iran-emrooz.net | Thu, 22.03.2012, 0:58
چیزی تغییر کرده است؟
دکتر ایرج والا/پرس ایران
persiran.se | پرس ایران
چندی پیش رهبر جمهوری اسلامی ایران آیتالله خامنهای فرزند خود مجتبی را نزد میرحسین موسوی رهبر اپوزیسیون فرستاد که از یک سال پیش در بازداشت خانگی بسر میبرد. مجتبی به موسوی گفت که کشور در شرایط بسیار بحرانی به سر میبرد و به کمک آنان نیاز دارد. او برای نجات کشور به موسوی پیشنهاد آشتی داد. خبرهای کمی که از این دیدار منتشر شده است حاکی است که موسوی شرایط چنین سازشی را نپذیرفته است.
آنچه که در این میان از اهمیت ویژهای برخوردار است اینست که رهبر جمهوری اسلامی دریافته که شرایط فوقالعاده حساس است و اگر کاری صورت نگیرد حیات جمهوری اسلامی در معرض تهدید قرار خواهد گرفت. پیش از این نوشته بودم که تحریمها اقتصاد کشور را که وابسته به درآمد نفت است به زانو درخواهد آورد و چنین رویدادی میتواند به وضعیتی غیر قابل کنترل برای صاحبان قدرت در ایران منجر شود. آنان میدانند که در چنین شرایطی اپوزیسیون از امکان مانور بزرگی برخوردار است و شاید از همین روست که آنان از هماکنون شروع به بازکردن دری برای مذاکره کردهاند. آنچه که درسوریه رخ میدهد این تهدید را آشکارتر میسازد.
نشانههای دیگری نیز بچشم میخورد که به نوعی تغییر سیاست اشاره دارد:
۱- در نمایش تنظیم شدهی انتخابات، محافظهکاران معتدل و سنتی (به رهبری مهدوی کنی) انتخابات را بردند. بازندگان، محافظهکاران تندرو (به رهبری مصباح یزدی) بودند. این نتیجهی انتخاباتی حکایت از این دارد که آنانی که تصمیم میگیرند "چه کسی انتخاب بشود یا نشود" یک سیاست محافظهکارانهی معتدل را که واقعیتهای سیاسی را درک کند ترجیح دادهاند. به بیان دیگر زمانی که تندروها تبدیل به اقلیت میشوند سیاستهای رادیکال آنان در برابر اپوزیسیون و دنیای پیرامون، دیگر سیاست رسمی کشور تلقی نمیشود.
۲- زمانی که رهبر جمهوری اسلامی با موسوی تماس میگیرد بسیار محتمل است که با دیگر سران اپوزیسیون نیز تماسهایی برقرار شده باشد. اینکه هم رفسنجانی و هم خاتمی در نمایش انتخابات شرکت میکنند (علیرغم انتقادهای پیشین درباره ساختار غیر دموکراتیک آن) میتواند نشانهای از نوعی سازش میان رهبر جمهوری اسلامی و سران میانهروتر اپوزیسیون باشد. شاید او برای سران اپوزیسیون از تغییر سیاست خود گفته و از آنان خواسته در راه آشتی گام بگذارند. به دنبال شرکت رهبران میانهروی اپوزیسیون در انتخابات، بسیاری از نمایندگان محافظهکار سنتی (مانند مطهری و توکلی) از آنان تمجید کردند؛ محافظهکارانی که بطور علنی از محافظهکاران تندرو به رهبری احمدینژاد انتقاد میکردند. وقتی که اخیرا رهبر جمهوری اسلامی با هیئت رئیسهی مجلس خبرگان دیدار داشت، با لحن دیگری درباره رئیس جمهور آمریکا سخن گفت و همزمان تصاویر منتشر شده از این دیدار نشان میداد که رفسنجانی در کنار خامنهای نشسته است. در دوسال اخیر چنین تصویری از این دو انتشار نیافته بود. در عین حال آیتالله خامنهای، رفسنجانی را در مقام خود (رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام) ابقا کرد. امری که برخلاف روند ماههای پیش بود.
