iran-emrooz.net | Sat, 08.09.2012, 11:10
“الله اکبر” و شعار اعتراضی مردم
تارا عظيما
همزمان با اجلاس سران غیر متعهدها در تهران بعضی گروههای خارج از کشور از مردم خواستند که در روزهای چهارشنبه و پنجشنبه 8 و 9 شهریور در ساعت 22 به وقت تهران با دادن شعار "الله اکبر" به حکومت اعتراض کنند. سایت های کلمه – سحام نیوز – جنبش راه سبز (جرس) – ادوار نیوز – پایگاه اطلاع رسانی نوروز – امروز – ندای سبز آزادی – ندای آزادی مردم را به این حرکت فراخواندند. بعضی سایت های دیگر هم خبر فراخوان را منتشر ساختند و بدین ترتیب از آن پشتیبانی نمودند. هدف این بود که صدای اعتراض مردم به گوش نمایندگان کشورهای شرکت کننده در اجلاس و از این طریق به اطلاع جهانیان برسد. در حالی که کمر مردم زیر فشارهای متعدد از جمله گرانی، بیکاری، فقدان آزادی و امنیت خم شده است و باید قاعدتا از هر امکانی برای اعتراض استفاده نمایند، فراخوان ناموفق بود و علی رغم اطلاع رسانی نسبتا گسترده، خبری از اعتراض کردن بیرون نیامد و نيز صحبتی در مورد ناموفق بودن آن از طرف کسانی که آن را فراخوانده بودند نشد.
چرا این حرکت موفق نبود؟
زمان آنست که علل ناموفق بودن این حرکت را بررسی کنیم. بنظر نگارنده یک علت مهم شعار "الله اکبر" است. الله اکبر یک شعار مذهبی است و در انقلاب 57 و تا مدتی در تظاهرات بعد از انتخابات 88 نیز شعار اعتراضی عمده مردم بود. اما مدتی پس از انتخابات 88 که رژیم حاکم نشان داد هیچگونه حقی برای مردم قائل نیست و امکان هرگونه تحول در این رژیم خواب و خیالی بیش نیست، مردم از دادن شعاری که در انقلاب 57 به استقرار جمهوری اسلامی منتهی شده بود، دوری می جویند. در آن زمان آیت الله خمینی و یارانش حرکتی را که توسط تمامی مردم ایران آغاز شده بود، قدرت را تحت این عنوان که اکثریت مردم ایران مسلمانند، در انحصار خود گرفتند و حقوق و آزادی های سایر مردم را پایمال نمودند. این همه فساد، بی عدالتی و نابرابری، مشکلات اجتماعی، فقدان آزادی ها، سرکوب و شکنجه از نظر بسیاری نتیجه جمهوری اسلامی و دادن همین شعار بوده است.
در بهترین حالت برای بسیاری ناروشن است که خواست از این اعتراض ها چیست. مردم دیگر نمیخواهند برای آنچه که نمیدانند چیست جان خود را بخطر بیاندازند. جنبش اعتراضی بعد از انتخابات 88، جنبشی بود که با شعار "رای من کو" آغاز شد. حرکتی که تحت نام جنبش سبز در ایران در جریان بود در واقع جنبش رنگین کمانی بود که مردم با نظرات مختلف و از طیف های مختلف در آن شرکت داشتند.
مردم تا زمانی که تصور میکردند سران جنبش سبز خواهان تغییر اوضاع هستند با آنها بطور کامل همراهی نمودند، اما زمانی که دیدند این آقایان در 22 بهمن نیز که روز استقرار جمهوری اسلامی است مردم را به تظاهراتی که مشخص بود به نفع نظام تمام میشود فرا خواندند، از شرکت وسیع در آن تظاهرات خودداری نمودند. شعار "الله اکبر" شعار مشترک با جمهوری اسلامی است حال آنکه مردم دیگر این رژیم را نمیخواهند. همانطور که 22 بهمن نمیتواند نمودار یک حرکت ملی باشد، شعر الله اکیر هم نمیتواند دیگر یک شعار ملی باشد. امروز خواست مردم با آنچه در سال 88 بود و برايش به خيابان آمدند متفاوت است.
امروز برای مردم آگاه روشن شده است که در جمهوری اسلامی اصلاحات اساسی میسر نمیباشد. از آنجائی که شعار الله اکبر به استقرار جمهوری اسلامی انجامیده است، چنین استباط میشود که هدف فراخوانندگان از این شعار فقط استقرار یک جمهوری اسلامی بهتری است. مثلا با یک ولی فقیه بهتر و یا بدون ولی فقيه و يا رئیس جمهوری دیگری. بايد گفت که اين چيزی نيست که اکثريت مردم طالب آنند.
