ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Sat, 18.08.2012, 20:41
معمای جولیان آسانژ

افشین مبصر - بی‌بی‌سی

پناه بردن جولیان آسانژ موسس سایت افشاگر ویکیلیکس به سفارت اکوادور در لندن بحرانی دیپلماتیک را باعث شده که جار و جنجال بر سر آن اصل ماجرا و علل ایجاد این بحران را تحت الشعاع خود قرار داده است.

صورت این مسأله بیشتر به یک لطیفه می‌ماند: یک تبعه استرالیا جهت احتراز از استرداد خود از بریتانیا به سوئد از اکوادور پناهندگی سیاسی گرفته چون می‌ترسد او را به آمریکا بفرستند. اما در واقعیت این صورت مسأله لطیفه نیست بلکه سوء برداشت احتمالا عمدی از واقعیت‌هاست.

جولیان آسانژ یک چهره جنجالی است. او پس از تأسیس سایت ویکیلیکس و انتشار مکاتبات دیپلماتیک محرمانه ایالات متحده آمریکا و سایر کشورها معروف شد. افشاگری‌های ویکیلیکس بیش از آن که باعث شرمندگی آمریکا شود باعث سرافکندگی طرف‌های آن کشور شد. اسناد افشا شده نشان داد که دستگاه سیاست خارجی آمریکا در خفا هم کم و بیش همان حرف‌هائی را می‌زند که علنی می‌گوید اما این دیگران هستند که ظاهر و باطنشان از زمین تا به آسمان تفاوت دارد.

جالب این که افشاگری‌های ویکیلیکس باعث شد که خیلی از کشورهای به اصطلاح جهان سوم، تنها به سبب دشمنی با آمریکا، از آسانژ تجلیل کنند و او را "قهرمان آزادی بیان" در جهان بخوانند. اما کسی از آنها سئوال نکرد که اگر همین قهرمان اسناد آنها را افشا کرده بود با او چه می‌کردند. آیا هنوز قهرمان می‌بود؟

در هرحال شهرت آسانژ برایش دوستان و دشمنان زیادی آفرید. دشمنانش او را یکی از فرصت‌طلب‌ترین و عوامفریب‌ترین افراد در جهان می‌دانند که هدف اصلی‌اش نه آزادی بیان بلکه منافع شخصی بوده است. در مقابل هوادارانش که او را "قهرمان آزادی بیان" محسوب می‌کنند معتقدند تمام گرفتاری‌های جولیان آسانژ ریشه در انتقامگیری آمریکا از او دارد.

اما احتمالا واقعیت این نیست. گرفتاری فعلی آقای آسانژ اصلا ربطی به ویکیلیکس ندارد. مسأله او این است که دو زن در سوئد از او شکایت کرده و او را متهم به تعرض جنسی کرده‌اند و چون او خودش حاضر نشده داوطلبانه برای ادای شهادت در برابر قاضی سوئدی حاضر شود، دادگستری آن کشور حکم جلب بین‌المللی او را صادر کرده است.

حالا حقیقت چیست؟ اگر این زن‌ها درست می‌گویند گرفتاری موسس ویکیلیکس با آمریکا نباید باعث شود بر انحرافات اخلاقی احتمالی او سرپوش گذاشته شود. باید مورد او تحت رسیدگی قرار بگیرد و مطابق قانون با او رفتار شود.

از طرف دیگر اگر شاکیان دروغ می‌گویند باید به عنوان مفتری تحت تعقیب قرار بگیرند و نام آقای آسانژ پاک شود اما تا وقتی که او به سوئد نرود این ابهام برطرف نخواهد شد. با این همه به نظر می‌آید که جولیان آسانژ ترجیح می‌دهد همواره سایه این اتهام برسرش باشد تا این که در سوئد به سئوالات پاسخ دهد.

او می‌گوید بیم آن دارد که اگر به سوئد برود دولت سوئد او را تحویل آمریکا بدهد که برایش خطر مرگ در پی دارد. در حالی که اگر قرار باشد او را تحویل آمریکا بدهند احتمالش در بریتانیا خیلی بیشتر از سوئد است. بریتانیا نزدیک‌ترین متحد و بهترین دوست آمریکاست که معاملات و مبادلات پنهانی‌اش با آمریکا بر کسی پنهان نیست.

در مقابل سوئد که به عنوان یکی از آزادترین کشورهای جهان چه از نظر سیاسی و چه از نظر اجتماعی شهرت دارد دارای اینچنین روابطی با آمریکا نیست. از آن گذشته سوئد یکی از مورد احترام‌ترین کشورها در جامعه بین‌المللی است و بعید به نظر می ‌آید که بخواهد این احترام را فدای دعوای آمریکا و ویکیلیکس کند.

دیگر این که موسس افشاگر ویکیلیکس که خود را مدافع سرسخت آزادی بیان می‌داند برای فرار از مسترد شدن به سوئد که یکی از مهدهای آزادی بیان است به اکوادور پناه برده که در زمینه آزادی بیان و قلم کارنامه سیاهی دارد و به سرکوب روزنامه نگاران آزادیخواهش شهره است.

به غیر از این که جولیان آسانژ چندی پیش از طرف یک تلویزیون وابسته به کرملین در روسیه با رئیس‌جمهوری چپگرای اکوادور مصاحبه کرد، یک دلیل دیگر هم او و اکوادور را به هم نزدیک می‌کند و آن خصومت هر دو با آمریکاست. اگر اینطور نبود، بسیار دور از ذهن بود که او به سفارت اکوادور پناه ببرد و دور از ذهن تر بود که دولت اکوادور روابط خود با بریتانیا و سوئد را فدا کند و به او پناهندگی سیاسی بدهد.

و بالاخره این که تکلیف آن دو زنی که در سوئد از جولیلن آسانژ شکایت کرده‌اند چه می‌شود؟ آیا آنها حق و حقوقی ندارند؟ اگر واقعا درست بگویند و موسس ویکیلیکس به آنان تعرض جنسی کرده باشد، آیا عادلانه است که به سبب خصومت اکوادور با آمریکا حق دو زن سوئدی که از یک استرالیائی شکایت کرده‌اند پایمال شود؟

جالب اینجاست که سازمان‌های مدافع حقوق زنان که به هر بهانه کوچکی اعلامیه می‌دهند و تظاهرات برپا می‌کنند در این باره سکوت کرده‌اند. آیا جار و جنجالی که بر سر این مسأله برپا شده آنها را هم مرعوب کرده است؟