۳- نمایندگان جمهوری اسلامی در آژانس بینالمللی انرژی اتمی IAEA و مقامهای مسئول در وزارت امور خارجه، در مقایسه با گذشته لحن بسیار ملایمتری نسبت به بازرسیهای آژانس از تاسیسات اتمی ایران به کار میبرند. ایران به روشنی خواهان ازسرگیری مذاکرات گروه ۵+۱ شده است.
شاید صحبت از یک تغییر سیاست واقعی کمی زود باشد. نکاتی که من در بالا به آنها اشاره کردم تنها نشانههایی از یک چنین تغییری میتواند باشد و نه چیز دیگری. رویدادهای روزهای آینده محک درستی یا نادرستی این پندار خواهد بود. اگر صاحبان واقعی قدرت در ایران بر سر بازکردن تاسیسات اتمی کشور به روی بازرسیهای آژانس، با غرب وارد مذاکره شوند هیچ چارهای ندارند جز اینکه سیاست ملایمتری در برابراپوزیسیون داخل کشور درپیش گیرند.
اینکه رهبر جمهوری اسلامی و دیگر قدرتمداران در اندیشه تغییر سیاستاند گام مثبتی در سیاست داخلی است که باید آن را به فال نیک گرفت. نتیجهی چنین تغییر سیاستی میتواند تعدیل فشار به روی مردم بر اثر تحریمها، کاهش خشونت در فضای سیاسی کشور و آزادیهای ولو محدود برای رهبران بازداشتی اپوزیسیون و زندانیان سیاسی کشور باشد.
اینکه چه عواملی باعث این تغییر سیاست احتمالی شدهاند پرسش بجایی است که پاسخ سادهای برای آن وجود ندارد. اما یک چیز روشن است و آن اینکه سیاستهای تندروانهای که توسط رئیس جمهور و رهبران سپاه به اجرا گذاشته میشد هزینههای سنگینی برای جمهوری اسلامی به بار آورده است. تحریمهای گستردهی غرب مطمئنا در این تغییر سیاست بیتاثیر نبوده است. بیاعتباری رژیم به دنبال مقاومت سرسختانهی اپوزیسیون نیز عامل تاثیرگذار مهم دیگری در این چهارچوب تلقی میشود. همانطور که گفته شد چنین بنظر میرسد که قدرتمداران شروع به پذیرفتن این واقعیت کردهاند که در صورت تداوم تحریمها، پایههای هستیشان نابود خواهد شد زیرا نارضایتی میان مردم بسیار گسترده است و اپوزیسیون از سرمایهی اعتماد بزرگی نزد مردم برخوردار است.
رویداد مهم دیگر، به انزواکشیده شدن رئیس جمهور و یاران او به دنبال کشمکشی با رهبر جمهوری اسلامی است. علیرغم انتظار رئیس جمهوری، رهبران نظامی پشت سر خامنهای صف کشیدند و این به منزله پایان دوران احمدینژاد بود. دیگر تندروهای سازماندهی شده در جبهه پایداری به رهبری آیت الله مصباح یزدی نیز نتوانستند گوش شنوایی میان افراد کلیدی کشور و رهبر جمهوری اسلامی پیدا کنند. افراد کلیدی و رهبر کشور جانب محافظهکاران معتدل را گرفتند.
اگر روندی که در اینجا ترسیم شد ادامه یابد ما شاهد پراکندگی و ازهم پاشیدگی اپوزیسیون نیز خواهیم بود. با تغییرات کوچک، درخواست سازش و آشتی از کسانی که در ظرف دوسال گذشته متحمل سختترین فشارها شدهاند کار سادهای نیست. آنچه که بیشتر محتمل بنظر میرسد تقاضای آنان برای تغییراتی واقعی، به رسمیت شناختن حقوق آنان بعنوان بازیگران سیاسی و باز شدن واقعی فضای سیاسی است. عقب نشینی برای محافظهکاران نیز کار سادهای نیست و آنان از موقعیت خود بسختی دفاع خواهند کرد، ضمن اینکه جناحهای تندرو هرچه در توان دارند به کار خواهند برد که مانع از چنین سازشی گردند. اما به هر رو، تغییرات در شرایط بنبست کنونی نشانهی مثبتی است و میتواند نوید روزهای بهتری در آینده باشد.
همانطور که گفته شد سخن گفتن از تغییرات در پیش رو کمی زود بنظر میرسد اما نشانههایی از تغییر سیاست بچشم میخورد.