طيف فراخواننده به این واقعیت توجه ندارد که الله اکبر دیگر شعار همه مردم نیست. اگر بدنبال طرح یک شعار ملی و حافظ منافع همه ایرانیان و نه قشر حاکم و همراه آنان اصلاح طلبان هستیم، الله و اکبر دیگر این شعار نیست. الله اکبر شعار کسانی است که ميخواهند جمهوری اسلامی را حفظ کنند.
آنهائی هم که میخواهند جنبش اعتراضی مردم را بار دیگر به نفع مقاصد خود مصادره و به وسیله ای برای به قدرت رسیدن خود در جمهوری اسلامی و یا احیانا گرفتن چند صندلی در مجلس شورای اسلامی تبدیل نمایند، باید بدانند که مردم آگاه ایران گول آنها را نخواهند خورد. اين گروه نبايد انتظار داشته باشند که مردم با آنها همراهی کنند. آنها باید خود به تنهائی این کار را به پیش برند. چگونه انتظار ميتوان داشت که مردم از رژیم فاسدی که جان و مالشان را هدف قرار داده و زندگی را بر آنان تباه کرده است پشتيبانی کنند. مردم آزادی و دموکراسی، امنیت و زندگی خوب میخواهند و این با جمهوری اسلامی میسر نبوده و نمیباشد.
بنظر نگارنده اگر قرار است آکسیونی برگزار شود، باید شعارهای ملی که در پشتیبانی از آزادی و دموکراسی باشد و به همه مردم هم مربوط شود استفاده نمود. فراخوان باید با همکاری طیف های مختلف و همکاری گروهها و احزاب و سازمانهای مختلف تهیه و اعلام شود. امیدوارم که همه ما به این موضوع توجه داشته باشیم که آنجه مهم است میهنمان و منافع ملی ماست.
آقای موسوی و کروبی که پس از انتخابات 88 در برابر حکومت ایستادگی نمودند مورد احترامند اگرچه آنها فقط در محدود شعار "رای من کو" حرکت کردند و هیچگونه حرکتی در مخالفت با رژیم جمهوری اسلامی و اصول و قانون اساسی آن ننمودند. میدانیم که با اتفاقی که در انتخابات 88 و بعد از آن افتاد، شعارهای دیگری توسط مردم مطرح شد: "استقلال، آزادی جمهوری ایرانی"، "نه لبنان، نه غزه، جانم فدای ایران" و "مرگ بر دیکتاتوری". در این مرحله بخش هائی از اصلاح طلبان خود را کنار کشیدند. آنها میخواستند جمهوری اسلامی را حفظ کرده، با آن همکاری کنند. این در تضاد با حرکت مردم بود.
با وجود اینکه بيشترين هزینه را خود اصلاح طلبان و مذهبیون پس از انتخابات 88 متحمل شده و خواهند شد، ولی بنظر ميرسد که آنها هنوز طالب حفظ جمهوری اسلامی و تحقق دوران طلائی امام اند. با چند هزار کشته و اعدامی در سال 60 و وضعیت امروز ایران که نتیجه منطقی حکومت تمامیت خواه جمهوری اسلامی و آن دوران است، چگونه میتوان ادعا نمود که دوران مزبور دورانی طلائی بوده است؟
راه خروج از بن بست کدام است؟
اگر آقایان میرحسین موسوی و مهدی کروبی به این نتیجه رسیده باشند که منافع و حفظ ایران مهمتر از حفظ جمهوری اسلامی است، بايد از آنها پشتيبانی کرد تا بتوانند دولت موقت گذار به دموکراسی را تشکیل دهند، دولتی که حقوق و آزادی های کلیه مردم را رعایت کند. این حکومت باید راه انتخابات آزاد برای تشکیل مجلس موسسان و تصویب قانون اساسی دموکراتیک و سکولار جدید را فراهم کند. همه گروهها و احزاب و سازمانها باید بتوانند با معیار واحدی به تبلیغ نظرات و پیشنهادات خود بپردازند. در این صورت اگر مردم در انتخابات بعد بر اساس قانون اساسی جدید به یکی از این آقایان رای بدهد، ایشان رئیس جمهور هستند و من هم به عنوان یک فرد ملی، طرفدار آزادی و دموکراسی ایشان را به عنوان یک رئیس جمهور قبول ميکنم.
تارا عظيما
17 شهريور 1391
.(JavaScript must be enabled to view this email address)