ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Fri, 06.07.2012, 21:15
متفکری ایستاده در مرز تلاقی جهان ها

صدای آمریکا / نازی عظيما
«جایزه بزرگ فرانسه نویسان آکادمی فرانسه» امسال به داریوش شایگان تعلق گرفت. داریوش شایگان سال گذشته نیز به دریافت «نشان بزرگ فرانسه نویسان آکادمی فرانسه» نائل شده بود. به این ترتیب دوسال پیاپی است که آکادمی فرانسه، این موسسه بلند قدر فرهنگی جهان، معتبر ترین جوایز خود را به متفکر و نویسنده و رمان نویس برجسته ایرانی تقدیم می کند.

جایزه فرانکوفونی یا فرانسه نویسی آکادمی فرانسه به آثار آن دسته از نویسندگان تعلق می گیرد که به فرانسه می نویسند اما فرانسوی نیستند و با اثر خود، در سطح ملی یا بین المللی، توانسته اند سهمی شایسته در حفظ یا اشاعه زبان فرانسه ادا کنند. در سال ۲۰۱۱ «نشان بزرگ فرانسه نویسی»، که جایزه ای پرافتخار و آبروست، به خاطر مجموعه آثار داریوش شایگان به زبان فرانسه به او تعلق گرفت و امسال آکادمی فرانسه «جایزه بزرگ فرانسه نویسی» را، که علاوه بر افتخارآمیز بودن با وجه نقد همراهست، به خاطر کتاب تازه او،« آگاهی متکثر» (la conscience metisse)، به او تقدیم کرد.

آگاهی متکثر

​کتاب « آگاهی متکثر » که سال گذشته در فرانسه منتشر شده با استقبال فرانسه خوان ها روبرو شده است. این کتاب مجموعه ای از مقاله ها و مصاحبه های داریوش شایگان است که هریک، در زمانی متفاوت، و با انگیزه ای متفاوت به قلم درآمده است. از بیداری جهان عرب تا سفر به جهان در قرن پانزدهم، از پرسش درباره تمدن سیاره ای تا مفتش کل، از شهر تهران تا هایدگر و ایران، با سه مصاحبه درباره کتاب های «سرزمین سراب»، «زیر آسمان های جهان»، و درباره اصحاب روشنگری.

همه این مقاله ها، باهمه تنوع موضوعی و فاصله تاریخی که دارند، یک رشته را دنبال می کنند . گویی مقاله ها همه حلقه های زنجیره ای واحدند یا از سرچشمه واحدی می نوشند، یا رشته واحدی آن ها را به هم متصل می کند.

مشغله ذهنی داریوش شایگان

موضوع جایگاه و هویت انسان در جهان امروز وسوسه و دغدغه دائمی ست که نه تنها در نوشتار و گفتار داریوش شایگان، بلکه زمانی که «بنیاد گفت و گوی تمدن ها» را به راه انداخت، همچنان اشتغال ذهنی او بوده است. داریوش شایگان در بررسی این وضعیت، هویت انسان جهان سومی، وشرقی، و نیز هویت خود را، به عنوان انسانی برآمده از حضور دو جهان بینی غرب و شرق، از آگاهی غربی و مدرنیته و فلسفه و خردگرایی روشنگری و آینده نگری، دربرابرعرفان و اشراق و رمزو راز گونگی و دم غنیمت شماری و تسلیم و توکل شرقی، مورد تامل قرار می دهد.

شایگان بر آنست که انسان امروز همه این سطوح آگاهی و نگرش به جهان را در خود جمع دارد و یک جا همه را با هم زندگی می کند. او برای گریز از تعارض و تضاد های ناشی از تفاوت های این سطوح آگاهی، کنارآمدن آنها را، با یکدیگر و درکنار یکدیگر، پذیرفتن هویت دیگری را در کنار خود، و زندگی و حضور هم زمان در کنار یکدیگر را توصیه می کند. شایگان متفکری است که شخصیت فردی اش تجسم تفکر اوست. او از مادری گرجی، و سنی مذهب و گرجی زبان، با پدری آذربایجانی و شیعه مذهب و ترک زبان متولد شده، در مدرسه فرانسوی درس خوانده، در لندن دبیرستان و دانشگاه رفته تا طب بخواند اما از سویس و سپس ازفرانسه و از رشته فلسفه در دانشگاه سوربن سر درآورده و رساله دکتری خود را درباره «ادیان و مذاهب هند» نوشته و «آسیا را در برابر غرب» در دو کفه ترازو قرار داده است. با هانری کربن فیلسوف شیعه شناس فرانسوی و با علمای روحانی شیعه در ایران نشست و برخاست کرده، از انقلاب ۱۳۵۷ حمایت کرده و از آیت الله خمینی چهره ای گاندی وار ساخته و پرداخته و با بروز خشونت ها و بی قانونی ها و بی رسمی های ناشی از انقلاب اسلامی به نگرشی دیگر از مذهب و سیاست دست یافته است. خواستار شکستن بت ها و اسطوره های ذهنی درعرصه عمومی است و بر آنست که عرصه عمومی باید از اسطوره ها، چه اسلامی، هندی، مسیحی، بودایی تخلیه شود و ارزش های جهان شمول تنها ملاک برای همه انسان ها در سراسر جهان باشد.

