگذاری رسانهها و فعالیت پشتیبانی کمپینها یعنی نیروهای اجتماعی که پیگیر حق خانم ستوده و دخترش بودند، بهعلاوهی نقشی که حاکمیت در حال تعامل دارد، حاکمیت اقتدارگرا را به این نتیجه رسانده که حکم دختر خانم ستوده را لغو کند و خوشبختانه ایشان هم به اعتصاب غذایشان پایان دادند».
«بسیج نیروی اجتماعی» نکتهای است که از نظر مرتضی کاظمیان کلیدی است. او میگوید در تاریخ سیاسی ایران چندین بار شاهد این تمرکز و بسیج نیروی اجتماعی حول یک محور و در نهایت رسیدن به هدف بودهایم، به عنوان نمونه استعفای دکتر مصدق در سال ۱۳۳۰ که منجر به قیام ۳۰ تیر و بازگشت دوباره دکتر مصدق به قدرت شد.
وی البته تاکید میکند که پیشبینی واکنش نظام اقتدارگرا در موارد مشابه اصلا آسان نیست، همانگونه که در مورد هدی صابر، اعتصاب غذا تا مرگ او ادامه پیدا کرد.
کاظمیان میگوید: «در مورد مشخص خانم ستوده افکارعمومی به اعتصاب ایشان مُهر تأیید زد، اما همزمان به حاکمیت سیاسی فشار آورد برای عقبنشینی از این حکم ناعادلانهاش. اینکه این اعتصاب میتوانست تا کجا ادامه پیدا کند و حاکمیت تا کجا میخواست هزینه پرداخت کند، واقعاً داوری در موردش خیلی دشوار است. متأسفانه نظامهای اقتدارگرا نشان میدهند آنجایی که تأکید میشود حفظ نظام اوجب واجبات است، طبیعتاً هیچ ابایی از جان باختن شهروندان خودشان ندارند چنانکه متأسفانه در مورد مرحوم هُدا صابر رخ داد. سوی دیگرش این است که حاکمیتها هم بههرحال از نیروی اجتماعی متأثر میشوند و این همان نقطهی تمرکز ملاحظهی من است. یعنی بههرحال نشان میدهد که افکارعمومی و نیروی اجتماعی اگر حول یک خواست مشخص قدرتمند شود، میتواند اثرگذار باشد».
جایزه ساخاروف هم بیتاثیر نبود
نسرین ستوده برنده امسال جایزه ساخاروف، جایزه حقوق بشر اتحادیه اروپاست. مراسم اهدای اینجایزه روز ۱۲ دسامبر، ۲۲ آذر خواهد بود. آیا اعطای اینجایزه تاثیری بر تصمیم حاکمیت مبنی بر دادن پاسخ مثبت به درخواست نسرین ستوده داشته است؟
مرتضی کاظمیان میگوید: «بههرحال پارلمان اتحادیه اروپا جای کوچکینیست. جمهوری اسلامی در تعامل با غرب قرار دارد و مایل نیست بیشتر از این هزینهای پرداخت کند که به تعبیر حاکمان «بیهوده» است. به این معنا شاید وادار به تمکین شوند. اما اینکه فقط جایزه ساخاروف یا بالارفتن عکس خانم ستوده را منتج به این نتیجه بدانیم، من خیلی با آن همدل نیستم. یعنی مجموعهای از عوامل به طور مشخص در گام اول اعتصاب غذای خود خانم ستوده و بعد فشار افکارعمومی، فعالیترسانهها، اقدامات کمپینها و البته مواردی مثل همین فشار دولتهای خارجی و پارلمان اروپا با هم مؤثر بودهاند».
تابستان گذشته دادستانی تهران طی دو حکم جداگانه که هیچ دلیلی در آن ذکر نشده بود، رضا خندان همسر خانم ستوده و مهراوه دختر ۱۲ ساله آنان را ممنوعالخروج کرد.
نسرین ستوده وکیل زندانی در اعتراض به این حکم از روز ۲۵ مهرماه دست به اعتصاب غذا زد. این اعتصاب با لغو حکم ممنوعیت خروج دخترش در روز ۱۴ آذر، ۴ دسامبر شکسته شد.