شایگان می گوید انسان امروز، در هنگامه جهانی شدن، هویتی متکثر دارد. آمیزه ای از هویت های گوناگون است، اما هویت «مدرن» است که آن هویت های دیگر را در جای خود می نشاند. او می گوید مشکل انسان امروز شناختن و جداکردن این هویت هاست و قرار دادن هرکدام در متن و جای خودش. امری که اگر انجام نشود، در عین آن که در مواردی می تواند بسیار جذاب باشد، در مواقعی سخت تراژیک و فاجعه بار است. اگر در عرصه هنر و شعر و ادبیات روی دهد جذاب است. مثل رئالیسم جادویی در ادبیات امروز. اما وقتی در حوزه تفکر به آن عمل نشود کار به پریشانی و آشفتگی می کشد، نوعی اسکیزوفرنی، که به عنوان نمونه در خود عبارت «انقلاب اسلامی» مستتر است.

شایگان می گوید برای فهم این « آگاهی متکثر»، این هویت چل تکه، باید از حافظه تاریخی مدد گرفت. از آن عناصر ویژه ای که سبب شد غرب با ارزش های خردگرایانه و معیارهای جهان شمول حاصل از روشنگری (مانند تفکر انتقادی، تحلیل علمی، دمکراسی و غیره)، قد برافرازد، در برابر شرق گیج و گمی که در زمان غیرتاریخی، زمان دینی، عرفانی، و حتی اسطوره ای، می زید و زیر فشارجهانی شدن، جهان مجازی و شبکه های اجتماعی ترک بر می دارد. شایگان می گوید ویژگی زمانه ما آشوب رعب آوری ست که چون صندوق پاندورا در برابر ما گشوده می شود. گویی همه جن ها و غول ها، ازکهن ترین ایام تا متاخرترین اوقات، از بطری جادو بیرون آمده اند. باید این اجنه و غولان را به مدد ابزارهای موجود مهار کرد. باید مدام بر دانش خود بیفزاییم. دامنه حساسیت های خود را گسترش دهیم. از حافظه های فرهنگیِ «دیگر» مایه بگیریم و کلیدهای تازه ای برای گشودن قفل این گنجینه های پنهان بیابیم.

تأسیس زبان جدید مفهومی

داریوش شایگان مانند هر متفکر اصیل برای انتقال مفاهیم خود به خواننده فارسی زبان ناگزیر از کاربرد یا اختراع زبانی خاص آن مفاهیم بوده است. افسون زدگی جدید، هویت چل تکه، تفکر سیار، تمدن سیاره ای، شبح سازی جهان، اسکیزوفرنی فکری، تحریف و کژفهمی، گسست و پیوست، میان بست ها، اقلیم وجود، ایدئولوژی زدگی سنت، تکثر فرهنگی، دگردیسی امر قدسی، بوم گریزی، حوزه های چند رگه ای، تفکر کوچ نشینی، ملقمه سیاسی، بت ذهنی، و بسا واژه ها و ترکیب های واژگانی دیگر که زبان مفهومی خاص شایگان و تفکر او را بوجود آورده است. مفاهیمی که با تکرار در زبان فارسی رفته رفته غرابت خود را ازدست می دهد و در آن جا می افتد.

تصویری از خود، طرح کتابی دیگر

داریوش شایگان پس از انتشار هرکتاب به دورانی از سکوت و کمون روی می آورد. حرص نوشتن ندارد. در دوران سکوت به پروردن و پختن ایده ها و افکاری که در ذهن دارد، سرگرم است. مانند دانه که برای سبز شدن باید مدتی زیر زمین در تاریکی و کمون به سربرد. کتاب تازه او غوری خواهد بود در زندگی و شخصیت خویش از طریق بررسی فضا ها و مکان ها و فرهنگ ها و زبان ها و آدم ها و رویدادها و امکان هایی که در زندگی خود شاهدشان بوده و زیسته است.

او می گوید:« الان وقتی در هفتاد و هفت سالگی به زندگی ام در پشت سر می نگرم انگار هفت قرن زندگی کرده ام. خاطراتی که از دوران کودکی دارم، از شهریور ۲۰ و اشغال ایران، از دوران ملی شدن نفت و اوج و سقوط مصدق، همه تغییراتی که در این هفتاد سال گذشته در مملکت خودمان و در همه دنیا روی داده، و خیلی چیزهای دیگر ... شاید کتاب بعدی ام تجربه های خودم، زندگی هایم در سطوح فرهنگ های متفاوت باشد...

داریوش شایگان می گوید:« شاید این که چرا من به تاریخ و این گسست های تاریخی و تکثرهای فرهنگی علاقه یافتم و به آن ها حساس شدم و به غور در ریشه ها و علل آنها پرداختم، از تجربه و راه و رسم زندگی خودم بر می آمد. من در کودکی به مدرسه فرانسوی می رفتم و در مدرسه درس تاریخ ما با تاریخ هجری تدریس نمی شد بلکه با تاریخ میلادی بود. وقتی شما می گویید قرن پنجم هجری، یک دوره تاریخی خاص در ایران و مثلا شاعران و شاهان و رویدادهای آن قرن برایتان مجسم می شود. اما وقتی مثلا می گویید قرن نهم میلادی، چیزی که به ذهنتان می آید دوره عباسیان دربغداد است و شارلمانی در غرب، گوپتاها در هند و سلسله تانگ در چین و در ایران دوره بیرون آمدن از سکوت و تأسیس سلسله های ایرانی مثل طاهریان و صفاریان و غیره است. به این ترتیب یک پرسپکتیو یا منظره جامعی به دست می آید. شاید چون من از بچگی با این طور تاریخ تربیت شدم دید تاریخی جزو طبیعت من شد...»

و درباره کتاب « آگاهی متکثر»

کتاب آگاهی متکثر در ۲۵۸ صفحه در سال ۲۰۱۲ توسط انتشارات معتبر البن میشل در پاریس منتشر شده است. برخی از مقاله های کتاب، با تفاوت هایی، پیشتر به چاپ رسیده اند. مانند « طغیان دیگری» در کتاب : دفترهای لرن، که در بزرگ داشت بودرییار فیلسوف فرانسوی، در سال ۲۰۰۴ منتشر شده؛ یا مقاله «دگردیسی های امر قدسی» که در کتاب: هنر، یا آینه امر قدسی، از انتشارات البن میشل، ۲۰۰۹ چاپ شده است. سه مصاحبه، یکی درباره رمان «سرزمین سراب» در شماره سپتامبر ۲۰۰۴ مجله لا رگل دو ژو؛ دیگری درباره کتاب «زیر آسمان های جهان» در شماره دسامبر ۲۰۰۴ نشریه «شناخت مذاهب»؛ و سرانجام مصاحبه سوم درباره «اصحاب روشنگری» در نشریه تله راما منتشر شده است.

دیگر مقاله های کتاب، سوای مقدمه آن که عنوان «بیداری جهان عرب» دارد، عبارتند از: «آیا تمدن سیاره ای وجود دارد؟»، «رنسانس مذاهب»، «مفتش کل»، «آیا تفکر فلسفی بیرون ازغرب ممکن است؟»، «آیا تفکر درباره هنر بیرون از غرب ممکن است؟»، «سفرم به قرن پانزدهم»، و «آیا تهران شهری نمادین است؟».

این را هم بیفزایم که داریوش شایگان از عنوان این کتاب ـ که برایش جایزه بزرگ فرانکوفونی اکادمی فرانسه را به ارمغان آورده ـ خشنود نیست و آن را کار ناشر فرانسوی می داند. خودش دوست داشت عنوان آن را «در مرز جهان های متلاقی» بگذارد. عبارتی که دریکی از مقاله های کتاب آمده است.